مجموعه «مطالعات ایرانی ـ اسلامی» از جمله مجموعه های در حال انتشار در واحد انتشارات پژوهشکده مطالعات اسلامی اصفهان است که به این مسأله اختصاص دارد. از اینرو به سراغ حمید عطایی رفتیم و در گفتوگو با او ویژگیهای نسخهپژوهی در حوزه فلسفی را جویا شدیم.
تصحیح متون و نسخ کهن فلسفی چه اهمیتی دارد؟
اساساً در تمام علومی که امروزه موسوم به علوم اسلامی هستند، اعم از اصول و عرفان و فلسفه و کلام، فهم درست از مبانی و مطالب، متوقف بر شناخت تاریخی آموزههای موجود در آن علوم است. به تعبیر دقیقتر، دانشهای یادشده بهطور دفعی ایجاد نشده است، بلکه در فرآیندی تاریخی و بهتدریج، نضج گرفته و بالیده شدهاند. فلسفه و کلامی که امروزه در اختیار ما قرار گرفته است، حاصل کوششهای علمی و کنشهای فکری صدها بلکه هزاران نفر از دانشورانی است که در این عرصه اندیشیدهاند و حاصل تفکرات خود را در قالب رسالهها و متون کلامی به نگارش درآوردهاند. بنابراین آموزهها و گزارههایی که هماکنون در این علوم شاهد هستیم، در مقاطع مختلف تاریخی توسط برجستگانی از اندیشمندان مسلمان ابراز شده و بهتدریج منظومه علوم یادشده را سامان بخشیدهاند.
درک اندیشه نیازمند درک تاریخ آن است. از اینرو شما معتقدید درک آرا و اندیشه فیلسوفان و دانشمندان نیازمند درک خاستگاه آن است؟
بله طبیعی است که برای فهم دقیق آرا و اندیشههای این دانشمندان، باید به خاستگاه و زمینهای که موجب پدیدارشدن آن اندیشهها و نظرات شده است، توجه کرد. اینجاست که محققان فلسفه و کلام ناگزیرند به تمام متون مهمی که در مقاطع مختلف تاریخی از سوی فیلسوفان و متکلمان به نگارش درآمدهاند، مراجعه کنند و نقش آنها را در تکامل فلسفه و کلام بَررسند. طبعا مقدمه و پیشنیاز اصلی اینگونه مراجعات، احیا و تصحیح میراث فلسفی و کلامی بازمانده از عالمان مسلمان در قرون گذشته است. تا زمانی که رسالهها و کتابهای فیلسوفان پیشین ما تصحیح و منتشر نشود، چندان مورد مراجعه و بررسی قرار نخواهند گرفت و تعالیم مندرج در آنها هم مغفول و مطرود باقی خواهند ماند. بنابراین اهمیت احیا و تصحیح متون کهن فلسفی ما در آن است که این کار منابع و مآخذ تحقیقی فلسفی را در اختیار پژوهندگان فلسفه قرار میدهد و فلسفهورزان از طریق دسترسی به این متون میتوانند فهم تاریخی و دقیقی از آموزههای موجود در فلسفه کسب کنند. جستار در همین رسالهها و متون کهن فلسفی است که ما را با تاریخ پیدایی تئوریها و نظرات فلسفی آشنا میسازد و زمینه دستیابی به اندیشههای ناب و تازه مغفول واقعشده را فراهم میآورد.
در میان متون فلسفی احیا و تصحیح کدامیک اولویت دارد؟
اگرچه متون و رسالههای بسیار با اهمیت و ارزشمندی در فلسفه اسلامی در دسترس است که همچنان منتشر نشده و باید به دست تصحیح سپرده شود، به گمان بنده در وهله نخست باید آثار فیلسوفان جریانساز و تاثیرگذار در فلسفه اسلامی با دقت و به طرزی عالمانه و روشمند تصحیح و منتشر شود. هماکنون بسیاری از رسالهها و آثار مهم فلسفی ابنسینا و سهروردی و نصیرالدین طوسی و ملاصدرا فاقد ویراستهای دقیق و عالمانه است و طبیعی است که ابتدا نگاشتههای این فیلسوفان مکتبساز باید مورد تصحیح و تحقیق دقیق قرار گیرد. صرف هزینههای بسیار برخی نهادها هم که سالیانی است به تصحیح آثار برخی فیلسوفان یادشده میپردازند نیز سودمند نبوده و در بیشتر موارد، جز اتلاف هزینه ثمرهای نداشته است. مجموعه آثار ابنسینا و سهروردی و ملاصدرا باید از نو و با دقت بسیار تصحیح و منتشر شود. بسی موجب تاسف و مایه شرمساری است که هنوز نتوانستهایم تصحیحی عالمانه و شایسته از کتاب شفای ابنسینا و اسفار ملاصدرا و سایر آثار ایشان ارائه کنیم. پس از این مرحله آنگاه نوبت به تصحیح و نشر آثار فیلسوفان حاشیهنگار و شرحنویس بر متون اصلی میرسد که بهخصوص در قرنهای هفتم تا دهم هجری قمری شرحها و حواشی بسیار سودمندی نگاشته و تاکنون مورد توجه کافی قرار نگرفتهاند. تصحیح و نشر این شروح و حواشی بسا در موارد بسیاری فهم ما از نگرشها و نگارشهای فیلسوفان صاحب مکتب را دچار تحول کند و زمینه فهم عمیقتر و دقیقتر آنها را فراهم آورد.
تصحیح متون و نسخ کهن فلسفی چه اهمیتی دارد؟
اساساً در تمام علومی که امروزه موسوم به علوم اسلامی هستند، اعم از اصول و عرفان و فلسفه و کلام، فهم درست از مبانی و مطالب، متوقف بر شناخت تاریخی آموزههای موجود در آن علوم است. به تعبیر دقیقتر، دانشهای یادشده بهطور دفعی ایجاد نشده است، بلکه در فرآیندی تاریخی و بهتدریج، نضج گرفته و بالیده شدهاند. فلسفه و کلامی که امروزه در اختیار ما قرار گرفته است، حاصل کوششهای علمی و کنشهای فکری صدها بلکه هزاران نفر از دانشورانی است که در این عرصه اندیشیدهاند و حاصل تفکرات خود را در قالب رسالهها و متون کلامی به نگارش درآوردهاند. بنابراین آموزهها و گزارههایی که هماکنون در این علوم شاهد هستیم، در مقاطع مختلف تاریخی توسط برجستگانی از اندیشمندان مسلمان ابراز شده و بهتدریج منظومه علوم یادشده را سامان بخشیدهاند.
درک اندیشه نیازمند درک تاریخ آن است. از اینرو شما معتقدید درک آرا و اندیشه فیلسوفان و دانشمندان نیازمند درک خاستگاه آن است؟
بله طبیعی است که برای فهم دقیق آرا و اندیشههای این دانشمندان، باید به خاستگاه و زمینهای که موجب پدیدارشدن آن اندیشهها و نظرات شده است، توجه کرد. اینجاست که محققان فلسفه و کلام ناگزیرند به تمام متون مهمی که در مقاطع مختلف تاریخی از سوی فیلسوفان و متکلمان به نگارش درآمدهاند، مراجعه کنند و نقش آنها را در تکامل فلسفه و کلام بَررسند. طبعا مقدمه و پیشنیاز اصلی اینگونه مراجعات، احیا و تصحیح میراث فلسفی و کلامی بازمانده از عالمان مسلمان در قرون گذشته است. تا زمانی که رسالهها و کتابهای فیلسوفان پیشین ما تصحیح و منتشر نشود، چندان مورد مراجعه و بررسی قرار نخواهند گرفت و تعالیم مندرج در آنها هم مغفول و مطرود باقی خواهند ماند. بنابراین اهمیت احیا و تصحیح متون کهن فلسفی ما در آن است که این کار منابع و مآخذ تحقیقی فلسفی را در اختیار پژوهندگان فلسفه قرار میدهد و فلسفهورزان از طریق دسترسی به این متون میتوانند فهم تاریخی و دقیقی از آموزههای موجود در فلسفه کسب کنند. جستار در همین رسالهها و متون کهن فلسفی است که ما را با تاریخ پیدایی تئوریها و نظرات فلسفی آشنا میسازد و زمینه دستیابی به اندیشههای ناب و تازه مغفول واقعشده را فراهم میآورد.
در میان متون فلسفی احیا و تصحیح کدامیک اولویت دارد؟
اگرچه متون و رسالههای بسیار با اهمیت و ارزشمندی در فلسفه اسلامی در دسترس است که همچنان منتشر نشده و باید به دست تصحیح سپرده شود، به گمان بنده در وهله نخست باید آثار فیلسوفان جریانساز و تاثیرگذار در فلسفه اسلامی با دقت و به طرزی عالمانه و روشمند تصحیح و منتشر شود. هماکنون بسیاری از رسالهها و آثار مهم فلسفی ابنسینا و سهروردی و نصیرالدین طوسی و ملاصدرا فاقد ویراستهای دقیق و عالمانه است و طبیعی است که ابتدا نگاشتههای این فیلسوفان مکتبساز باید مورد تصحیح و تحقیق دقیق قرار گیرد. صرف هزینههای بسیار برخی نهادها هم که سالیانی است به تصحیح آثار برخی فیلسوفان یادشده میپردازند نیز سودمند نبوده و در بیشتر موارد، جز اتلاف هزینه ثمرهای نداشته است. مجموعه آثار ابنسینا و سهروردی و ملاصدرا باید از نو و با دقت بسیار تصحیح و منتشر شود. بسی موجب تاسف و مایه شرمساری است که هنوز نتوانستهایم تصحیحی عالمانه و شایسته از کتاب شفای ابنسینا و اسفار ملاصدرا و سایر آثار ایشان ارائه کنیم. پس از این مرحله آنگاه نوبت به تصحیح و نشر آثار فیلسوفان حاشیهنگار و شرحنویس بر متون اصلی میرسد که بهخصوص در قرنهای هفتم تا دهم هجری قمری شرحها و حواشی بسیار سودمندی نگاشته و تاکنون مورد توجه کافی قرار نگرفتهاند. تصحیح و نشر این شروح و حواشی بسا در موارد بسیاری فهم ما از نگرشها و نگارشهای فیلسوفان صاحب مکتب را دچار تحول کند و زمینه فهم عمیقتر و دقیقتر آنها را فراهم آورد.
منبع: روزنامه فرهیختگان