عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

کارآمدی خانواده موجب فرزندآوری بیشتر می‌شود

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت: کارآمدی خانواده بر باروری اثرگذار است؛ به نحوی که همبستگی زناشویی، تعداد فرزندان بیشتر را به دنبال دارد.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، محمد ثناگویی‌زاده در هم‌اندیشی علمی «جمعیت و فرزندآوری» از سری برنامه‌های همایش ملّی «پایداری و کارآمدی خانواده مبتنی بر الگوی اسلامی ایرانی» که به همت پژوهشکده الهیات و خانواده وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، درباره فرزندآوری و کارآمدی خانواده اظهار داشت: کاهش بیش از ۵۰ درصدی نرخ باروری در ایران طی پنج سال اخیر، کشور ما را در بین کشورهای مسلمان منحصر‌به‌فرد کرده است. در هیچ جای دنیا چنین رکودی قابل مشاهده نیست. در دهه ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵، نرخ رشد جمعیت به بیشترین میزان خود در طول تحولات تاریخی جمعیت یعنی عدد ۳.۹ رسید. از آن به بعد و با اعمال برنامه‌های تنظیم خانواده، جمعیت ایران رو به کاهش رفت و میزان رشد جمعیت در سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ به عدد ۱.۶ رسید.

وی افزود: طی سال‌های اخیر نیز درصد رشد جمعیت ایران به‌دلیل کاهش میزان باروری، همچنان رو به کاهش است؛ به نحوی که آمارهای جمعیتی طی یک دهه گذشته حکایت از آن دارد که نرخ رشد جمعیت ایران به سطح جانشینی و پایین‌تر از آن رسیده؛ یعنی در سال ۱۳۹۵ به عدد ۱.۲ و در سال ۱۴۰۰ به عدد ۰.۷ رسیده است. اگر نرخ رشد جمعیت به همین منوال باشد، در آینده‌ای نزدیک، یک سوم جمعیت ایران را سالمندان تشکیل خواهند داد؛ در حالی که سالمندان در حال حاضر تقریباً ۱۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین کاهش سریع باروری به همراه بهبود شرایط زیست و افزایش امید به زندگی در ایران طی دهه‌های آینده به تغییرات سریع ساختارهای سنی و سالخوردگی جمعیت خواهد انجامید.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه گفت: باروری در استان‌های کشور با کاهش شدید مواجه شده است. چهار استان تهران، اصفهان، گیلان و سمنان، نرخ رشد جمعیت بین ۱.۲ تا ۱.۶ را تجربه کرده‌اند. ۱۳ استان کشور باروری بین ۱.۷ تا ۲.۱ داشته‌اند. در ۱۲ استان این عدد بین ۲.۱ تا ۲.۴ بوده است. فقط در استان‌های هرمزگان و سیستان و بلوچستان که در آنها ترکیب جمعیتی اهل تسنن از اهل تشیع بیشتر بوده، میزان باروری بین ۲.۵ تا ۲.۷ است. این وضعیت از نظر شاخص‌های سیاسی، اجتماعی، علمی و نظامی مطلوب نخواهد بود.

وی ادامه داد: کاهش باروری در دهه‌های اخیر، پیوند نزدیکی با عوامل ساختاری و نوسازی، تحولات خانواده، تغییر ارزش‌های فرزندآوری، تغییر الگوهای فرزندآوری، تولید و گسترش برنامه‌های تنظیم خانواده، بهبود موقعیت زنان، افزایش استقلال زنان، عوامل اقتصادی و ویژگی‌های فردی مانند سن و پیشرفت تحصیلی داشته است. همچنین نگرش‌های روانشناختی گوناگونی بر فرزندآوری تأثیرگذار است؛ برای نمونه مخالفت همسر با فرزندآوری، تداخل نظرات اطرافیان و بستگان با فرزندآوری مادر، افزایش هزینه‌ها و فشار اقتصادی، تفکر داشتن فرزند بیشتر به‌مثابه فرهنگ اجتماعی ضعیف‌تر، تداخل فرزندآوری با شغل مادر و پدر، تداخل فرزندآوری با تحصیلات پدر و مادر، ترس از زایمان، احساس ناتوانی در نگهداری از فرزند، ترس از مرده‌زایی و سقط مکرر جنین و عقاید مذهبی، بخشی از این نگرش ها هستند.

ثناگویی‌زاده گفت: مطالعات نشان می‌دهد که سطح تحصیلات در مادران با داشتن فرزند ایده‌آل رابطه معکوس دارد. درباره نگرش زنان نیز تحقیقات نشان می‌دهد که آنها معتقدند با داشتن فرزندان کمتر، به علایق خود و تربیت بهتر فرزند دست خواهند یافت. در مطالعه‌ای کیفی، به واکاوی زمینه‌های کم‌فرزندی در شهر سقز استان کردستان پرداخته شد. از مصاحبه‌های عمیق با زنان و مردان متأهل، این مقولات به‌عنوان زمینه‌ساز کم‌فرزندی استخراج شد: فضای گفتمانی کم‌فرزندی، چالش مدیریتی، توانمندی و پیشرفت، خودحمایتی زنان، تجربه نسلی و میل به خودسازی مثبت.

وی ادامه داد: مطالعات نشان داده است که در نگاه زنان ایرانی، معنای فرزند ثابت نبوده و با گذر زمان دستخوش تغییر شده است. این تغییر هم در طول دوره زندگی هر زن و هم در نسل‌های گوناگون زنان رخ داده و با تغییر میزان حضور اجتماعی زنان، افزایش اهمیت کیفیت زندگی، افزایش انتظارات اقتصادی و تغییر ویژگی‌های ذاتی فرزندان عصر کنونی در مقایسه با نسل‌های گذشته، معنای فرزند در طول زمان متحول شده است. هر چند با گذر زمان در طول دوره زندگی و یکنواختی زندگی زناشویی، فرزندآوری برای زوجین معنای جدیدی می‌یابد و می‌تواند شادی‌آور، گرمابخش کانون خانواده، معنا‌بخش زندگی و تقویت‌کننده روابط زوجین باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: مطالعات در بعضی از کشورها نشان می‌دهد که علاوه بر متغیرهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی در دو سطح خرد و کلان، کارآمدی خانواده نیز بر باروری اثرگذار است؛ به نحوی که همبستگی زناشویی، تعداد فرزندان بیشتر را به دنبال دارد. از سوی دیگر، احتمال طلاق فرزندآوری را کاهش می‌دهد و نشاط زناشویی در فرزندآوری اثر مثبت دارد. در ادبیات روانشناختی، تأثیر پایداری زندگی زناشویی و کارآمدی خانواده بر فرزندآوری، دو فرضیه متضاد را نمایان می‌کند؛ فرضیه اول معتقد است که درک بیشتر پایداری خانواده و کیفیت زندگی زناشویی به فرزندآوری زودتر ختم می‌شود. این ادبیات تأکید دارد که حضور فرزند و به‌ویژه فرزندان جوان‌تر، هزینه‌های اعمال‌شده بر زوجین را افزایش می‌دهد و آنها این هزینه‌های فرزندآوری را مدنظر قرار می‌دهند که این موضوع در زنان قوی‌تر از مردان است. نکته دیگری که از این فرضیه برداشت می‌شود، این است که ناپایداری زندگی زناشویی، باروری را کاهش می‌دهد؛ نه تنها از طریق انحلال پیوند ازدواج، بلکه از طریق کاهش تماس جنسی نیز این امر تشدید می‌شود.

وی ادامه داد: فرضیه دوم معتقد است که زوج‌های فاقد همبستگی و نشاط زناشویی، ممکن است از فرزندآوری به‌عنوان استراتژی یا راهبرد برای افزایش وابستگی زناشویی استفاده کنند و فرزندآوری را عامل تحکیم بنیاد خانواده بدانند.

ثناگویی‌زاده بیان کرد: کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی‌ست که ابعاد گوناگون در روابط زناشویی، والد فرزندی و خواهران و برادران دارد؛ مانند تعهد، انسجام، شادمانی و سازگاری. کارآمدی خانواده یا کیفیت زندگی خانوادگی، مفهومی پویاست و در مطالعات گوناگون، عوامل متعددی برای ایجاد آن ذکر شده است.

وی افزود: به نظر برخی از پژوهشگران، با افزایش نگرانی‌ها از گسستگی در روابط زناشویی، نیاز بیشتری به فهم فرایندهایی است که می‌تواند خانواده‌ها را در برابر عوامل گسست محافظت کند. یکی از این فرایندها، وجود فرزندان در خانواده است. وجود فرزند می‌تواند بر کیفیت روابط والدین و فرزندان با یکدیگر مؤثر باشد؛ به نحوی که مطالعات نشان داده است حضور فرزند به افزایش وابستگی زوجین به یکدیگر و افزایش اعتماد در زندگی کمک شایانی می‌کند و انگیزه آنان را برای رسیدن به موفقیت دوچندان می‌سازد. وجود خواهران و برادران در ایجاد اعتماد به نفس بیشتر در فرزندان خانواده مؤثر بوده و صمیمیت بین آنها با افزایش کارایی میان همسالان و کاهش افسردگی در آنان مرتبط است. همچنین مشکلاتی مانند کناره‌گیری از تعاملات اجتماعی، اضطراب و افسردگی در میان تک‌فرزندان بیشتر مشاهده می‌شود. مشکلات برون‌سازی مانند رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگری نیز در میان تک‌فرزندان بیشتر است. رضایت از زندگی با تعداد فرزندان و فرزندآوری ارتباط دارد؛ به نحوی که کودکان، والدین را از تنهایی نجات می‌دهند و موجب نشاط و شادابی آنها می‌شوند. در الگوهای ارتباطی خانواده‌های تک‌فرزند، اختلالات شخصیتی و مشکلات رفتاری بروز می‌کند.

این پژوهشگر حوزه جمعیت توضیح داد: این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که شادکامی زنان دارای فرزند بیشتر از شادکامی زنانی است که فرزند ندارند. نتایج پژوهش‌ها همچنین حاکی از آن است که افراد با کیفیت زندگی زناشویی پایین، تعداد فرزندان کمتری دارند؛ به‌طوری که ۴۶/۲ درصد از این افراد قصد بی‌فرزندی و تک‌فرزندی دارند؛ در حالی که آمار بی‌فرزندی و تک‌فرزندی در افراد با کیفیت زندگی زناشویی متوسط، ۳۲.۵ درصد و در افراد با کیفیت زندگی زناشویی بیشتر، ۲۷.۷ درصد است؛ به عبارت دیگر کیفیت زندگی زناشویی بیشتر در قصد خروج از بی‌‌فرزندی و تک‌فرزندی مؤثر است. بر اساس تحقیقی که در شهر تهران انجام شد، این نتیجه به دست آمد که اگر افراد دارای کیفیت زندگی زناشویی مطلوب باشند، تمایل دارند بدون فرزند یا تک‌فرزند نمانند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در حکمرانی اسلامی مبتنی بر قوانین اسلام، شاخص‌هایی نظیر عدالت، امنیت اجتماعی، مبارزه با فساد و مشارکت مردم برجسته و این نوع حکمرانی در عرصه‌های گوناگون، خانواده‌محور است؛ به این معنا که خانواده در عرصه‌های گوناگون تأثیر دارد. همبستگی و انسجام خانوادگی، ازدیاد نسل، کیفیت رابطه بین اعضای خانواده و …، همه مدنظر این نوع از حکمرانی است. مطالعات نشان می‌دهد که ایران، جامعه‌ای فرزندخواه بوده و عوامل روانشناختی همچون کیفیت روابط همسران در نگرش‌ زنان و مردان به فرزندآوری و کارآمدی خانواده مؤثر است. از طرف دیگر، تنها عامل فرزندآوری، بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی نیست. نتایج پژوهش‌هایی که درباره حدود چهار هزار مرد و زن در شهرهای گوناگون ایران انجام شد، حاکی از آن بود که میان کارکرد اجتماعی خانواده، سلامت عمومی و بهزیستی هیجانی با تعداد فرزندان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. میزان امید به زندگی، تاب‌آوری و تمایزیافتگی در نوجوانان خانواده‌های چندفرزند از نوجوانان خانواده‌های تک‌فرزند به‌طور معناداری بیشتر بود.

ثناگویی‌زاده افزود: دیگر یافته‌های این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که فرزندان دارای خواهر و برادر، انسجام شخصیتی بهتری در مقایسه با تک‌فرزندان دارند و تک‌فرزندان در مقایسه با چند فرزندان، کمبود عاطفه بیشتری تجربه کرده‌اند. یافته‌ دیگر این تحقیقات این بود که تعداد فرزندان، رابطه معناداری با روان‌آزردگی و روان‌گسستگی دارد و دانش‌آموزان در خانواده‌های بیش از دو فرزند از روان‌آزردگی یا اختلالات اضطرابی و روان‌گسستگی کمتری رنج می‌برند. همچنین فرزندان در خانواده‌های پرجمعیت سازگاری اجتماعی، مهارت‌های حل مسئله و کنترل تکانه بهتری دارند و به‌طور کلی، تعداد فرزندان با میزان حس رضایت از زندگی، ارتباط معناداری دارد.

وی تصریح کرد: سه نگرش عمده افزایش هزینه‌ها، فشار اقتصادی، وجود حمایت‌ها و تسهیلات رفاهی و این نگرش غلط که داشتن فرزند بیشتر، نشان فرهنگ اجتماعی ضعیف‌تر است، عوامل تأثیرگذار بر کاهش فرزندآوری محسوب می‌شود. علاوه بر این، نتایج تحقیقات دیگری نشان داد که کیفیت زندگی زناشویی بهتر باعث انگیزه بیشتر برای جلوگیری از بی‌‌فرزندی یا تک‌فرزندی است. یافته بعدی نمایان کرد که رضایت زناشویی، هوش عاطفی و بهزیستی ذهنی در زنان متعهد صاحب فرزند به‌طور معناداری بیشتر از همین خصوصیات در زنان متأهل بدون فرزند است؛ اما رضایت زناشویی بین مردان بدون فرزند با مردان دارای یک یا دو فرزند تفاوت معناداری ندارد.

این پژوهشگر حوزه خانواده ادامه داد: نتایج دیگر این پژوهش‌ها حاکی از آن است که میزان ابتلا به افسردگی در زنان بدون فرزند، دو برابر میزان افسرگی در زنان دارای فرزند است؛ اما میزان ابتلا به اضطراب و استرس در این دو گروه، تفاوت معناداری ندارد. همچنین شناخت اجتماعی در کودکان خانواده‌های دارای چندفرزند نیز به‌طور معناداری بیشتر از این شناخت در خانواده‌های‌ تک‌فرزند است و یافته آخر اینکه بین شیوه فرزندپروری با کمال‌گرایی در خانواده‌های تک‌فرزند و چندفرزند تفاوت وجود دارد؛ به این صورت که در خانواده‌های چندفرزندی، رابطه بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه به‌عنوان یکی از سبک‌های فرزندپروری با خودتنظیمی به‌طور معناداری بیشتر است. نتیجه این مطالعه نشان داد که کیفیت روابط همسران، پایه و اساس قصد فرزندآوری محسوب می‌شود؛ به عبارت دیگر، هرچه خانواده از استحکام و انسجام بیشتری برخوردار باشد، انگیزه زوجین برای فرزندآوری بیشتر است.

وی بیان کرد: پدیده دیگری که در جامعه با آن مواجهیم، پدیده تعویق فرزندآوری است. یکی از مهم‌ترین دلایل وقوع این پدیده، نگرانی زوجین از کیفیت روابط با همسرانشان است. این نگرانی شامل احتمال طلاق و جدایی و ترس از کاهش صمیمیت و همبستگی در همسر است. زنانی که احساس کنند از کیفیت زندگی مناسبی برخوردارند، علاقه بیشتری به فرزنددار شدن دارند. مطالعات نشان داد که وضعیت سه دهه اخیر زنان ایرانی در قصد فرزندآوری سهم بسزایی داشته است؛ به این ترتیب که هرچه استقلال مالی زنان، هویت اجتماعی، میزان تحصیلات و درآمد آنها بیشتر شده، نگرش آنان نسبت به فرزندآوری، ایده‌آل‌تر و خواهان کیفیت زندگی با معیارهای بالاتر و برتر هستند؛ از این‌رو، فرزندآوری در آنها کاهش یافته است.

ثناگویی‌زاده در بخش پایانی سخنان خود گفت: قانون جوانی جمعیت در آبان ۱۴۰۰ تصویب شد و به دنبال افزایش فرزندآوری بود. این در حالی است که قانون مزبور، متمرکز بر بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی بوده و به جنبه‌های فرهنگی و روانشناختی در فرزندآوری نپرداخته است. این ضعف در آینده‌ای نه چندان دور نه تنها جمعیت ایران را اصلاح نمی‌کند، بلکه فرصت برای استفاده از پنجره جمعیتی و بازگشت نرخ رشد جمعیت به سطح جانشینی و بالاتر از آن از دست می‌رود.

وی اظهار کرد: کشورهایی مانند ژاپن، سوئد و آلمان که صرفاً بر مسائل اقتصادی و معیشتی متمرکز شدند و در این راستا، دارای مشوق‌هایی بهتر و فراتر از کشور ما بودند، به وضعیت مطلوب جوانی جمعیت دست نیافتند؛ اما روسیه که از الگوی تلفیقی اقتصادی و فرهنگی برای رشد جمعیت خود استفاده کرد، در این زمینه موفق‌تر بود؛ از این‌رو لازم است که دولتمردان برای افزایش جمعیت، ابتدا به علل این مسئله دقت کنند؛ چراکه علت کاهش جمعیت ایران فقط مسائل اقتصادی نیست. علل روانشناختی مانند باورها و نگرش‌های فرزندآوری، وضعیت روانشناختی زنان و مردان، کاهش کیفیت زندگی و انسجام خانوادگی، تأخیر در ازدواج، بالا رفتن سن آن و نگرانی از پایداری ازدواج، باعث تأخیر در فرزندآوری شده است.

مشاهده در خبرگزاری ایکنا

 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *