وی با بیان اینکه از سال ۱۹۹۰ به بعد سه موج مهاجرتی را تجربه کردهایم، ادامه داد: موج اول مهاجرفرستی ایران از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ میلادی شکل گرفت. موج دوم از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ و موج سوم نیز از ۲۰۱۶ شروع شده که تاکنون ادامه یافته و الان در اوج آن هستیم. در حال حاضر، طبق آمارها ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در خارج از مرزهای این کشور زندگی میکنند. گروههای مهاجرتی ایرانیان نیز سه دسته هستند؛ گروه نخست آنها استادان و دانشجویان هستند، گروه دوم متخصصان مهارتها و گروه سوم نیز عموم افرادی را شامل میشود که دوست ندارند در ایران بمانند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به مؤلفههای مؤثر بر مهاجرت شامل زادوولد، مرگومیر، آموزش مهارتها، سیاستهای حاکمیتی، محیطزیست، جنگ، تراکم و انباشتگی امکانات گفت: طبق آمار، زادوولد در ایران نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته و به لحاظ مرگومیرهای ناشی از تصادف در صدر آمارهای منطقه هستیم. وی ادامه داد: آموزش مهارتها نیز به رشد مهاجرتهای برونمرزی کمک کرده است.
وی ادامه داد: جنگ و انقلاب، مهمترین عوامل مؤثر بر مهاجرتهای درونمرزی و برونمرزی مردم ایران بوده است، چنانکه شاهینشهر اصفهان محصول مهاجران استان خوزستان و جنوب ایران است. اگرچه، در بخش مهاجرتهای برونمرزی علت اصلی توجه مهاجران ایرانی به انباشتگی امکانات در کشورهای مهاجرپذیر بوده است. وی ادامه داد طبق نظریه توماس مالتوس، اساس مهاجرت انسان نیاز به امکانات است. همین مصاحبهای که با برترین رتبههای کنکور سال 1402 انجام شد، نشان داد که هدف بیشتر آنها مهاجرت کردن از ایران به خاطر پاسخ به نیازها است. البته این نکته نیز یادآوری کنم که بخشی از این نگاه به مهاجرت نیز به تأثیر دیدگاههای علوم انسانی برمیگردد که مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
جعفریان در خصوص مهاجرپذیری ایران نیز تصریح کرد: حمله آمریکا به افغانستان و عراق و سپس شکلگیری داعش باعث روانه شدن جمعیت مهاجر به ایران شد. سالانه تقریباً ۷۸۹ هزار نفر از این کشورها به ایران مهاجرت میکنند؛ ولی ما برای این جمعیت برنامهریزی و آمادگی نداریم. بعد از روابطی که در دولتهای نهم و دهم با کشورهای آمریکای لاتین برقرار شد، بسیاری از این کشورها برای تحصیل به ایران مهاجرت کردند. نیروی کار زیادی به ایران مهاجرت نمیکند و گروههای اشتغالزا و جذبکننده نیروی کار در ایران بسیار ضعیف هستند.
وی با طرح سه نگاه روانشناسی اجتماعی، مردمشناختی و جامعهشناختی به مسئله جمعیت و مهاجرت بیان کرد: اساسیترین پرسش ما در حوزه مهاجرت و جمعیت از نگاه روانشناختی اجتماعی این است که این دو چه نقش هویتی برای ما دارند؟ در نگاه مردمشناختی، ارزشها و هنجارها جایگاه مهاجرت را مشخص میکنند. گفتمان فرهنگی در اینجا اهمیت فراوانی دارد؛ به این معنا که حاکمیت چه ارزشهایی برای مردم تعریف کرده است و مردم در زندگی روزمره، این ارزشها را چگونه برای مهاجرت و جمعیت تعریف میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی یادآور شد: در نگاه جامعهشناختی آنچه مهم است رویکرد زمینهای است که به دنبال کشف شرایط میباشد؛ برای مثال چه شرایطی به مردم قدرت مهاجرت میدهد؟ یا اینکه چه شرایطی باعث حساسیت آنها نسبت به سیاستهای جمعیتی و مهاجرتی میشود؟ پرسش اساسی این است که آیا مردم توان تصمیمگیری یا مقابله برای ایدههای حاکمیت در حوزه مهاجرت و جمعیت را دارند؟
وی ادامه داد: در تحلیل جامعهشناختی از نسبت بین مهاجرت و جمعیت و پاسخ به این سؤالات، میتوان به نظریه «میانبرشی» استناد کرد. این نظریه با تمرکز بر 8 مفهوم سن، جنس، قومیت، موقعیت، طبقه اجتماعی، گرایش جنسی، توانخواهی و حاکمیت به تحلیل مفاهیم و سوژهها و نسبت آنها با دیگر مقولات میپردازد.
جعفریان با اشاره به سه نظریه واپسگرایی یا نوستالژیک، نظریه مُلون و نظریه نوین که محصول نگاه میانبرشی در جامعهشناسی است، ادامه داد: در بین این سه نظریه، نظریه نوین میتواند تا اندازهای وضعیت ما را در نسبت بین مهاجرت و جمعیت روشن سازد؛ چرا که در این نظریه مهاجرت به مثابه یک حق عمومی تلقی میشود. مهاجرتها طبیعی است و باید به سمتی رفت که در مقابل مهاجرتهایی که از ایران میشود مهاجرپذیری را به عنوان یک فرصت و نه یک تهدید تلقی کنیم. از سوی دیگر، طبق نظریه نوین علیرغم اینکه باید به سیاستها و اقدامات موجود در حوزه فرزندآوری خانوادهها برای افزایش جمعیت توجه کرد به همان میزان نیز باید بر سیاستها و برنامهریزی برای جذب درست و منطقی مهاجرین و اصلاحات قانونی برای تسهیل در کار آنها نیز تمرکز شود.
مشاهده در خبرگزاری ایمنا
مشاهده در خبرگزاری حوزه
مشاهده در خبرگزاری ایکنا