عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

سومین پیش نشست تخصصی همایش گفتگوی اسلام و جهان معاصر

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، حجت الاسلام و المسلمین محمد قطبی رییس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان در سومین پیش نشست تخصصی همایش گفتگوی اسلام و جهان معاصر که توسط جامعه المصطفی العامیه برگزار شده بود به ایراد سخنرانی پرداختند.

متن کامل:

بسم الله الرحمن الرحیم، تبریک عرض می کنم ایام را به ویژه عید غدیر را که عید الله اکبر، عید ولایت و امامت است و بزرگ ترین عید مسلمانان با قرائت شیعه است و تسلیت عرض می کنم حادثه منا را. إن شاءالله که خداوند توفیق بدهد اسلام ناب بر همه ممالک اسلامی در سراسر دنیا حاکم شود.

بنده موضوع را به صورت اجمالی مرور کردم و محورهای همایش را دیدم. همایش خیلی خوبی است و موضوع هم انصافا متناسب با نیاز روز انتخاب شده است و این جای تقدیر و تشکر دارد. هم به عنوان اینکه در رویارویی با جهان معاصر در چه شرایطی هستیم و هم اینکه چه اتفاقی باید بیفتد و افق فکری دانشجویان و طلاب گرامی باید به کدام سمت برود و لذا موضوع همایش مسأله به روز و مسأله اساسی معاصر است و این که متن اصلی یا لایه اصلی معرفتی را هم پیام مقام معظم رهبری انتخاب شده است، که این هم خودش یک ظرفیت خیلی خوبی است.

من سعی می کنم بحث ها را تیتر وار اشاره کنم چون بحث خیلی بلند دامنه و وسیع است. شما هم هر کدام یک بخش از این مسأله را برای تنظیم مقاله لازم دارید. این نیست که در همه موارد بخواهید مقاله تنظیم کنید چون بحث خیلی کلی و بلند دامنه و وسیع است و قاعدتاً مقاله باید مسائل ریز را شناسایی کند و متناسب با آن بحث ها را بیاورد و لذا من باید به آنچه اولویت دارد در افق سازی جریان فکری که قرار است در امتداد این همایش اتفاق بیفتد، تیتر وار اشاره کنم.

وقتی بحث اسلام را مطرح می کنیم و جهان معاصر که البته یک بخش هایی از آن فرقی نمی کند (امروز، دیروز و فردا) رویارویی اسلام و جهان، بخش های مشترکی دارد و یک بخش هایی از آن اختصاصی امروز و زمان معاصر است که این بخش می تواند در مقالات شما تجلی پیدا کند و توجه جدی تر به آن ها بشود. لذا بحث ها را ناظر به کلیت رویارویی جهان و اسلام و البته با گرایش جهان معاصر تنظیم کردم.

وقتی این بحث مطرح می شود. گفت و گوی اسلام در قالب گفت  گوی اسلام و تمدن ها، اسلام و جهان معاصر یا گفت و گوی اسلام و ادیان باشد که هر کدام لایه ای هست. وقتی جهان معاصر را با لایه دین می شناسیم می شود اسلام و ادیان یک وقت جهان معاصر را با رویکرد تمدنی می شناسیم می شود اسلام و تمدن ها. یک وقت جهان اسلام را  با مسایل سیاسی و اجتماعی می شناسیم که موضوع می شود اسلام و جهان معاصر یعنی همه ابعاد را در نظر می گیریم عادتا در دو حوزه بحث ها به طور جدی خودنمایی می کند و جای ورود دقیق علممی دارد که دانشمندان زیادی به آن ورود پیدا کنند و کارهای جدی انجام دهند.

