وی ادامه داد: بخشی قابل توجهی از آثار تمدنی و جمعی از شخصیت هایی که ورود به موضوع تمدن داشته اند به این گونه از مطالعات تمدنی تعلق دارند، گونه دوم از پژوهش ها و مطالعات تمدنی نیز از حیث مفهوم شناسی به بررسی و تعریف «چیستی تمدن» پرداخته اند.
مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: در گونه دوم از مطالعات تمدنی، هم گرایش های «واژه شناسانه» و هم گرایش های «ماهیت شناسانه» در موضوع تمدن وجود دارد. در واژه-پردازی تمدن، در کنار بررسی چیستی تمدن، به بررسی چیستی فرهنگ و نسبت آن با تمدن نیز پرداخته شده است، همچنین صاحبان گرایش های ماهیت شناسانه در بررسی چیستی تمدن به عناصر درونی تمدن ها و نقش و جایگاه عناصری مانند اخلاق و دین و زبان در تمدن ها پرداخته اند.
بهمنی، تنوع نگاه به مطالعات تمدنی را منحصر به کشور ما ندانست و اظهار داشت: اساساً دغدغه اندیشمندان در عرصه مطالعات تمدنی را در گونه شناسی ها می توان ردیابی کرد، اما نکته مهم«غلبه بعد نظری و تئوریک در مطالعات تمدنی» در ایران است که این ویژگی مشترک در همه انواع گونه های مطالعات تمدنی در عرصه پژوهشی کشور مشاهده می شود.
وی بیان داشت: تمدن در ایران به عنوان یک موضوع و بیشتر از بعد نظری و انتزاعی در دستور کار مراکز علمی و پژوهشی قرار گرفته است و این در حالی است که در سیر تکوین مطالعات تمدنی در دهه¬های اخیر، نگرش نوپیدایی مورد توجه قرار گرفته است که میتوان آن را «انضمامی و عینیت گرایانه شدن مطالعات تمدنی» نامید.
مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ابراز داشت: در مطالعات عینیت گرایانه، تمدن به مثابه رویکرد و رهیافت تحلیل و بررسی رویدادها و پدیده های جاری در جوامع تعریف می شود که باید برای تبیین و تقویت این نگرش بدیل در قبال نگرش مرسوم در حوزه مطالعات تمدنی تلاش شود تا مطالعات تمدنی، از نوع مطالعات نظری و انتزاعی صرف به سوی مطالعات عینی و انضمامی حرکت کند.
بهمنی، روش تحلیل مضمون را روشی مناسب برای گونه شناسی و بررسی سیر تکوین مطالعات تمدنی دانست و گفت: تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده های کیفی است و ضمن تحلیل داده های متنی، داده های پراکنده و متنوع را به داده های غنی و تفصیلی تبدیل می کند و ما برای شناسایی مختصات مفهومی «رویکرد تمدنی» از این روش استفاده کردیم.
خوانشی از مضامین کلیدی در تمدن پژوهی
وی اظهار داشت: بنابر بازشناسی و توصیف گونه های مطالعات تمدنی در بررسی مفهومی و اصطلاحی تمدن، دو مقوله مفهومی را می توان از هم تمیز داد، در مقوله اول؛ تمدن به مثابه یک موضوع اجتماعی و در مقوله دوم؛ تمدن به مثابه یک رویکرد، مورد نظر است.
مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان داشت: تعیین مؤلفه ها و مختصات رویکرد تمدنی از رهگذر تحلیل مفاهیمی است که در مطالعات تمدن به مثابه موضوع، مورد توجه و بررسی تمدن پژوهان قرار گرفته اند و لذا در یک تحلیل و طبقه بندی مفهومی، چهار مضمون کلیدی را می توان برجسته کرد که اولین آن ها تمدن به مثابه «پدیده¬ای تاریخی» است.
بهمنی، تمدن به مثابه «فرآیند حرکت به وضعیت برتر» را به عنوان دومین مضمون معرفی کرد و گفت: تمدن به مثابه «نظام واره های زنده اجتماعی» و تمدن به مثابه «سلوک زیست و تعامل گروه های انسانی» به عنوان مضامین سوم و چهارم مطرح هستند.
وی افزود: هدف ما باید استخراج یک مدل مفهومی از طریق ارائه مستندات و تحلیل های ثانویه و استفاده از مختصات رویکرد تمدنی به عنوان الگویی برای تحلیل مسائل اجتماعی باشد.
مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: حرکت از تمدن به مثابه موضوع به طرف تمدن به مثابه رویکرد، به معنی نادیده انگاری پیشینه مطالعاتی تمدن به مثابه موضوع نیست، بلکه یک حرکت غنابخش و انضمامی کردن مفاهیم نظری تمدن است.
بهمنی، شناخت و لحاظ همه اجزای سیستم و نه برخی از آن ها (جامع نگری) و شناخت روابط عمودی و افقی اجزاء و عناصر (نظام واره گی) را از مهمترین مضامین مفهومی مشترک با رویکرد سیستمی دانست و افزود: این مضامین می توانند تبیین کننده وجه تمایز رویکرد تمدنی با سایر رویکردها مانند رویکرد سیستمی باشند.
وی موضوعیت حرکت و پیشرفت جوامع انسانی (نگاه فرآیندی و تاریخی به تمدن) ،عاملیت گروه های انسانی در پیشرفت جوامع (نقش گروه ها و نه فقط افراد انسانی در حرکت تمدنی) ، محوریت مناسبات انسانی(سبک و سلوک زیست اجتماعی) در پیشرفت جوامع (تمدن به مثابه مناسبات انسانی) و طریقیت نظام های اجتماعی در پیشرفت جوامع (تمدن به مثابه سازه ها و نظام های اجتماعی) را در زمره مضامین اختصاصی رویکرد تمدنی طبقه بندی کرد و اظهار داشت: رویکرد تمدنی ارزش افزوده هایی نسبت به رویکرد سیستمی دارد.
مدیر گروه پژوهشی مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تأکید کرد: ارزش افزوده های رویکرد تمدنی عمدتاً ناظر به پیشرفت و بهبود زیست انسانی بر محور مطلوبیت بخشی به مناسبات انسانی و پایدارسازی آن مناسبات از طریق نظام ها و ساختارهای اجتماعی معنا می یابد.