وی افزود: آقای ملکیان بیان میکند که ازدواج امری احساسی است، احساسات و عواطف ما در آن دخالت دارد و عواطف و احساسات اختیاری نیستند؛ بنابراین ما میخواهیم احساسات را مبنای ازدواج قرار دهیم؛ در نتیجه ازدواج امری غیراختیاری و غیرعقلانی و بنا کردن یک نهاد بر اساس امور غیراختیاری، غیرعقلانی است. در بیان غیراخلاقی بودن ازدواج دو استدلال دیگر نیز ایشان گفتهاند یکی این که ازدواج حریم خصوصی را سلب می کند و سلب حریم خصوصی غیر اخلاقی است و دوم آن که تن دادن به ازدواج برای آدمی تعارض اخلاقی ایجاد میکند؛ یعنی زمانی که ازدواج میکنیم و دارای فرزند میشویم، برای پیشبرد امور زندگی و موفقیت آن ممکن است کارهای غیراخلاقی یا حتی حرام انجام دهیم؛ در نتیجه با توجه به دلایلی که ایشان ذکر کرده، ازدواج و فرزندآوری به لحاظ اخلاقی نارواست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: بسیاری نظریات آقای ملکیان را نقد کردهاند که بهصورت اجمالی آنها را بیان میکنم. دلایلی که آقای ملکیان مطرح کرده است، اگر درست هم باشد، کلیت مسئله را ثابت نمیکند؛ ممکن است این دلایل بعضاً درست باشد، اما کلیت ندارد. همه ازدواجها بر اساس احساسات نیست. سلب حریم خصوصی در فرض عدم ازدواج هم متصور است. دچار شدن به تزاحم اخلاقی در ازدواج را اگر بخواهیم دلیل غیر اخلاقی بودن قرار دهیم، باید بگوییم زندگی ما و بودن ما هم چه ازدواج بکنیم یا نکنیم، غیر اخلاقی است، چرا که ما در طول زندگی با تعارض اخلاقی مواجه هستیم.
وی ادامه داد: آقای ملکیان در بخش دوم استدلالهای خود بیان میکند که دنیای پیرامون ما پیچیده در بلایا، رنج و درد مکرر است و سپس موضوع فرزندآوری را وارد بحث میکند و میگوید شما با فرزندآوری درواقع فردی دیگر را بدبخت میکنید که این منصفانه نیست و کاری غیراخلاقی است. در ادامه نیز بیان میکند که اگر فرزندی به دنیا آوردیم، بهدلیل فراوانی مکاتب تربیتی و اخلاقی، نمیدانیم او را چگونه تربیت کنیم و همچنین فرزند مانع رشد پدر و مادر میشود. از این نظر نیز معتقد است فرزندآوری کاری غیراخلاقی محسوب میشود. در نقد این دلایل نیز مطالبی بیان شده و این مسئله که دنیا سراسر رنج و درد است، به اثبات نیاز دارد. با اینکه مشکلاتی در زندگی داریم، اما نمیتوان قاطعانه گفت که در زندگی بلایا بیشتر است، بلکه ناشکریهای ما زیاد است، رنجها و دردها را برجسته میکنیم و خوشیهای زندگی را نمیبینیم. در هر صورت، این دلایل کلیت مسئله را ثابت نمیکند و نمیتوان برای همه یک حکم صادر کرد؛ چه بسیارند فرزندانی که متولد شدند و بدبخت نشدند و تربیت درست شدند و مانع رشد پدر و مادر خود نبودند.
هادی گفت: برخی از سودگرایان نیز برای فرزند نیاوردن دلایلی روانشناختی در مباحث اخلاقی آوردهاند که به اختصار آنها را بیان میکنم و مسئولیت سنگین فرزندآوری و خطرات جسمانی و روانی آن برای مادر، خطرات محیطزیستی و برهم خوردن تعادل روانی انسانها را شامل میشود؛ در نتیجه با تمسک به این دلایل، از منظر روانشناختی، فرزندآوری را کار درستی نمیدانند.
وی اضافه کرد: در مقابل کسانی که فرزندآوری را غیراخلاقی میدانند برخی آن را اخلاقی میدانند. دلایل موافقان اخلاقی بودن فرزندآوری دو دسته است؛ دستهای از دلایل ارزش ذاتی فرزند داشتن را مطرح میکنند. کانت، دانشمند اخلاقگرای آلمانی است و میگوید انسان ارزش ذاتی دارد؛ پس در نتیجه فرزندآوری دارای ارزش ذاتی است؛ یعنی نباید به این فکر کنیم که فرزندآوری مشکلات و محدودیتهایی دارد و چه میشود و چه نمیشود، بلکه انسان به وجود آوردن ارزش ذاتی دارد. این یکی از دلایل موافقان است و کمتر کسی توانسته آن را نقد کند. در خصوص اینکه چرا انسان ارزش ذاتی دارد، به سخن دیگری از کانت استناد و گفته میشود انسان دارای خرد، اراده و استقلال است و هر موجودی که دارای این ویژگیها باشد، ارزش ذاتی دارد، انسان ارزش خودش و دیگر موجودات را درک میکند و موجود دیگری در این عالم نداریم که مانند انسان باشد. آنها ارش ذاتی انسان و استقلال او را اینگونه معنا میکنند که اگر بخواهیم ارزش هر موجودی را بفهمیم، باید انسانی باشد تا ارزش آن را درک کند؛ و اگر انسان نباشد ارزش هیچ موجودی فهمیده نمی شود. به همین دلیل انسان خودش غایت فینفسه و غایت همه عالم نیز هست؛ در نتیجه ارزش ذاتی دارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: علاوه بر اینکه با دیدگاه کانت، ارزش ذاتی انسان اثبات شد، ملاصدرا نیز این ارزش ذاتی را اثبات کرده است. از دیدگاه او، انسان خلیفهالله است و همه موجودات برای او خلق شدهاند، در قرآن نیز این ادله آمده که انسان موجودی دارای علم و معرفت است؛ پس در نتیجه زمانی که فرزندی به وجود میآوریم، درواقع علم و آگاهی به وجود آوردهایم که ارزش ذاتی دارد؛ بنابراین با این ادله ثابت میکنند که فرزندآوری ارزش اخلاقی دارد و اثبات این ادله راحتتر است.
وی افزود: دسته دیگری از دلایل، ذاتی نیستند و اخلاقی بودن فرزندآوری را غیری میدانند که به انواعی تقسیم میشود و استدلالهای دیگری نیز دارند که بخشی از آنها همچون سودگرایی، روانشناختی است. در علم اخلاق، بخشی به نام نتیجهگرایی یا سودگرایی وجود دارد که خوب یا بد بودن را منوط به نتیجه میداند. سودگرایان برای اینکه بگویند فرزندآوری اخلاقی است، این استدلال را میآورند که وقتی پدر و مادری دارای فرزند میشوند، دوران خردسالیشان زنده و کودک درونشان فعال میشود که به یاد آوردن ایام خردسالی نوعی حسن است و انسان را به آرامش میرساند. برخی بزرگان نیز میگویند اگر آرامش ندارید، با کودکان بازی کنید؛ زیرا فضای درونی آنها مبتنی بر آرامش و بیخیالی است و زمانی که با کودکان بازی میکنیم، وارد عالم آنها میشویم. فرزندآوری نیز این نتایج را دارد و باعث آرامش روانی و شادی است. همچنین سودگرایان تحقق انگیزههای والدین و آرزوهای آنان به وسیله فرزندانشان را از ثمرات فرزندآوری میدانند. یک دیگر از دلایل اخلاقی بودن فرزندآوری (که غیری است) فطری بودن فرزندآوری است. برخی استدلال میکنند که فرزندآوری فطری است؛ یعنی هر انسانی فطرتاً دوست دارد فرزند داشته باشد و اگر کسی فرزندی نداشته باشد، خلاف فطرتش عمل کرده است و باید دلیلی برای مخالفت داشته باشد؛ درواقع همه موجودات فطرتاً طالب این موضوع هستند.
هادی گفت: بخش دیگری از دلایل اخلاقی بودن فرزندآوری از نوع غیری، دلایل نقلی و روایی مبنی بر فضیلت فرزندآوری است؛ یعنی وقتی خدا امر کرده و در روایات نیز آمده است که فرزندآوری داشته باشید، نشان میدهد این امر اخلاقی است چرا که خداوند به کار غیر اخلاقی امر نمیکند. از دیگر دلایل اخلاق بودن فرزندآوری از نوع غیری میتوان به دلایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اشاره کرد که آنها را بیشتر از زبان مسئولان، سیاستمداران و حاکمان میشنویم.
وی بیان کرد: از نظر من، دلیل اینکه فرزندآوری اخلاقی محسوب میشود، این است که امری طبیعی به شمار میرود. هر فردی با هر اعتقادی، اعتقاد دارد که طبیعتی بیرون از ما وجود دارد و اگر بگوییم این طبیعت را خدا از روی حکمتش خلق کرده و ما هم جزئی از آن هستیم، حتی اگر خدا را هم باور نداشته باشیم نظم طبیعت را نمیتوانیم انکار کنیم؛ همه ما به ارگانیک بودن طبیعت اقرار داریم و امور طبیعی را ترجیح می دهیم. طبیعت به ما میآموزد که فرزنددار شویم؛ بهطور کلی، طیبعت برای همه موجودات تولید نسل را تعریف کرده که این یعنی مطابقت با طبیعت. هر فردی با هر اعتقادی میپذیرد که طبیعت ما نظاممند و حکیمانه است و این حکیمانه بودن به ما میآموزد که فرزندآوری امری اخلاقی و ازدواج بهانهای برای بقای نسل و فرزندآوری است. بعضی از دلایل مثل لذت جنسی هدف ازدواج نیست، بلکه ازدواج مقدمهای است تا طبیعت ما را به فرزندآوری و بقای نسل برساند. غریزه جنسی حیوانات نیز برای همین است تا نسل آنها از بین نرود. من این دلیل را از علامه طباطبایی(ره) در المیزان گرفتم که طبیعی بودن خودش دلیلی است که اخلاقی بودن فرزندآوری را اثبات میکند.
مشاهده در خبرگزاری مهر
مشاهده در خبرگزاری ایکنا
مشاهده در خبرگزاری حوزه