عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

بهره‌برداری مطلوب از رسانه در گرو سیاست‌های درست است/ ضرورت حرکت به سمت توانمندسازی افراد جامعه و خانواده در برابر رسانه

نویسنده کتاب «رسانه و فریبکاری» گفت: بر اساس این کتاب می‌خواهم بگویم که درست است رسانه‌ها برای اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود سیاست‌گذاری می‌کنند و هیچ رسانه‌ای دلش به حال ما نمی‌سوزد؛ اما در صورت داشتن سیاست‌های درست می‌توان از آنها بهره‌برداری مطلوب کرد.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، فائزه تقی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان و نویسنده کتاب «رسانه و فریبکاری» در نشست علمی «خانواده و رسانه؛ تحلیل زمینه‌ها و عوامل فریب‌کاری در رسانه و راهکارهای برون‌رفت» که توسط پژوهشکده الهیات و خانواده وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، با بیان اینکه یکی از رویکردهایی که در کتاب وجود دارد، شاید با آنچه در خصوص کارکردها و رسالت‌های رسانه مطرح می‌شود، تناقض داشته باشد، اظهار داشت: در این کتاب به این مسئله می‌پردازیم که چگونه رسانه‌ها می‌توانند افکار مخاطبان و کاربرانشان را تغییر دهند؟ به عبارتی، کارشناسان و تولیدکنندگان رسانه با واژه فریب‌کاری موافق نیستند و وقتی می‌خواهند مسیر افکار عمومی را تغییر دهند و از آن استفاده کنند، تعبیر مهندسی و مدیریت افکار عمومی را به کار می‌برند؛ اما کسانی که محتوای رسانه را تحلیل می‌کنند، تلقی فریب‌کاری از آن دارند؛ یعنی این تفسیر از دو سو قابل بررسی است.

وی ادامه داد: زمانی که درباره انیمیشن‌ها تحلیلی انجام می‌دهیم، معتقدیم که می‌توانند جنبه‌های مثبت و منفی را در کنار هم داشته باشند. اگر ما کودکی داشته باشیم، بیشتر نگران جنبه منفی هستیم؛ چون انیمیشن‌ها به خشونت تشویق و همزادپنداری‌های منفی ایجاد می‌کنند و به کودکان مجوز رفتارهای غیرقانونی می‌دهند. همچنین احساس همدردی را در کودک با محیط یا سایر کودکان کم می‌کنند و قهرمان‌پروری‌هایی که انجام می‌دهند، گاه جنبه منفی دارد.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان اضافه کرد: از طرفی اگر جنبه مثبت را در نظر بگیریم، انیمیشن‌ها می‌توانند بر هوش اخلاقی و اجتماعی بچه‌ها اثرگذار باشند و رشد شناختی آنها یعنی نحوه درک، تفکر و تفسیر دنیای اطراف را تقویت کنند؛ ولی وقتی در مقام تحلیلگر انیمیشن‌ها را بررسی می‌کنیم، بیشتر جنبه‌های منفی را دریافت می‌کنیم. برای همین در نگاه تحلیلگران رسانه معمولاً کلمات منفی بیشتر است. اگر در این کتاب، فریب‌کاری مطرح می‌شود، راهکار و کنترل آن نیز مطرح شده است و یا به این پرداخته می‌شود که آیا راهکارهایی برای کسب اعتماد از دست رفته مخاطبان وجود دارد؟ همچنین اگر تکنیک فریب‌کاری اتفاق بیفتد، من به‌مثابه یک کاربر چگونه باید با آن روبرو شوم؟

وی بیان کرد: در گذشته، کلیدواژه عمومی «سواد رسانه» رایج بود. اکنون با وجود شبکه‌های اجتماعی و تنوع پیام‌های رسانه‌ای، صرفاً سواد رسانه استفاده نمی‌شود و بیشتر توانمندسازی مخاطبان و کاربران مورد تأکید قرار می‌گیرد؛ یعنی اطلاعات ناقص ما در زمینه سواد رسانه جواب نمی‌دهد، باید کاربری را توانمند کنیم و راجع به تاکتیک‌هایی که رسانه از آن استفاده می‌کند، به او اطلاعات بدهیم.

تاکتیک‌های رسانه

تقی‌پور درباره تاکتیک‌های رسانه توضیح داد: یکی از این تاکتیک‌ها، استفاده از سابقه یا پیشینه یک موضوع است. اگر شبکه‌های ماهواره‌ای را تحلیل کنید، یکی از اولین کارهایی که برای بررسی موضوعی جدید انجام می‌دهند، این است که پیشینه و سابقه‌ای را از گذشته برای مخاطب به تصویر می‌کشند و هدفشان این است که وانمود کنند ما شرایط فعلی و گذشته را مقایسه نمی‌کنیم و این کار بر عهده مخاطب است. اصطلاحاً به این روش، تاکتیک «سابقه‌نویسی یا پیشینه‌نگری» می‌گوییم؛ یعنی ارائه پیشینه‌ای از موضوع که بتواند به ما کمک کند تا موضوع را طبق هدف رسانه بهتر بفهمیم.

وی با اشاره به یکی دیگر از تاکتیک‌ها به نام «قطره‌چکانی» گفت: اخیراً در اخبار، درگذشت داریوش مهرجویی بسیار سریع و علنی اعلام شد، در حالی که اگر از تاکتیک قطره‌چکانی استفاده می‌‌کردند، اول خبر فوت شدن آقای مهرجویی و چند ساعت بعد فوت همسر و چند ساعت دیگر دلیل حادثه و… ذکر می‌شد. در این خبر، شوک خبری وجود داشت. پیگیری اخبار وقتی با شوک خبری همراه شود، کمتر است. وقتی رسانه با تاکتیک «موجی» پیامی را به‌صورت قطره‌چکانی مطرح می‌کند، درواقع می‌خواهد مدتی افکار عمومی درگیر موضوع باشد.

نویسنده کتاب «رسانه و فریب‌کاری» با بیان اینکه تاکتیک «تظاهر به بی‌طرفی» روشی است که با استفاده از آن، رسانه‌ها مدعی‌اند آنچه را مطرح می‌کنند، کاملاً بی‌طرفانه است، ادامه داد: چنین چیزی از لحاظ سیاست‌گذاری در این رسانه‌ها وجود ندارد و درواقع آنها ضمن این تاکتیک، پیامی را به‌صورت اثرگذار و هدفمند انتقال می‌دهند.

وی از تاکتیک «استفاده از نخبه‌ها و افراد برجسته» به‌مثابه روشی یاد کرد که ما در ایران کمتر از آن استفاده می‌کنیم و افزود: این یکی از ایرادهای رسانه ماست. در غرب، رسانه‌های قدرتمندی وجود ندارد؛ اما مشکل این است که در کشور خودمان نیز محتوای خوبی تولید نمی‌شود. گاهی آن‌قدر اخبار رسانه‌های دیگر، منفی و شبیه هم است که مخاطب از آن فاصله می‌گیرد و مغز انسان به لحاظ رویکردهای توجه، طاقت پذیرش آن همه اخبار منفی را ندارد؛ ولی متأسفانه رسانه خودمان هم کم‌کاری‌هایی دارد.

تقی‌پور با بیان اینکه در تاکتیک «خودافشاگری» که بسیاری از رسانه‌ها از آن استفاده می‌کنند، شخصی که در گذشته در جایی پست و سمتی داشته است، به افشای اطلاعاتی می‌پردازد، گفت: می‌توان از تاکتیک «سکوت» به‌مثابه بدترین نوع تاکتیک اشاره کرد. در این شیوه، راجع به مسئله یا موضوعی خبری و فرهنگی که مورد سؤال مردم است، سکوت می‌شود و همین سبب می‌گردد تا قدرت منابع غیررسمی بیشتر شود. چون این منابع اولین اطلاع‌دهنده هستند، بالطبع مخاطب چیزهایی را که احساس می‌کند از او پنهان شده است، از منبع دیگری دریافت می‌کند و اعتمادش به آن منبع جلب می‌شود.

رسانه‌های اجتماعی و فریب‌کاری

وی با بیان اینکه در خصوص رسانه، با بهره‌برداری از احساسات مخاطبان و استفاده از نمادهای ملی مورد علاقه مردم و شخصیت‌های ملی روبرو هستیم، بیان کرد: «جنگ روانی» تاکتیکی است که در فریب‌کاری از آن استفاده می‌شود. جنگ روانی لزوماً به این مفهوم نیست که مخاطب درگیری فکری پیدا کند، بلکه بیشتر درگیر نوعی تعارض و تناقض می‌شود و برای او شک به وجود می‌آید؛ شکی که ریشه آن جنگ روانی است. وقتی در کشوری، در روابط اجتماعی مردم شایعه جا باز می‌کند، حتماً جنگی روانی در حال وقوع است. سؤال این است که شایعه چه زمانی به وجود می‌آید؟ وقتی شدت اهمیت موضوع و ضریب ابهام نیز زیاد باشد، شایعه شکل می‌گیرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان درباره «اخبار جعلی» که چندین مقاله علمی و پژوهشی نیز در این زمینه نوشته شده است، گفت: اخبار جعلی کاملاً دروغ نمی‌گوید، بلکه بخشی از واقعیت را بیان یا واقعیت‌ها را جابجا می‌کند؛ برای مثال در جنگ قبلی آمریکا در عراق، فعالان رسانه‌ای که برای تهیه خبر به این کشور می‌رفتند، بخشی از کارشان این بود که هر شب با سربازان راجع به تجربیاتشان صحبت کنند. برای آنها وبلاگی تهیه شده بود که گزارش‌ها را در آن بارگذاری می‌کردند و توانستند جنگ را در افکار عمومی مثبت جلوه دهند، در حالی که رویکرد چیز دیگری بود و استفاده دیگری از آن کردند.

وی با بیان اینکه عکس رسانه‌ای گرم است، توضیح داد: رسانه‌ای که تخیل انسان را درگیر کند، گرم محسوب می‌شود. شما عکس را می‌بینید، بخشی از پیام را دریافت می‌کنید و بخش بعدی را در ذهن خود می‌سازید. رادیو را در نظر بگیرید؛ وقتی صدای گوینده را می‌شنوید، از او تصویری در ذهن خود می‌سازید؛ ولی بعداً که شخص را می‌بینید، متوجه تفاوت تخیل ذهنی خود با آن شخص واقعی می‌شوید. درواقع رادیو، رسانه‌ای است که تخیل انسان را برمی‌انگیزد؛ چون حس را به عهده خود شخص می‌گذارد. این مورد درباره کتاب هم صدق می‌کند. چرا اکنون در انیمیشن‌ها ما نگران تخیل بچه‌ها هستیم؟ چون یک‌سری تصاویر ساختگی فراطبیعی نشان داده می‌شود و اجازه رشد تخیل به کودک نمی‌دهد.

تقی‌پور درباره تاکتیک‌ها در رسانه به دو حوزه اشاره کرد و افزود: حوزه مخاطب‌شناسی که در روانشناسی رسانه مورد بررسی قرار می‌گیرد و حوزه جامعه‌شناسی مخاطب و رسانه به معنای اینکه بستر جامعه در هر لحظه چه چیزی را برای انتشار اخبار می‌طلبد، دو حوزه رسانه را تشکیل می‌دهند. اکنون بزرگترین مشکل ما با مخاطبمان، موضوع اعتماد است. اعتماد یکی از سرمایه‌های اجتماعی محسوب می‌شود. وقتی به این سرمایه اجتماعی ضربه بزنیم، آن را کاهش می‌دهیم. سرمایه اجتماعی سه بعد دارد؛ ارتباط، اعتماد و مشارکت.

تأثیر رسانه بر خانواده

وی با بیان اینکه دیوید رایزمن در یک دسته‌بندی برای انسان‌ها سه تفسیر عرضه می‌کند، اظهار کرد: انسان‌های سنت‌راهبر، دگرراهبر و خودراهبر، سه تفسیر رایزمن از انسان است که برای انسان‌های سنت‌راهبر، سنت‌ها، آداب و رسوم و عرف‌های اجتماعی تکلیف همه چیز را مشخص می‌کند. درباره انسان‌های سنت‌راهبر به تأثیر رسانه‌های گرم همچون کتاب، رادیو و… و درباره انسان‌های دگرراهبر به تأثیر رسانه‌های مدرن پرداخته می‌شود. او معتقد است رسانه‌های مدرن، رقیبان سرسختی برای معلمان هستند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: رسانه‌ها وقتی خوب عمل کنند، به شدت می‌توانند بر آموزه‌های فرهنگی و اجتماعی بچه‌ها اثرگذار باشند و تفاوتی که با معلم و والدین دارند، در این است که معلم و والدین فکر می‌کنند زمان آموزش‌های فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و نگرشی در هفت سالگی است؛ اما رسانه‌ها می‌دانند که زمان آموزش این آموزه‌ها از صفر تا ۷ سالگی است؛ یعنی همان‌طور که فیزیک کودک تکامل می‌یابد، شخصیت، فرهنگ و مذهبش هم رشد پیدا می‌کند و این چنین است که وقتی می‌خواهیم در سن ۱۵ سالگی با فرزند خود بحث فلسفی و منطقی کنیم، دیگر به نتیجه نمی‌رسیم.

وی افزود: آلبرت بندورا می‌گوید: «سن صفر تا هفت سالگی، دوران حکومت خانواده برای کودک است. سن ۷ تا ۱۲ سال، دوران حکومت مدرسه و سن ۱۳ تا ۱۸ سال، دوره حکومت همسالان است.» اگر شاکله کودک شما در سن مخصوص خود، خوب تشکیل شود‌، همه چیز عالی پیش می‌رود و اگر ما در مقام والد بخواهیم چیزی را به کودک انتقال دهیم، در همان سن صفر تا هفت سال بدون نمایش باید همه چیز را آموزش دهیم.

تقی‌پور گفت: برای شفاف کردن بحث، مثالی از یک انیمیشن می‌زنم. در انیمیشنی که شخصیت اصلی آن غولی سبز، چاق و بی‌ادب است، وقتی ساخت آن را بررسی کنید، متوجه می‌شوید مسابقه‌ای نقاشی بین کودکان برگزار شد و از آنها خواستند غولی را نقاشی کنند. بررسی نقاشی‌ها نشان داد که اکثر بچه‌ها غول را موجودی سبز و چاق کشیدند. از دل نقاشی‌ها این شخصیت شکل گرفت و از طریق آن هم هزار پیام به بچه‌ها منتقل شد. اگر اکثر انیمیشن‌ها را بررسی کنید، همه دو تا سه قسمت راجع به کریسمس دارند؛ یعنی پیامی فرهنگی منتقل می‌کنند و بچه‌ها دوست دارند مراسم کریسمس برگزار و در آن شرکت کنند و ما نمی‌دانیم چرا این اتفاق می‌افتد.

وی با اشاره به موضوع نشاط در خانواده بیان کرد: اکنون که نشاط بین اعضای خانواده کم است، رسانه چگونه می‌تواند آن را تقویت کند؟ در پاسخ برای مثال می‌توان به فیلم‌درمانی اشاره کرد؛ به عبارتی اگر زوجین در روابط خود مشکلی داشته باشند، روانشناس پیشنهاد می‌دهد فیلمی را با یکدیگر یا به تنهایی نگاه کنند و راجع به آن حرف بزنند.

نویسنده کتاب «رسانه و فریب‌کاری» در ادامه مباحث مربوط به فضای ارتباطی و خانوادگی گفت: مصرف، مورد دیگری است که رسانه‌ها راجع به آن کار می‌کنند و رویکردهایش را تغییر می‌دهند. قهرمان‌پروری و شخصیت‌های سیاه و سفید از دیگر عناوینی است که در رسانه‌ها طراحی می‌شود. موضوع بعدی، سالمندان است. به نظر من، رسانه‌ها برای این قشر نوعی از خودبیگانگی فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرده‌اند که اگر این روند ادامه پیدا کند، سبب افزایش افسردگی میان سالمندان خواهد شد. انسان تک‌ساحتی، انسان شفاهی، فمینیست، مطالعات فرهنگی و بازنمایی، پست‌مدرنیسم، هرزه‌نگاری، بازی‌های رایانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی کودکان، از مواردی است که در بحث رسانه به آنها پرداخته می‌شود.

وی تأکید کرد: ما با دسترسی نداشتن کودکان به شبکه‌های اجتماعی مخالفیم؛ چون این منع، تمایل آنان را برای استفاده افزایش می‌دهد و از محلی دیگر برای این دسترسی تلاش خواهند کرد. در بازی‌های رایانه‌ای، خشونت، خودخواهی و آسیب‌های جسمی، حرکتی و تخیلی وجود دارد؛ ولی از طرفی کودکانی که بازی رایانه‌ای انجام می‌دهند‌، هوش فضایی بسیاری دارند و یا زبان دوم را آسان‌تر می‌آموزند؛ اما نکته مهم در این بین، اندک بودن اطلاعات والدین است. باید نوع بازی‌ها را شناخت و بر اساس شناخت قبلی با کودکان همراه شد. همچنین باید کودک را به خواندن کتاب هم تشویق کرد؛ البته خواندن کتاب در کنار هم و با شیوه‌ای جذاب و در آخر اینکه باید کانال‌های ارتباطی را با کودکانمان به‌روزرسانی کنیم.

تقی‌پور یادآور شد: بر اساس کتاب «رسانه و فریب‌کاری» می‌خواهم بگویم درست است که رسانه‌ها برای اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود سیاست‌گذاری می‌کنند و هیچ رسانه‌ای دلش به حال ما نمی‌سوزد؛ اما در صورت داشتن سیاست‌های درست می‌توان از آنها بهره‌برداری مطلوب کرد.

مشاهده در خبرگزاری ایمنا
مشاهده در خبرگزاری ایکنا
مشاهده در خبرگزاری حوزه
 

 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *