عضويت در مرسلات     
 
 
     
 
تبليغات
تقویم تاریخ
چهارشنبه 25 اسفند 1389 25 اسفند 1389 / 11 ربيع الثاني 1432 /16 مارس 2011

1)  تبديل روز شمار تاريخ ايران از هجري شمسي به تاريخ مجعول شاهنشاهي 
محمدرضا پهلوي در جريان افتتاح مجلس دوره بيست‏وچهارم، يكباره كينه‏توزي خود را نسبت به اسلام و ملت مسلمان ايران بر زبان آورد و خواهان از ميان بردن آثار و مظاهر ناپسند دوران‏هاي انحطاط اجتماعي و اخلاقي گرديد. به اين ترتيب، شاه، تلويحاً كليه ضعف‏ها و عقب‏ماندگي‏ها و فساد و زبوني‏هاي گذشته را به آثار و مظاهر بازمانده از غلبه فرهنگي و معنوي مهاجمين و بيگانگان اشغالگر نسبت داد. بي‏شك منظور وي از اشغالگران بيگانه، اربابانش انگليس و آمريكا نبود. او اسلام را هدف قرار داده بود و مي‏خواست اسلام زدايي را تنها راه رسيدن به ترقي و تمدن قلمداد نمايد و مظاهر فرهنگ اسلامي را ناسازگار با فرهنگ شاهنشاهي معرفي كند. از اين رو، در پايان سال 1354 ش دو مجلس شوراي ملي و سنا در يك اجلاس مشترك تصويب كردند كه مبدأ تاريخ ايران از هجري شمسي به شاهنشاهي تغيير يابد و مردم و سازمان‏هاي دولتي، موظف شدند تا تاريخ جديد را به كار برند و تاريخ هجري كه تاريخي اسلامي و بر اساس هجرت پيامبر اسلام به مدينه است، مورد استفاده قرار نگيرد. از اين پس مقرر شد كه تاج‏گذاري كوروش هخامنشي در سال 599 قبل از ميلاد، مبدأ سال خورشيدي و سرآغاز تاريخ سياسي و اجتماعي ايران قرار گيرد. به همين مناسبت، اول سال 1355 هجري خورشيدي، آغاز سال 2535 شاهنشاهي، سال رسمي كشور شاهنشاهي ايران اعلام شد. اين عمل با مخالفت علما و تحريم حضرت امام خميني(ره) مواجه شد. در نهايت مبدأ تاريخ شاهنشاهي دوام چنداني نيافت و سرانجام در سال 1357 ش به دستور دولت جعفر شريف امامي برچيده شد. 


2)  بمباران شيميايي شهر حلبچه توسط مزدوران رژيم بعث عراق 
با پيروزي رزمندگان اسلام در عمليات والفجر 10 و آزادسازي بسياري از مناطق كردنشين از جمله شهر استراتژيك حلبچه، و استقبال مردم شهرها و روستاها از طليعه سپاهيان نور و آزادي، رژيم بعثي عراق در يك اقدام غيرانساني، به قصد انتقام‏گيري از اين شكست فاحش و دشمني با مردم، شهر حلبچه و اطراف آن را هدف بمب‏هاي شيميايي قرارداد. آن رژيم با ارتكاب به اين عمل ضد بشري، هيروشيماي ديگري آفريد و برگ سياه ديگري بر پرونده سراسر ننگ خود افزود. در اين فاجعه بزرگ، حدود پنج هزار كرد عراقي به شهادت رسيده و هفت هزار تن ديگر مصدوم شدند. فاجعه حلبچه علاوه بر جنبه‏هاي انساني و اخلاقي، زيان‏هايي در روابط خارجي رژيم بعثي عراق در پي داشت و حتي بسياري از حاميان آن را برآشفته كرد. انعكاس صحنه‏هاي دلخراش قربانيان گازهاي سمّي حلبچه در سراسر جهان، موقعيت بين‏المللي رژيم عراق و حاميان وي را بسيار تضعيف نمود. اعزام خبرنگاران خارجي به ايران و بازديد از منطقه، تدريجاً ابعاد اين جنايت دهشتناك را افشا كرد و واكنش‏هاي متعددي را برانگيخت. به كارگيري سلاح‏هاي شيميايي از سوي عراق در حالي صورت مي‏گرفت كه اين كشور جزو 120 كشور امضا كننده پروتكل ژنو راجع به منع استفاده از سلاح‏هاي سمي و خفه كننده قرار داشت. تا حدود پس از يك ماه از بمباران حلبچه، بازتاب آن در رسانه‏هاي خبري خارجي مشاهده مي‏شد. ليكن با اتمام حملات عراق به شهرهاي ايران و نيز اعزام نمايندگان ايران وعراق به سازمان ملل و مذاكره با دبيركل سازمان ملل، تدريجاً از جنايات عراق در حلبچه همه چيز به فراموشي سپرده شد. 


3)  تولد "ابن‏خَلْكان" قاضي، مورخ و اديب شهير عَرب
احمد بن محمد بن ابراهيم بن ابي‏بكر بن خلكان، ملقب به شمس الدين و مشهور به ابن خلكان از مشاهير مورخين و قضات و علماي نامي قرن هفتم هجري، از معاصرين خواجه نصيرالدين طوسي، محقق حلّي و علامه‏ي حلّي مي‏باشد. وي در نواحي اطراف موصل در عراق زاده شد. در ابتدا از پدر و ديگر بزرگان وقت، فقه و ادبيات را آموخت و سپس به مصر و شام مسافرت كرد و به تعليم وتعلم پرداخت. ابن خَلكان در مصر قضاوت نمود و بعدها قاضي القضات دمشق گرديد. وفيات الاعيان و تاريخ ابن خلكان از جمله تاليفات اوست. ابن خلكان در رجب سال 681 هجري در 73 سالگي درگذشت و در دمشق مدفون گرديد.

4)  شهادت سردار شهيد "حاج كاظم نجفي رستگار" 
حاج كاظم نجفي رستگار در آغازين روزهاي شكوفايي بهار سال 1339، در شهر ري، به دنيا آمد و در دامان پاك و مطهر مادر و با دسترنج پدري كشاورز، تكامل و تربيت يافت.از هفت سالگي، قدم در راه تحصيل علم گذاشت و با وجود سختي‌هاي زندگي تا كلاس سوم متوسطه با موفقيت به تحصيل پرداخت اما پس از آن از ادامه تحصيل باز مانده، وارد مبارزات و فعاليت‌هاي انقلابي شد. او كه دوران نوجواني را با زمزمه‌هاي نهضت امام خميني(ره) آغاز كرده بود، در روزهاي اول پيروزي، با شروع غائله كردستان و تحريكات نيروهاي ضدانقلاب، همراه نيروهاي دكتر چمران راهي كردستان شد و آموزش‌هاي چريكي را در آنجا فرا گرفت. وي كه تربيت يافته بزرگاني چون شهيد دكتر چمران و حاج احمد متوسليان بود، پس از بازگشت در پادگان توحيد به عضويت رسمي‌ سپاه پاسداران درآمد و بعد از مدتي به فيروزكوه رفته، كلاس‌هاي احكام ديني و مسائل نظامي‌ را براي جوانان و نوجوانان برپا كرد. وي را به عنوان فرمانده يكي از گردان‌هاي تيپ رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم به فرماندهي احمد متوسليان انتخاب كردند و بعد از 6 ماه فعاليت، مسئوليت واحد عمليات را در پادگان توحيد پذيرفت و تا شروع جنگ در اين سمت باقي ماند. حاج كاظم در اين زمان طي مأموريتي جهت توانمندسازي نيروهاي حزب‌الله به عنوان فرمانده گردان به جنوب لبنان اعزام شد و مسئوليت تعدادي از عمليات‌ها را به عهده گرفته، در راه آماده‌سازي شيعيان لبنان از هيچ كوششي فروگذار نكرد. بازگشت او با تشكيل تيپ دوم سپاه تهران مصادف شد كه اين تيپ به نام مبارك «سيد الشهدا عليه السّلام» نام گرفت و با جمعي از ياران و دوستانش، فرماندهي عمليات تيپ را عهده‌دار شد. در مهرماه سال 1361 با دختري مؤمن و پارسا ازدواج كرد و چند روز بعد به جبهه رفت. شهيد رستگار كه تمام عمر خود را در جستجوي رستگاري ابدي گذرانده بود، در حين عمليات بدر، روز پنج‎شنبه 25 اسفند ماه 1363 هنگام اذان ظهر، در شرق دجله (منطقه هورالهويزه) در حال شناسايي منطقه، همراه چند نفر از فرماندهان تيپ سيدالشهدا عليه السّلام به رستگاري بزرگ شهادت نائل آمد و آخرين آرزويش نيز محقق شد. گويي حاج كاظم فرمانده غريب لشگر سيدالشهدا عليه السّلام به زيارت مولاي كاظمين رفته بود كه پيكر مطهرش بعد از 13 سال همچون سيد و سالار شهيدان، قطعه‌قطعه به وطن بازگشت.
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر
Guest (PortalGuest)

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (شعبه اصفهان)
مجری سایت : شرکت سیگما