حوزه اول در رویارویی یا گفت و گوی اسلام و جهان معاصر ، حوزه معرفتی است که بحث های زیادی را در بر می گیرد که به صورت تیتروار به یک سری از کلیات آن اشاره می شود.در قدم اول وقتی گفته می شود اسلام ، باید معنای دقیق آن تبیین شود. وجه تمایز اسلام و ادیان دیگر یک موضوع بسیار جدی است که اصطلاحا به آن مطالعه تطبیقی می گویند. بعد در خود منظومه اسلام هم که فرقه های متعدد و گرایش های مختلفی وجود دارد . آن قرائت تام از اسلام جای بحث های جدی دارد که امروزه ما اختلافات کلامی داریم بین شیعه و سنی. باز اهل تسنن قرائت های مختلف کلامی و فقهی دلرند. شیعه ممکن است قرائت ها یا اختلافات نظری یا فقهی داشته باشد. در قدم اول باید وجه تمایز اسلام و ادیان دیگر باید مورد بحث جدی قرار گیرد.

تمایز فرقه ها و تجلی بخش آن فرقه  اصلی یا آن فرقه یا مذهب یا قرائت اصلی از اسلام تبیین شود. یعنی شما می توانید موضوع مقاله خود را ذیل یک قرائت تام از اسلام داشته باشید که مشخص شود وقتی می گوییم اسلام در گفت گوی با جهان معاصر ، این طرف را تعریف کرده باشید که تعریف تان از اسلام چیست. مفروض از اسلام چیست؟ که در قرائت ما اسلام یعنی دین کاملی که در امتداد رسالت ، ولایت و امامت در آن وجود دارد با همه اضلاعی که دارد.

قرائت های دیگری که وجود دارد به فرض مثال اهل تسنن ممکن است در رویارویی با جهان معاصر طور دیگری برخورد کنند. ما باید قرائت تام خود را بدست آوریم که خود مساله های فراوانی را در بر می گیرد از بحث ولایت تا بحث هایی مثل شفاعت و موارد متعددی که ریز به ریز باید به آن پرداخته شود و در مورد آن ها کار شود. و این منظومه قرائت شیعه از اسلام باید با تبیین دقیقی شکل بگیرد.

قدم دوم رویارویی این اسلام مفروض با جهان معاصر یک دفاع تمام قد لازم دارد. امروزه به دلیل وجود رسانه های متعددی که وجود دارد نوعی آشفتگی یا به نوعی تداخل منجر به آشفتگی وجود دارد . در گذشته یک نفر در یک منطقه کوچک برای خودش یک عرصه تبلیغی باز  می کررد حرف هایی که می زد درست یا غلط در همان سطح شکل دهنده حوزه معرفتی مردم بود. امروزه به لحاظ وجود رسانه های  متعدد ، ماهواره و اینترنت کانال های مختلفی برای عرضه این معرفت به وجود آمده است.

یک جوان یا نوجوان وقتی می خواهد فهم دینی درست پیدا کند با کانال های متعدد معرفتی مواجه است. در مواجهه با این فضا از طریق کانال های مختلف معارف حق و ناحقی را دریافت می کند. در این فضا صرف اینکه گفته شود این اسلام واقعی است کفایت نمی کند. در رویارویی با این شرایط باید اسلام واقعی تبلیغ شود و تمام قد از آن دفاع شود. چه در برابر شبهه هایی که وارد می شود و چه از لحاظ معرفی و ترویج ابعاد واقعی اسلام.

نامه مقام معظم رهبری به جوانا اروپا و به نوعی همه جهان ناظر به این بخشی بود که من یک اسلامی را می شناسم که یابه گوش شما نرسیده است ، یا آن را ناقص شنیده اید و یا اصلا مخالف آن را شنیده اید. من نامه ای می نویسم تا یک سری از زوایای پنهان دین اسلام را تبیین کنم و به شما معرفی کنم. تا حداقلی یک تحریک ذهنی شکل بگیرد. تلنگری زده می شود برای مواجهه با یک اسم جدید ، بای ک مبنای جدید با یک معرفت جدید با یک بعد جدیدی از دین که حالا این نامه یک نمونه کار است از این دست کارها فراوان است. و این وظیفه ما است یعنی در لایه رسالت تبلیغی وقتی وارد می شویم در حوزه معرفتی گفتگو یا رویارویی اسلام و جهان معاصر ، یکی از وظایف اصلی ما ترویج ، اقناع و تبلیغ دین و آن دین حق در سطح عالم است. یکی هم دفاع تمام قد از اسلام در برابر شبهات و هجمه ها و تردید هایی است که از سوی طیف مقابل اتفاق افتاده است.

پس مثلا ممکن استت در این بخش از موضوع ، مقاله خود را اختصاص دهید به شیوه ای مختلف اقناع و تبلیغ دینی که ما به عنوان دین و قرائت کامل آن می شناسیم. در جهان معاصر یا در مواجهه با تردید ها و شبهه ها چه روش هایی باید داشته باشیم.. این ها نکاتی هستند که در حوزه معرفتی باید در آن پیش برویم و امروزه متاسفانه در حوزه معرفتی اسلام شبه های های فراوانی وجود دارد.

یک نکته ای که در اینجا قابل اشاره است این است که این رویارویی اسلام با همه کانال های معرفتی حق و ناحقی که در مقابلش قرار گرفته و مشغول تردید افکنی و شبهه افکنی است ، در ظاهر در مرحله اول در درون ماست چون جوان ما یک دفعه نسبت به قرآن شک می کند. نسبت به نزول قرآن از جانب خدا شک می کند وقتی شبهه رویا انگاری قرآن مطرح می شود جوان ماممکن استبه تردید بیفتد. تردید در مرحله اول تزلزل فکری ایجاد می کند ، اغتشاش فکری به همراه می آورد. ما باید دفاع کنیم. اگر این مسیر در آینده ادامه پیدا کند همینطور که شبهات مطرح می شوند در مقابل آن پاسخ های علمی و حکیمانه هم مطرح شود. این جریان آینده اسلام را تضمین می کند یعنی صدسال دیگر در یک افق آینده ای این اتفاق بزرگ می افتد که هر چه شبهه ای به وجود آمده و امکان مطرح شدنش بوده ، مطرح شده و پاسخ گرفته است. این یعنی اثبات تمام قدی اسلام. دیگر کسی نمی تواند مساله جدیدی مطرح کند هرچیزی که امکان طرح آن وجود داشته ، مطرح شده است.

در گذشته اگر شبهه ای به وجود می آمد در همان محل می ماند در کتابی نوشته می شد و در همانجا جواب داده می شد اما امروزه به دلیل وجود ابزار اطلاع رسانی و ارتباط جمعی امکان اینکه همه شبهات در یک جا جمع شوند وجود دارد. وقتی همه این شبهات پاسخ داده شود، در آینده مواجه می شویم با یک معرفت پربار پرمغزی که نفوذ ناپذیر است که قرآن از آن با لفظ «عزیز» یاد می کند. یعنی محکم و مقاوم. این اتفاق خواهد افتاد با تلاش فکری و معرفتی دانشمندان اسلامی و گرنه اگر ما در مقابل تردید و شبهه کوتاه بیاییم شبهه اساس ما را نابود می کند ولی اگر شبهات جواب داده شود بنیان های معرفتی تقویت می شود.

پس حوزه اول رویارویی یا گفتگوی اسلام و جهان معاصر حوزه معرفتی است که ذیل ان باید دقیقا مشخص شود دین ما چیست و ایراداتی که به دین ما وارد می شود را پاسخ دهیم. این دین متقن را به همه معرفی کنیم عرضه کنیم بلیغ کنیم اقناع ایجاد کنیم و برای هه افراد در همه نقاط دنیا تبیین کنیم.

این حوزه معرفتی البته حوزه کوچک و کمی نیست و خیلی از ایراداتی که امروزه مطرح می شود در همین حوزه است. شبهه افکنی در حوزه معرفتی باعث سستی در اعتقادات و سستی در اعتقادات باعث کمرنگ شدن مناسک و رفتارهای عبادی می شود. این تاثیر منفی خود باعث جدا شدن فرد از فضای دینی و سوق پیدا کردن به سمت مسیر انحرافی می شود. در صورتی که اگر این شبهه سریع و به موقع پاسخ داده می شد از این اتفاق جلوگیری می شد.

لازم است قبل از ورود به حوزه دوم به تفاوت گفتگو و رویارویی اشاره کنیم. یک وقت استکه می گوییم رویارویی اسلام و جهان معاصر یعنی ما اسلام را یک موجود زنده می دانسم جهان معاصر را هم یک موجود زنده می دانیم این ها امروزه در تقابل و تعارض با همدیگر قرار گرفته اند. رویاروی هم شده اند. ما باید تلاش کنیم در اثبات خود در اقناع آنچه به آن رسیده ایم. این می شود حوزه رویارویی. یک وقت است می گوییم گفت گوی اسلام و جهان معاصر. این زمانی اتفاق است که تقابل کمتر است و دو طرف آمادگی ارتباط دارند. در حوزه معرفتی ما رویارویی داریم با جهانا غرب با جهان معاصر یعنی آنها به شدت مقابله می کنند با معرفت ما ، مبارزه می کنند با معرفت ما و جدی هم هست. جالب است که شبهه رویا انگاری قرآن که به آن اشاره شد را فیلسوفی مطرح کرده است که خودش را مسلمان می داند تا این اندازه ما در هجمه معرفتی قرار داریم نه با بیرون نه با کلام مسیحیت و یهود و دیگران نه با حوزه عقلایی که معتقدند امروزه یک جریان عقلی در کنار جریان معرفت دینی قرار گرفته است که با آنها رویارویی وجود دارد. حتی درون اسلام و حتی درون قرائت شیعه ما این رویارویی را داریم.

در حوزه دومی که الان می خواهم به آن وارد شوم می شود که رویارویی کمرنگ تر است و گفتگو جدی تر. در این حوزه گرایش بیشتری به سمت یکدیگر وجود دارد.

پس در حوزه اول گفتگو خیلی جدی است در حد تقابل است در این حد است که باید تمام قد بایستیم دفاع کنیم اقناع کنیم اثبات کنیم خودمان را که اصطلاحا اسم آن را می گذاریم تقابل رویارویی مواجهه و در این مواجهه باید دو استراتژی داشته باشیم یک فهم درست و دو معرفی این فهم درست. در قدم اول دین را درست بفهمیم مرزها و زوایای آن مشخص شود اتقان ایجاد شود اقناع ایجاد شود بشناسیم معرفی کنیم و اقناع ایجاد کنیم.
حوزه دومی که در مقابله جهان معاصر با آن مواجه هستیم و در زندگی مردم هم لمس می شود حوزه تمدن سازی است. در ادبیات مختلف دانشمندان بزرگ دنیا این مساله هست. مقام معظم رهبری هم فراوان مساله تمدن سازی را مطرح کردند حتی تعبیر ایشان این است که انقلاب اسلامی آرام آرام  به سمت تمدن سازی اسلامی حرکت می کند یعنی افق آینده ای را ترسیم می کنیم صرفا حکومت در یک کشور نیست باید با بقیه کشورها هم افق فکری بشویم به تفاهم معرفتی برسیم و در یک تعامل سازنده برسیم به یک تمدن سازی اسلامی نه صرفا در منطقه جغرافیایی ایران بلکه در سطح جهان.

پس ما در قدم دوم پس ازینکه معرفت خود را کامل کردیم این اغتقاد را به زندگی خود تسری  می دهیم. یعنی وقتی من اعتقاد به خدا دارم این اعتقاد به خدا در ساختمان سازی و معماری و شهرسازی باید به نحوی تسری  پیدا کند. این نیست که بگوییم دین یک معرفت جدایی است زندگی هم برای خودش جدا. کسی که اعتقاد دارد بع توحید رسالت ولایت و … اوقات فراغتش طور دیگری بسته می شود . در تمدن سازی زندگی اش به گونه ای دیگر شکل می گیرد. پس ما از حوزه معرفتی بعد از اتقان و اقناع تسری می دهیم موضوع را به تمدن سازی یعنی عرصه وسیع زندگی بشر. در اینجا کار بسیار جدی است ما با جهان معاصر در حوزه تمدن سازی در تعامل هستیم یعنی از تکنولوژی هایی که در کشوره های غربی ابداع و اختراع می شود استفاده می کنیم آن ها هم از تکنولوژی های ما استفاده می کنند. اگر مثلا یک الگوی شهرسازی در دنیا ابداع شد ما از آن استفاده می کنیم ما اگر یک مدل جدید نانو یا بیوتکنولوژی بدست آوردیم آنها استفاده می کنند. در حوزه تمدن سازی شکل تعامل ما گفت و گو است البته بعضی جاها تضارب داریم بعضی جاها تقابل داریم که به بعضی از مصادیق آن اشاره خواه کرد. پس در حوزه تمدن سازی ارتباط ما به عنوان اسلام به عنوان مسلمان با جهان معاصر است با همه افکار و ایده هایی که در آن هست همه جریان های فکری را شامل می شود. در این بخش یک سری اتفاقاتی باید بیفتد که من بعضی از آن ها را با مثال توضیح می دهم. در این حوزه علاوه بر کار علمی ، در حوزه تربیتی تبلیغ دینی باید در جهت تمدن سازی اسلامی حرکت کرد.

در قدم اول برای تمدن سازی کاری که باید شکل بگیر استخراج نظریه های مبانی اصول و روش های تمدن سازی است وقتی ما به اسلام ناب رسیدیم در حوزه اول گفتیم این اسلام با این قرائت قطعی است همه ابعاد آن را حل کردیم و بقیه آن را هم دانشمندان حل کردند از این اسلام نابی که اینجا بیان کردیم باید نظریه ها مبانی اصول و روش های  تمدن سازی را استخراج کنیم در زمینه های اقتصادی سیاسی اجتماعی فرهنگی امنیتی. همه این زمینه ها نیاز به نظریه های ناب اسلامی دارد . الان مشکل این است که نمیدانیم واقعا کدام نظریه ها نظریه اسلام است و کدام نظریه ها نظریه هایی است که بدلیل اینکه فرد مسلمان ارائه داده است به نام اسلام رواج پیدا کرده است. باید مبانی نظری از متن معارف شیعه استخراج شود و یک ساختار و نظم منطقی پیدا کند و دسته بندی شود وگفته شود مثلا این نظریه اسلام در باب اقتصاد است این نظریه اسلام در زمینه بهداشت و درمان است این نظریه اسلام در حوزه ارتباطات جمعی است که الان این ها را نداریم پس در گام اول باید ازین اسلامی که پذیرفتیم در رویارویی با جهان معاصر که زندگی همه مردم است نظریه ها و اصول و مبانی و روش استخراج کنیم و به آن ها نظم عملیاتی و اجرایی بدهیم.

مثلا در حوزه اقتصاد امروزه نظریه بشر یک مدل هایی دارد وقتی حوزه اقتصاد را بررسی می کنیم می گوییم سیستم بانکداری سیستم بیمه سیستم تجارت استخدام و حقوق و دستمزد اینها نقطه های هستند که وقتی کنار یکدیگر قرار می گیرند منظومه اقتصاد  را می سازد. الان ما به ناچار این الگوها را پذیرفته ایم مثلا بیمه با این شرایطی که در دنیا هست یا بانکداری نهایتا ما تلاش می کنیم حدود شرعی را رعایت کنیم یک جاهایی هم گفته می شود از باب احکام ثانویه فعلا چاره ای نیست ناچارا بعضی از مسایل را از باب ضرورت می پذیریم.

ولی سوال این است آیا در منظومه معرفتی اسلام ناب چیزی به نام بانکداری با این مختصات و یژگی ها وجود دارد؟ این کاری است که باید در حوزه استخراج نظریه ها انجام شود اگر می خواهیم جامعه تمدنی اسلامی داشته باشد حرکت به سوی تمدن اسلامی داشته باشیم اسلام در مواجهه با جامعه معاصر باید بتواند این سوال را پاسخ دهد. نظریه اقتصاد اسلامی کدام است ؟ آیا در نظریه اقتصاد اسلامی بانکداری بیمه استخدام حقوق و دستمزد و تجارت و … به همین شکل وجود دارد؟ یا اصلا منظومه اش طور دیگری است؟ به طور مثال امروزه در دنیا یک مساله ای وجود دارد به نام استخدام. سوال این است که آیا شخص مدیر ، وزیر و مسئول می تواند بر حسب شرایط امروز دولت را نسبت به استخدام یک نفر سی سال متعهد کند؟ آیا این شرعا درست است که بر اساس شرایط امروز دولت سی سال متعهد شود؟ از یک طرف گفته می شود نه این درست نیست چرا که شرایط امروز این فرد مورد توجه قرار گرفته است و تعمیم داده شده است به سی سال کجای فقه چنین اجازه ای صادر کرده است؟ از طرفی گفته می شود که  برای فرد هم به مدت سی سال تعهد ایجاد شده است که سی سال دانش و تجربه و توان و ظرفیت و وقتش اجاره می شود به نفع جامعه. این ها بحث های جدی فقهی دارد که آیا نظریه استخدام در اسلام  این مدلی است؟

یا در حوزه اجتماع در بهداشت و سلامت که امروزه خیلی تمایل برای نزدیک شدن به استانداردهای جهانی وجود دارد یا پروتوکل های سلامت دنیا . یکی از لایه های پروتکل سلامت جهان که در حال حاضر در دنیا در حال اجرا است و در ایران هم به عنوان یک حکومت اسلامی اجرا می شود. یک بیماری  وجود دارد به نام ایدر از طرف دیگر  یک آسیب اجتماعی هم وجود دارد به نام ارتباطات جنسی غیر شرعی . معادلات عددی وقتی کنار همدیگر قرار می گیرند می بینیم که یک بخشی از انتقال ایدز به دیگران از این مقاربت جنسی اتفاق می افتد که بخش عمده ای هم هست اینجا باید کسی که حاکم  بر جامعه است به مدلی برسد که هم بیماری را پیشگیری کند و هم حدود شرعی را رعایت کند. اما میبینیم در دنیا یک مدلی را طراحی کرده اند که در ایران با نام مراکز دی آی سی شناخته می شوند مراکز گذری.

رویارویی و گفت گوی اسلام با دنیا حرف ما این است که در حوزه های اقتصادی اجتماعی سیاسی فرهنگی ، نظریه های دینی که مبتنی بر اسلام ناب هست را استخراج کنیم و عرضه کنیم. بگوییم اقتصاد در اسلام این است. بانکداری در اسلام هست یا نه اگر هست اینگونه است. مبنای فکری اسلام در سلامت این است. گفتگوی اسلام با جهان معاصر یعنی پاسخ به این پرسش ها.

در حوزه فراغت  و تفریح که  مساله جدی جامعه ماست معمولا جامعه  ، طلبه ها را متهم می کنند که شما آدم های محزونی هستید. از طرف دیگر می بینیم که جوامع دیگر هیچ محدودیتی قایل نیستند . از نظر اسلامی در مواجهه با جهان معاصر من اگر بخواهم نماینده مدافع دین اسلام باشم باید این مساله را جواب بدهمم نه صرفا پاسخ کتبی باید مدل و الگو ارائه بدهم نظام  و ساختار اجرایی ارائه بدهم بگویم نشاط در اسلام این مدل را دارد. و در وقابل غرب موسیقی پاپ و رپ و راک و هیپ و هاپ و … آزاد هستند. می گوید یک جاهایی را اختصاص بدهید برای رقص. این مدل غرب است و با نظریه فکری شان هم سازگار است چرا که نظریه فکری آن ها لذت گرایی است. نظریه معرفتی ما سعادت گروی است. تعالی و کمال و رشد و ان اکرمکم عندالله است این نظریه ما است. بر اساس این معرفتی که ما دنبال می کنیم اگر می خواهیم با دنیا حرف بزنیم باید بدانیم مبنای تفریح و فراغت و شادی چیست که ریز مسایل فقهی فراوانی ذیل آن باید جواب داده شود.

در حوزه ورزش در دنیا اگر نگاه کنیم می بینیم در بعضی شاخه ها باشگاه ها با حمایت از تیم های خاص در حال فرهنگ سازی برای طیف وسعی از جوانان دنیا هستند. مبانی نظری اسلامی این فعالیت ها چیست ؟ در حوزه ورزش و سلامت و تفریح و فراغت اسلام چه مدلی دارد؟

در حوزه مدیریت شهری امروزه ناچارا به مدل آپارتمان سازی احداث مترو و بی آر تی . … عمل می کنیم  چرا که تجربه بشر به اینجا رسیده است. و البته اینن هم نیست که گفته شود غرب از ابتدا با یک مبانی معرفتی قوی به این رسیده است که باید به مترو یا فلان چیز رسید. این ها بر اساس تجربه و تحقیقات به اینجا رسیده اند و البته نیاز زندگی امروز هم هست. آیا در حوزه تعاملات شهری و شهرسازی مدل های اسلامی به اینجا می رسد ؟  وظیفه ما این است که با کاوش علمی و مداقه معرفتی کار کنیم  از تجربیات جامعه و جهان هم استفاده کنیم و مدل اسلامی را در برابر همه ایده آل ها و آرمان های جهان معاصر عرضه کنیم . ممکن است در بعضی از حوزه ها به این نتیجه برسیم که اسلام نظریه ای ندارد و  به تجربه بشر واگذار کرده است. اما باید با مبنای معرفتی به این مساله رسید. در هیچ کجا مصداق گفته نشده است اما مبنا دارد در صنعت در فناوری در کشاورزی در توسعه علم  در تولید علم . الان ما تولید علم را به یک مسیر مدرسه ای و تحصیل محدود کرده ایم . ایا در اسلام مسیر تولید علم همین است؟ غیر از این است ؟ واقعیت این است که در این زمینه کار نشده است مبنای نظری اسلام را در مورد تولید و توسعه علم  بدست نیاورده ایم یا حتی به این قطعیت دست نیافته ایم که اسلام در این زمینه نظریه ای ندارد و بشر را به تجربه واگذار کرده است.

در وضعیت فرهنگی که امروز اتفاق افتاده است با هجمه های فرهنگی بالا و تهاجم فرهنگی بی حد و حصر  بر اساس نظریه های اسلامی باید تمرکز بر مصون سازی افراد باشد یا مقاوم سازی؟ فرق این دو تا چیست؟ مصون سازی یعنی استرلیزیه کردن یعنی فضا به گونه ای محدود شود که افراد مواجه نشوند با تهاجم فرهنگی مثلا حذف موبایل ، فیلتر و …آیا امروزه با مصون سازی باید استراتژی حفظ  جامعه را پیش برد یا اینکه استراتژی باید مقاوم سازی باشد از درون بنیان های معرفتی فرد و جامعه تقویت شود اعتقادات و اخلاق و ایمان و باور و تدین افزایش پیدا کند که در صورت مواجهه خود فرد و جامعه خودش را حفظ کند. این مساله ای است که وقتی ما با جهان معاصر روبرو هستیم باید بتوانیم به آن پاسخ بدهیم ، روش و مدل ارائه بدهیم. از این دست مسایل داریم تا مسایل ریزتری که ممکن است حیات اجتماعی آن جامعه را متشنج می کند.

یا در حوزه آینده پژوهی یا اینده نگاری چگونه باید دیدگاه مهدویت را  در جامعه معاصر تعمیم بدهیم. بر اساس مبانی فکری شیعه امام زمانن قطب عالم امکان شناخته شده اند چگونه می توان این مساله را به جامعه معاصر جهانی تسری داد. وقتی یک فرد قطب عالم امکان است قطب زندگی همه جامعه است چگونه باید در زاویه دید آینده پژوهی جوان و نوجوان و قشرهای مختلف جامعه در سطح جهان این تفکر را تسری داد؟

اینها مواجهه اسلام با جامعه جهانی معاصر است. و نیازهای دنیا است. پس نیاز های جامعه شد حوزه معرفتی حوزه تمدن سازی. در حوزه معرفتی مباحث کلام و معرفت و اعتقادات و بحث های فقهی مطرح می شود . در حوزه تمدن سازی نیاز زندگی جامعه و نیاز زندگی مردم باید از متن اسلام استخراج کنیم مدون کنیم و ارائه دهیم.

جلسه پرسش و پاسخ:
پرسش: چگونه میتوان در جوامع غیر مسلمان پایبندی به اعتقادات را در فرد حفظ کرد؟
پاسخ: همانظور که در بحث اشاره شد نمی توان یک نسخه کلی تجویز کرد مثلا مصون سازی همه را در یک محدوده استرلیزه قرار بدهیم تا مواجه نشوند با گناه مخصوصا در جوامع غیر مسلمان. بنابراین به نظر می رسد بهتر از استراتژی مقاوم سازی استفاده کرد اما اینکه این مسیر مقاوم سازی چیست اینکه یک کودک را چگونه تربیت کنیم جامعه پذیری اش چگونه باشد تقوای درونش چگونه باش که برسد به این نقطه که وقتی مواجه می شود با یک فضای بداخلاقی از درون بتواند خودش را حفظ کند. یک مسیر پنج گانه ای در قرآن وجود دارد که وقتی این پنج عامل کنار یکدیگر قرار می گیرد فرد مقاوم می شود از جهت درون.
مرحله اول تعظیم است. در وهله اول باید نسبت به بزرگی و عظمت خدا در درون انسان تعظیم شکل بگیرد. پس از تعظیم خدا تکریم انسان است که انسان متوجه شود در مقابل خدایی با عظمت است و ثانیا به کرامت خود پی ببرد. بعد از آن تبیین و پس از آن دو راهبرد اعتدال هست که تبشیر و تنذیر است .
این یکی از روش ها است که قطعا با کاوش های علمی می توان به روش های دیگری هم رسید. و مهم است که ما بتوانیم الگوی جامعه پذیری و تربیت را از متن اسلام استخراج کنیم.

پرسش: جامعه جهانی معاصر اسلام را به آنچه که در کتب فقهی و نظری اسلام وجود دارد نمی شناسد بلکه اسلام را به سیره و رفتار مسلمانان و دولت های نماینده ایشان می شناسد. چه راهکاری برای این مساله وجود دارد؟
پاسخ: چنانچه در بحث اشاره شد ما در رویارویی با جهان معاصر  یک بعد معرفتی و تبیینی داریم و یک حوزه تمدنی  که ارتباط بین معرفت و تمدن است . مبانی معرفتی باید در حوزه تمدنی تسری پیدا کند تا وقتی از بیرون به کتاب های ما مراجعه می کنند استدلال داشته باشیم وقتی به زندگی ما نگاه می کنند استنباط فقهی و احکامی آن مشخص باشد و سیمای اسلام قابل مشاهده باشد. لازمه این امر این است که مباحث معرفتی را پس از کشف و اتقان در تمام ابعاد زندگی ما تسری پیدا کند که به آن اصطلاحا تمدن سازی می گوییم. لازمه این تمدن سازی کاوش علمی هم در ابعاد معرفتی و هم در ابعاد تمدنی است. در حالی که در حال حاضر اینگونه نیست درست است که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران این جریان آغاز شده است اما این کافی نیست . جامعه برای دستیابی به تمدن اسلامی نیاز به کاوش های دقیق علمی و معرفتی دارد. متاسفانه امروزه ما در بیشتر ابعاد تمدنی زندگی جیره خوار غرب شده ایم. در حوزه اقتصاد ، بهداشت و سلامت، شهرسازی و بانکداری همه غربی است اما در حوزه علمیه می خواهیم در مورد ولایت فقیه کتاب بنویسیم. ولایت فقیه یعنی فقه بر جامعه ولایت کند نه صرفا تجلی پیدا کند در یک فرد . ولی فقیه قله است و ولایت فقیه باید از قله تا کف زندگی در جامعه اسلامی حاکم باشد و حدود شرعی ریزترین مسایل رعایت شود. هرچند که پس از انقلاب اتفاق های خوبی در این زمینه افتاده است و حکومت اسلامی ایران یک نمونه و الگوی شناخته شده شیعی در جهان است اما رسیدن به کمال مطلوب مستلزم همت و اراده بیشتر است و تسری مبانی معرفتی به زندگی مردم. تمدن سازی اسلامی یعنی وقتی از بیرون کسی به ما نگاه می کند مسلمانی و اسلام یکی باشد.

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *