ارزشهای اخلاقی نزد فیلسوفان مسلمان
عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
و رئیس قطب تعمیق باورهای دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
یکی از مبانی اساسی اخلاق، ارزشهای اخلاقی است و مکاتب مختلف فکری همواره در تلاش بوده اند که نظریه ارزش اخلاقی خویش را تبیین کنند. به یقین می توان گفت که نظریه اخلاقی ارزش در کنار جهان شناسی، انسانی شناسی و فرجام شناسی، یکی از مهم ترین پرسش های مشترک بشر در طول تاریخ بوده است.
این موضوع در بین فیلسوفان و متکلمان مسلمان هم مطرح شده است و هر کدام به فراخور مبانی خویش بدان پاسخ گفته اند. فلسفه اسلامی که میراث بر نظام فلسفی ارسطوئی – فلوطینی هستند، در این خصوص تلاش کرده است که نظریه ای متناسب با فضای فکر اسلامی عرضه کند و در این خصوص راهی بگشاید؛ اما متاسفانه علی رغم همه تلاش های درخور تقدیر، تاکنون به این مهم دست نیافته و اندیشه اخلاقی فیلسوفان یا اساسا توان تبیین ارزش اخلاقی را ندارد و یا دست کم از ارائه یک نظریه اخلاقی متناسب با اندیشه اسلامی فرومانده است.
خلاصه کلام این که یک نظریه ارزش اخلاقی ( اسلامی) باید دست کم سه پایه اساسی را تامین و تضمین کند:
1. مسئولیت اخلاقی انسان
2. تبیین معنا و مفهوم ارزش اخلاقی
3. توان شناخت انسان از ارزش ها
به نظر می رسد که در مکاتب فلسفی رایج هیچ یک از این سه محور چنان که بایسته است، قابل تامین نیست؛ زیرا مسئولیت اخلاقی در گرو حریت و اراده آزاد انسان است و فلسفه اسلامی به دلیل باور به حاکمیت اصل ضرورت علی بر فرایند فعل انسان، از اعتقاد به آزادی اراده انسان فرومی ماند. توضیح آن که فیلسوفان به پیروی از ارسطو، اراده را یکی از عناصر مشترک بین انسان و حیوان می دانند و آن را به میل و ادراک باز می گردانند. از این رو آنان در تعریف فعل ارادی انسان هیچ جائی برای اختیار آزاد انسان که اساس هر ارزش اخلاقی است، نمی گذارند. (این بحث در جلسات گذشته بیان شد)
وانگهی، فیلسوفان مسلمان براین باورند که خوبی و بدی از مقولات عرفی یا مشهورات عامه است و هیچ واقعیت نفس الامری ندارد. در آخرین تفسیر از این ارزشهای اخلاقی، علامه طباطبائی ره معتقدند که این ارزشها اعتباریات بعد الاجتماع است که انسان به دلیل حب به ذات و قوه استخدام طبیعت، آنها را جعل و اعتبار می کند. در نهایت، این نظریه نمی تواند ماهیت ارزش اخلاقی را توضیح دهد و همه الزام های درونی برای انجام فعل را در یک ردیف می نشاند.
اما از نظر قوه تشخیص ارزش های اخلاق نیز این فلسفه ها کاستی های جدی دارد. از این نگاه، شناخت حقیقی تنها توسط عقل نظری صورت می گیرد و عقل عملی یا قوه عامله است ویا حداکثر یک دستگاه اعتبارساز می باشد.
در پایان، بر این باوریم که نظریه اخلاقی فیلسوفان بیشترین نزدیکی را به دیدگاه اشاعره دارد حال آن که متکلمان شیعه و معتزله با پذیرش اراده آزاد و نیز واقعی انگاشتن ارزشهای اخلاقی و این که عقل عملی قدرت ادراک این حقایق نفس الامری را دارد، یک نظریه اخلاقی اسلامی را عرضه کرده اند.