عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

حجاب از دیدگاه عقل

متن پیاده و ویراستاری شده سخنرانی آیت الله مهدوی(حفظه الله تعالی) در جلسه کرسی آزاد اندیشی حجاب از دیدگاه عقل در حوزه علمیه صدر بازار اصفهان که به همت دبیرخانه کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی حوزه علمیه اصفهان وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شده بود.

بسمه تعالی

حجاب از دیدگاه عقل

آیت الله سید ابوالحسن مهدوی(حفظه الله تعالی)
مدرس خارج فقه و اصول

عضو خبرگان رهبری

دریافت فایل PDF
دریافت فایل WORD

جلسه امروزمان می تواند اگر مثمر ثمر واقع شود باعث خشنودی پروردگار و حضرت ولی عصر(ع) بشود و این بخشی از عمرمان را که در این مسیر قرار می دهیم را در جهت احیای مباحث عقلانی و دینی قرار بدهیم.

ضرورت این گونه بحث ها را می دانید که چقدر زیاد است. به دلیل این که هر بحثی به مقداری که مصلحت دارد و نبودش ضرر دارد به همان اندازه هم آن بحث مفید برای افراد و جامعه می باشد و امروز بحث حجاب از بزرگترین مصلحت های جامعه می باشد. و در مقابلش بد حجابی و بی حجابی هم از بزرگ ترین مشکلات جوامع محسوب می شود. چند نکته را باید بیان کنم. یکی اینکه، حکم حجاب یک حکم ارشادی است و حکم تاسیسی مولوی نیست. وقتی گفتیم ارشادی است یعنی اینکه تاکید حکم عقل است و حکم عقل همیشه منوط به وجود مصلحت در متعلق است. یعنی عقل اگر الزام می کند به چیزی، حتما یک مصلحت ملزمه ای  در آن چیز یعنی در متعلق یافته است و گرنه  اگر مصلحت غیر ملزمه باشد عقل می گوید خوب است اما عقل باید را در جایی می آورد  که مصلحت قوی وجود داشته باشد و در بحث حجاب می خواهیم بگوییم عقل الزام می کند.

الزام عقلی از نظر شرعی حکمش وجوب است. از این رو کلمه وجوب را در بحث عقلی نمی آوریم چون شما که با اصطلاحات حوزوی آشنا هستید می دانید از این جهت می گوییم حکم عقل به الزام است نه به ایجاب و این بحث خیلی مهمی است اگر این را بتوانیم خوب تبیین کنیم.

در دنیای امروز حتی آنهایی هم که دین ندارند بالاخره عقل که دارند ما هم نمی خواهیم دعوت به دین اسلام کنیم بلکه می گوییم اگر عقل دارید عقلتان این مصلحت را می فهمد و به خاطر این مصلحت باید پوشش را رعایت کنید و امروزه خوشبختانه از طریق اینترنت و سایت ها و شبکه ها و امکانات نوین دیگری که هست، عزیزان خوب می توانند به خصوص کسانی که با زبان های خارجی آشنا هستند این بحث ها را با بیان استدلالی، علمی، عقلی  و به روز به جهانیان منتقل کنند و در جوامع مختلف مطرح نمایند.

نکته دومی که برای شما بیان می کنم این است که حجاب تنها مخصوص خواهران نیست برادران هم باید پوشش داشته باشند. حد پوشش مرد و زن متفاوت است و زن ها یک مقدار پوشش بیشتری دارند و آن پوشش موهای سرشان است که اضافه تر از مردان است اما مرد ها هم باید بدنشان پوشیده باشد. پاها و بدن آن ها باید کاملا پوشیده شود. از این رو حساسیت بیشتری اگر برای حجاب خواهران هست علت آن را انشاء الله در جلسه امروز خدمت شما خواهم گفت.

نکته سوم، این است که حجاب هم مصلحت فردی دارد و هم مصلحت اجتماعی. ما در ضمن این بحث هایی که خواهیم گفت ملاحظه خواهید کرد فواید فردی حجاب را و این که برای شخص چه فایده هایی در پی دارد و نیز فواید اجتماعی حجاب را خواهید دانست.

اگر میکروبی مسری در وجود من باشد، ضرر برای وجود من دارد حتی اگر در خانه تنها زندگی کنم و حتی  اگر در بیابان تنها باشم و هم ضرر برای جامعه دارد. اگر کسی در کنارم زندگی بکند، میکروب به او سرایت می کند.

اگر کسی خود را معطر نموده باشد، اطرافش را نیز خوشبو می کند یعنی هم مصلحت فردی دارد و هم مصلحت اجتماعی. حجاب نیز یک چنین حالتی دارد هم برای جامعه برکت به همراه دارد و هم برای فرد.

نکته چهارم، این است که  حجاب هم حق الناس و هم حق الله است.

این را در  مباحث بیان خواهم کرد. بعضی چیزها حق الناس است. مثل بدهکاری، اگر ما به کسی بدهی داشتیم خداوند متعال مرا احظار می کند به این که بدهی خودم را به آن فرد پرداخت کنم. اما این الزام، الزام حق الناسی است. اگر رفتم دین خودم را پرداخت کنم و آن طرف مقابل گفت من حلال کردم و نمی خواهد پول مرا بدهی، خدای متعال نمی آید بگوید که درست است که او حلال کرده اما تو باید بپردازی. یک حق الناسی بود و تمام شد. خدای متعال هم به اعتبار حق الناس ما رو مکلف کرد اما بعضی چیزها هم حق الناس است و هم حق الله. گاهی وقتها هم مشکوک است. مثلا در مورد غیبت اکنون اختلاف بین علما وجود دارد که  اگر طرف مقابل گفت من راضی هستم، غیبت مرا انجام دهی، دیگر چون او از حق خودش گذشت؛ آیا این هم مثل همان مالی است که فرد می تواند از حق خودش بگذرد یا خیر؟

در حق الله حتی اگر  طرف مقابل هم راضی باشد باز من بری نمی شوم. بعضی چیزها هم هست که مشخص است حق الله است. مثلا در بحث زنا، این طور نیست که اگر توافق زن و مرد بر این رابطه نامشروع وجود داشته باشد و راضی هم باشند، خدای متعال هم راضی باشد. بحث حجاب هم این گونه است؛ هم حق الناس است و هم حق الله.

حجاب از آن مسائلی است که وقتی رعایت می شود هم حقوق مردم رعایت می شود و هم حق خداوند و کسانی که بی حجابند، حق مردم را ضایع می کنند و به نظام اجتماع و به خانواده ها و به عفت ها و به آزادی فکر ضربه می زنند و هم حکم خدا را زیر پا نهاده اند. این افراد هم حق الله را ضایع می کنند و هم حق الناس را. یعنی بر فرض آن که طرف مقابل هم راضی باشد که این خانم با پوشش نامناسب از خانه بیرون بیاید، خدای متعال رضایت نخواهد داشت و اگر زنی بخواهد به تنهایی نماز بخواند و هیچ نامحرمی هم در آن مکان نباشد باز باید حجابش را رعایت بکند که این ناشی از حق الله بودن حجاب است.

البته بحث حجاب در نماز یک بحث شرعی است و ما فعلا بحث امروزمان در این جلسه  دلیل های عقلی و روان شناختی حجاب است.

نکته پنجم، حجاب هم مصلححت دنیایی دارد و هم مصلحت آخرتی.

حجاب تنها مصلحت آخرتی ندارد که برخی بگویند چون تنها مصلحت آخرتی دارد پس فقط افرادی که معتقد به آخرت هستند از باب تزودوا فان خیر الزاد التقوی، باید حجاب را رعایت کنند و با رعایت برای آخرتشان ثواب ذخیره و جمع کنند.

نه انحصارا این گونه نیست. و لیکن آن چه مهم است آن است که فایده های دنیایی حجاب هم ملاحظه شود و این بخش یعنی فواید دنیایی که می گوییم هم برای آن دسته از مردم که متدین نیستند و  قیامت را باور ندارند و هم کسانی که آخرت را قبول دارند ولی ایمانشان ضعیف است. کسانی که آخرت را نسیه می دانند و دنیا را نقد و از ما می خواهند که برای آن ها از فایده های دنیایی حجاب بگوییم و در این صورت، امکان پذیرش سخن ما زیاد خواهد بود. از این رو بحث امروز ما  هم فایده دنیایی دارد و هم آخرتی.

حجاب هم در ارتباط با مخلوق و هم در ارتباط با خالق از هر دو جهت فایده دارد.

حجاب هم دلیل عقلی دارد و هم دلیل نقلی و دلیل های نقلی آن در حدود 11 آیه است، که برادر عزیزمان آیات زیبایی که تلاوت کردند و از شنیدن آن لذت بردیم، آیاتی از سوره احزاب بود و آیه 59 این سوره، دستور خدای متعال به پیامبرش است که به پیامبر امر می کند که به زن ها و دختران و زنان مومن بگو که چادرهایشان  را باز نگذارند و روی خودشان را بگیرند “یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوءذین و کان الله غفور رحیما”. یعنی لباس هایی که سر تا پای آن ها را پوشانده است  این لباس ها را به دور خودشان بگیرند. یعنی آن چنان خود را بپوشانند که لباس های زیرینشان پیدا نشود.

ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوءذین. این استدلال می تواند کاشف از این باشد که امر به حجاب، ارشادی است چون در امور تعبدی استدلال نمی کنند که چون دستور الزامی خدایی است باید آن را انجام دهید، بلکه می گویند باید این کار را انجام دهید. اما زمانی که می گوید حجاب داشته باشید به خاطر اینکه به عفت شناخته شوید و مورد اذیت واقع نشوید، یعنی عقل شما این را می فهمد و خداوند دارد به همان چیزی که عقلتان درک می کند شما را راهنمایی می کند. این معناش این است که ما بیشتر باید روی این بخش کار بکنیم.

ما امروزه با کسانی روبرو هستیم که حجاب را رعایت نمی کنند. اگر بخواهیم حجاب را  از طریق آیات قرآن یا احادیث برایشان اثبات کنیم، چندان موفق نخواهیم بود چرا که ایمانشان ضعیف است و یا اصلا ایمان ندارند. ممکن است بگویند ما مسلمان نیستیم در حالی که بنده اعتقاد دارم بر روی آیات قرآن نیز باید کار بشود. خواهرانند باید از مباحث و دلایل عقلی حجاب آگاه شوند. برادران نیز باید این دلایل بدانند چون باید این دلایل را  برای خانم هایشان، خواهرانشان و… در هنگام تبیین حجاب بیان نمایند.

اگر ذهن افراد در زمینه حجاب خالی باشد و این دلایل را ندانند، ممکن است دیگران بر روی ذهنشان تاثیر منفی بگذارند. از این رو باید آیات و روایات حجاب و دلایل عقلی آن را همه بدانند.

اگر می خواهیم با کسانی که بد حجابند یا بی حجابند در دنیای امروز حرف بزنیم، استدلال عقلی بیشتر کارایی دارد چنان که همین آیه سوره احزاب که برایتان خواندم بعد از این که خداوند دستور به حجاب می دهد، بلافاصله دلیل عقلی را بیان می کند. بنابر این بحث امروز ما حجاب از دیدگاه عقل است و امیدوارم که بحث مفیدی باشد.

من از همه عزیزانی که واسطه انجام این جلسه هستند تشکر می کنم، اما امیدوارم که این بحث توسط همان کارشناسانی که خود شما هم می توانید باشید و می خواهید به دین خدمتی بکنید برا یمردم به درستی تبیین و بیان شود و نیاز جامعه در این عرصه برآورده شود.

مشکلی که در جامعه امروزی ما وجود دارد این است که در این جامعه خواهران زیادی هستند که حجاب را رعایت نمی کنند و این استدلال هایی که می خواهم امروز برای شما بگویم مباحثی است که بیش از 10 سال است که من این ها را در مجامع مختلف مطرح کرده ام و دلایل عقلی و روان شناختی حجاب را  چاپ کرده ایم و در بیش از 1000000 نسخه در میان مردم و در سراسر کشور پخش نموده ایم و تا امروز که خدمت شما هستم هیچ کس نتوانسته است به هیچ کدام از این استدلال ها ایراد بگیرد و آن ها را زیر سوال برد.

یعنی در دانشگاه ها و مراکز علمی هر کس این دلایل را خوانده نتوانسته به آن ها ایراد وارد سازد.

البته گاهی برخی افراد در فضاهای مجازی صحبت های مرا مورد استهزاء قرار داده اند که من این کار را  دلیل بر ناتوانیشان از زیر سوال بردن این دلایل می دانم. من از این گونه رفتارها  هیچ نگرانی ندارم. گاهی برخی افراد به من می گویند جواب این گونه رفتارها را چرا نمی دهید، در پاسخ می گویم، آن ها جاهلانه به ما توهین می کنند و ما عالمانه به آن ها توهین نخواهیم نکرد.

ما می دانیم باید استدلال کنیم. دین ما، دین استدلالی است. در این جلسه اعلام می کنم هر کس که بتواند یکی از این دلایل ما را رد کند، من نه تنها دستش را می بوسم که از او می خواهم سایر دلایل را هم توضیح بدهد. ما هیچ تعصبی نداریم، اما ادعا می کنیم که 2 چیز را به صورت مختصر می خواهیم بیان کنیم. اول، 8 دلیل عقلی و پس از آن 12 دلیل روان شناختی که روانشناسان به درستی این دلایل اعتراف می کنند.

تمام این دلایل عقلی و روان شناختی ما را به چادر مشکی راهنمایی می کنند. در این روزگار من معتقد نیستم که بگوییم حجاب اسلامی. یک زمانی بود که افراد را فریب می دادند و بر روی تابلو هایی می نوشتند رعایت حجاب اسلامی اما بعد شبهه مصداقی پیدا شد و معلوم نبود منظور از حجاب اسلامی چیست. بنابر این به دوستان گفتم که لفظ حجاب اسلامی، خودش یک کلمه مبهمی است و هر کسی از این واژه یک برداشتی دارد. و باید این لفظ را حذف کنید و به جای آن لفظ گویای چادر مشکی را به کار برید.

این دلایلی که برای شما بیان می کنم، سخن عقل است که ما را به سوی چادر آن هم رنگ مشکی راهنمایی می کند نه رنگ های شفاف و روشن و روان شناسان رنگ های روشن و جذاب را برای پوشش بانوان تایید نمی کنند.

حالا می خواهم ابتدا دلیل های عقلی را برای شما بیان کنم و از شما خواهش می کنم که بیایید در راه گسترش حجاب و چادر مشکی در جامعه دست به دست هم بدهیم.

من ادعا ندارم که این دلایل دلایلی کامل است. اگر دلایل بیشتری به ذهن شما رسید از شما خواهش می کنم که آن را بیان کنید. از شما خواهش می کنم که اگر می توانید این 20 دلیل را با یک بیان ساده و شفاف در قالب یک کتاب در بیاورید.

جامعه امروز ما، نیازمند کتابی در بحث حجاب با رویکرد دلایل عقلی و روان شناختی و همراه با بیان ساده و روان است.

حتی همین برگه ای که به صورت خلاصه این دلایل را در آن آورده ایم نیاز به ویراستاری و بازنویسی دارد و اگر دوستی می تواند بیاید و آن را ترجمه کند تا بتوانیم آن را در اختیار گردشگران قرار دهیم. من با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در این باره صحبت کرده ام و آن ها اعلام آمادگی با ما در این زمینه هستند اما اقدام عملی در این رابطه تا به حال انجام نداده اند.

حتی در جلسه ای که با مترجمین تورهای گردشگری داشتم در این باره با آن ها صحبت کردم اما هیچ یک از آن ها حاضر به یاری ما در این بحث نشد.

خواهشم از شما این است که  که شما هر کدام که می توانید بیاید و این برگه را به زبان های مختلف ترجمه کنید و در فضای مجازی منتشر سازید.

من هیچ تعصبی بر روی این دلایل ندارم و اگر کسی می تواند این دلایل را رد کند بیاید و این کار را انجام دهد.

دلایل عقلی حجاب عبارت است از:

دلیل اوّل: آزادی فکر است

فرض بفرمایید من و شمایی که در این جلسه نشسته ایم، اگر پوششمان نامناسب باشد و بخشی از بدنمان برهنه باشد، آیا می توانیم استدلال علمی کنیم و با یکدیگر صحبت علمی داشته باشیم؟!

فکری که مشغول شهوت شد مثل فردی است که با تلفنش مشغول مکالمه با  فرد دیگری است و هر چه من با او تماس می گیرم چون خطش اشغال است متوجه تماس من نمی شود.

صحبت علمی نیز این چنین است وقتی که من با یکی صحبت علمی می کنم اگر او  فکرش مشغول شهوت باشد متوجه سخنان من به درستی نخواهد بود.

آزادی فکر مسئله خیلی مهمی است. یکی از مسئولین چند وقت پیش به من گفت: در ایام اربعین حسینی که مشرف به کربلا شدم چون آن جا خانم بد حجابی ندیدم احساس کردم که فکرم آزاد شده و تازه در آن جا بود که فهمیدم که آزادی فکر چه نعمتی است و با خودم گفتم ای کاش در ایران هم خانم های ما این گونه حجاب را رعایت می کردند و در آن جا بود که پی بردم که ایران ما در این زمینه چه اندازه مشکل دارد.

در زمینه آزادی فکر من یک خاطره زیبا دارم که برای شما بیان می کنم. چند سال پیش گروهی از انگلستان به اصفهان آمده بودند. مترجمشان پیش من آمد و به من گفت که این ها خیلی ایرانی ها و باورهایشان و حجاب شان را مسخره می کنند. و از من خواست که بروم و جواب سوالات و شبهات این توریست ها را بدهم. من رفتم و مترجم به آن ها گفت هر چه سوال دارید از این آقا بپرسید. سوالاتی درباره ولایت فقیه، حکومت اسلامی پرسیدند که من جواب دادم. یکی از سوالات آن ها درباه حجاب بود که یکی از آن ها پرسید، چرا شما آزادی افراد را محدود می سازید؟! چرا خانم های گردشگر خارجی را مجبور می کنید روسری سرشان کنند؟! در جواب آن ها گفتم: این طور که شما می گویید نیست. ما به جای آن که آزادی افراد را بگیریم داریم به آن ها آزادی هدیه می دهیم. از دیدگاه شما آزادی یعنی آزادی جسمی اما از دید ما آزادی یعنی آزادی فکر، و آزادی فکری زمانی ایجاد می شود که پوشش کامل رعایت شود.

فرهنگ اسلامی ایرانی به دنبال آزاد ساختن افکار افراد است اما فرهنگ شما غربی ها به دنبال آزاد سازی جسم افراد است. فرهنگ ما از فرهنگ شما بسیار پیشروتر و جلوتر است. شما از نظر اقتصادی 20 تا 25 سال از ما پیش تر هستید که اگر ما را اذیت نکنید تا 10_ 20 سال آینده به شما خواهیم رسید و حتی از شما پیش خواهیم افتاد اما شما از نظر فرهنگی 100 سال از ما عقب تر هستید. من حتی این را برای شما بنویسم و امضاء کنم که فکر نکنید یک ادعای صرف است.

در پایان صحبت هایم برای آن که ضربه نهایی را به این ها بزنم گفتم:

این که می گویم شما از نظر فرهنگی 100 سال از ما عقب تر هستید یعنی 100 سال از 1400 سال پیش ما که اسلام را پذیرفتیم .

این گونه با این افراد صحبت کردم که تا دیگر به خود اجازه ندهند ایران و فرهنگ ایرانی را مسخره کنند.

سه چهار سال پس از این ماجرا، خانمی به نام “جک والار” از انگلستان به ایران آمد. او نماینده سابق مجلس انگلیس بود. در هنگام ترک ایران خبرنگاری از او پرسید: در ایران چه چیز خاصی مشاهده کردی؟ او در پاسخ گفت: یک چیزی که برایم خیلی جالب بود این بود که، زمانی که می خواستم به ایران بیایم دوستانم به من گفتند به ایران نرو چرا که آزادیت را از تو می گیرند. من چون حرف های ضد و نقیض زیادی درباره ایران شنیده بودم، گفتم می خواهم بروم تا بفهمم واقعا در ایران چه خبر است. حالا که آمدم ایران، متوجه شدم که در این چند وقت که در ایران بودم فکرم آزاد شده است. من در انگلیس که بودم چون بی حجاب بودم هر گاه با مردی صحبت می کردم دائم فکرم مشغول این بود که این آقا با چه نیتی دارد با من حرف می زند. آیا در ذهنش به فکر ارتباط نا مشروع با من است؟ آیا می خواهد مرا فریب بدهد؟ و این گونه همیشه فکر من مشغول بود. اما در این چند وقت که در ایران بودم چون حجاب داشتم، فکرم آزاد شد و پس از چند روز متوجه شدم که دیگر فکرم مثل گذشته مشغول آن مسائل نیست. و با هر که حرف می زنم واقعا می توانم به طور عادی با او صحبت کنم. و حالا که دارم به کشورم بر می گردم، حامل پیام آزادی از سوی زنان ایرانی برای زنان انگلیسی هستم. می خواهم به ملت خودم بگویم که اگر می خواهید آزاد باشید باید حجاب را بر گزینید.

دلیل دوم: سخن فطرت است

حجاب سخن فطرت است یعنی خلقت انسان در پوشش به گونه ای است که از برهنگی بیزار است. خلقت انسان با حیوان فرق می کند. انسان به صورت فطری میل به پوشش و پوشیدن بدن خود دارد. در داستان حضرت آدم و حوا می بینیم در بهشت پس از آن که از میوه ممنوعه خوردند، پوشش آن ها کنار رفت و آدم و حوا نگران بودند و با برگ های بهشتی خودشان را پوشاندند.

این مطلب را هم آقایان و هم خانم ها متوجه می شوند که در فطرت انسان میل به پوشش حتی در خلوت وجود دارد بدون آن که کسی بخواهد آن ها را هدایت به سوی پوشش کند.

دلیل سوم: از دلایل عقلی، حیاست

عقل داشتن حیا را لازم می داند. واژه حیا از واژه حیات گرفته شده است. اصل لغت هر دو یکی است. یعنی اگر ما می خواهیم مرد یا زنی زنده باشیم و مرده نباشیم، زنده بودن ما به صفات انسانی درون ماست. یکی از این صفات مهم درون انسان که باعث زنده نگه داشتن انسان می شود، حیاست.

فردی که حیا ندارد، آدم مرده ای است که در ظاهر زنده است و نفس می کشد اما مرده ای بیش نیست.

حیا، ارمغانی است که به واسطه چادر مشکی برای بانوان ایجاد می شود. برای مردان نیز چنین است و هر چه بدنشان پوشیده تر باشد، حیای آن ها کامل تر و بیشتر خواهد بود.

دلیل چهارم: خردمندان برای چیزهای گرانسنگ و با ارزش، ارزش بسیاری قائلند و در نگهداری از آن ها دقت بالایی به خرج می دهند.

خردمندان در نگهداری وسایل زندگیشان به یک شکل رفتار نمی کنند و از وسایل با ارزش تر بیشتر مراقبت می کنند. مثلا اگر کسی اتومبیل جدیدی بخرد در مواظبت آن بسیار بیشتر از اتومبیل قبلیش که فرسوده بوده دقت به کار می برد. برای آن دزدگیر نصب می کند، چادر روی آن می کشد و… . حال اگر کسی از این فرد سوال کند چرا از اتومبیل پیشینت این گونه مراقبت نمی کردی در پاسخ خواهد گفت: آن ارزشش کم بود و این با ارزش تر است.

کالاهای صنعتی هر چه قدر گران تر باشند، بسته بندی آن ها محکم تر است.

زن از نظر ظاهری جذابیت زیادی برای مردان دارد و همین جذابیت بالاست که باعث شده در ازدواج این مردانند که به خواستگاری زنان  می روند و برای رسیدن به همسر دلخواهشان حاضر به پذیرش هر شرطی می شوند. این نشان دهنده با ارزشی زنان از دیدگاه مردان است. از این رو زنان باید در حفظ دارایی با ارزش شان از گزند نا اهلان دقت بسیاری به خرج دهند و خود را از دیدگاه نامحرمان با پوشش کامل، حفظ نمایند تا مورد طمع ورزی آنان قرار نگیرند.

زیبایی در نوع زنان بیشتر از نوع مردان است، از این رو باید بنا بر حکم عقل پوشش آن ها هم بیش از مردان باشد.

دلیل پنجم: آزادی فردی تا جایی محترم است که مانع آزادی دیگران نباشد.

 اگر قرار باشد زنان و مردان رعایت پوشش کامل را نکنند و همانند داخل خانه در جامعه حاضر شوند، مزاحم آزادی فکر و اندیشه و ذهن دیگران خواهند بود و فکر دیگران را اسیر خویش خواهند ساخت.

در تمام دنیا حتی در جوامع و کشورهای لائیک نیز این گونه است که آزادی فردی در چارچوب قوانین محترم است و نمی توان به بهانه آزادی قوانین را زیر پا نهاد و حقوق دیگران را نادیده گرفت. مثلا در هنگام رانندگی فرد نمی تواند به بهانه آزادی هر گونه که دوست دارد رانندگی کند.

در کشورهای غربی چون می خواهند از زن سوء استفاده جنسی بکنند به خانم ها می گویند شما باید آزاد باشید و هر گونه که دوست دارید بیرون بیایید. غربی ها که این قدر از عقل و عقل گرایی دم می زنند به مسئله حجاب که می رسند، کاری به عقل و حکم عقل ندارند. در حالی که عقل می گوید چون بی حجابی و بد حجابی مانع آزادی فکر دیگران است، خانم ها و آقایان باید مراقب پوشش خود باشند. خیلی روشن است که برهنگی ضایع کننده حقوق دیگران است و جوانان را به ورطه فساد و تباهی می کشاند. حتی آن هایی را که ازدواج کرده اند بنیان خانواده شان را متزلزل می کنند. یعنی مرد و زن دیگر به همسرانشان قانع نخواهد بود.

این ها آسیب ها و زیان هایی است که بی حجابی و بد حجابی به جامعه ما وارد می سازد. و مسلم است که زن با پوشش کامل یعنی چادر مشکی است که می تواند حقوق دیگران و خود را حفظ کند آن هم در همه جا و هر مکان. مثل به هنگام رانندگی، کسب و کار و  دانشگاه. مثلا فرض کنید یک خانم حجابش را  با سر کردن چادر مشکی به طور کامل رعایت بکند و سوار تاکسی بشود معلوم است که مزاحم رانندگی راننده نخواهد بود. اما کافی است پوشش خانمی نامناسب باشد، فکر راننده مشغول این خانم خواهد شد و مدام در آیینه نگاه می کند تا این خانم را ببیند. این راننده چون فکرش مشغول و اسیر این خانم بد حجاب شده است نمی تواند به درستی و ایمن رانندگی کند و  قوانین را رعایت کند و امکان تصادف او زیاد خواهد بود.

حال اگر خانمی با حجاب کامل و چادر مشکی برای خرید وارد فروشگاهی شود، ایجاد مزاحمت برای فروشنده و دیگران نخواهد کرد.

در دانشگاه هم این گونه است. اگر دختر و پسر رعایت پوشش خود را نکنند، فکرهای همدیگر را درگیر میل جنسی خواهند ساخت و باعث افت علمی همدیگر و دانشگاه خواهند شد.

برای ما باعث تاسف و سر افکندگی است که 4 سال پیش اعلام کردند در کشور آمریکا، 4 دانشگاه از دانشگاه های آن جا طرح تفکیک جنسیتی را به اجرا در آورده اند.

یعنی همان هایی که دین ندارند و کشورشان لائیک است، این موضوع را فهمیده اند. و اعلام کردند که پس از اجرای این طرح، دانشجویان بیشتر حواسشان به درسشان است و میزان فساد در دانشگاه کمتر شده  و مشکلات اخلاقی دانشگاه کمتر شده و خانواده ها هم بیشتر تمایل دارند تا فرزندانشان در این گونه دانشگاه ها درس بخوانند.

این که غربی ها و آمریکایی ها پی به این مسئله برده اند، نشان دهنده این است که حجاب حکم عقل است و بیان های قرآن و اسلام در این رابطه، ارشادی است.

دلیل ششم: تفاوت زن و مرد از نظر مظهر زیبایی

زن مظهرزیبایی است و زیبایی او مظهر جلب توجه مردان است. و مرد در ساختارش شیفته شدن به زن نهفته شده است. و ما به این نکته پی می بریم که زن به خاطر این زیبایی که نسبتا در وجودش هست و جلب توجه می کند باید پوشش او در جامعه کامل باشد.

از نظر روان شناختی، زن شکارچی است و مرد شکار. زن مایل به جلوه گری و جذب مرد به خود است. این قدرتی فوق العاده است که آفریدگار دانا در وجود او نهاده است تا با استفاده از این قدرت همسر خود را جذب و بنیان خانواده را استوار و محکم سازد. او باید از این قدرت خدادادی در خانه استفاده نماید و در جامعه با سر کردن چادر مشکی، قدرت جذب خود را کنترل نماید تا خود و دیگران و جامعه را به تباهی نکشاند.

زن در وجودش این نهفته شده است که دوست دارد دیگران او را  زیبا ببینند. و مرد می خواهد شیفته زیبا باشد و می خواهد مظهر زیبایی را ببیند.

اگر این مسئله را که برایتان گفتم بپذیریم و پذیرفتیم این صغری را، می رویم بر سر کبرای قضیه. کبرای قضیه این است که زن و مرد باید این شیفته شدن و شیفته کردن دیگران به خود را در محدوده قانون و محدوده خانواده انجام دهند. اگر بخواهیم محدود به قانون کنیم باز چادر مشکی پشتوانه اش دلیل عقلی است.

دلیل هفتم: حفظ هویت ملی

لباس هر قوم و ملتی بر گرفته از فرهنگ آنان است. حجاب و چادر مشکی هم چون پرچم زیبای سه رنگ ایران اسلامی نشانه هویت ملی و استقلال و آزادی و عدم وابستگی به بیگانگان است. از این رو باید برای حفظ فرهنگ و هویت ملی هم که شده قدر و منزلت چادر مشکی را دانست و از زنان محجبه قدردانی نمود.

در طول تاریخ دشمنان وقتی می خواستند ملتی را تسخیر کنند و کسی در برابرشان مقاومت نکند، میل و فساد جنسی را در آن جا گسترش می دادند. همان کاری که با کشور آندلس کردند. در آندلس چون توان مقابه نظامی با مسلمانان را نداشتند، شروع به گسترش بی حجابی و بی بند و باری کردند و جوانان را آلوده به فساد جنسی کردند. و آن گاه که چنین شد دیگر کمتر کسی در آندلس بود که روحیه سلحشوری و دلاوری داشته باشد و مسیحیان به راحتی آن جا را فتح کردند و مسلمانان را قتل و عام کردند و کشوری که چندین قرن اسلامی بود به یک کشور مسیحی بدل ساختند.

در کشور های دیگر اسلامی هم همین نقشه را پیاده ساختند. امان الله خان در افغانستان، رضاخان در ایران، آتاترک در ترکیه. بروید و تاریخ را مطالعه کنید و ببینید این سه چه فسادی در این کشوره های اسلامی به راه انداختند، فسادی که نقشه آن را انگلیس کشیده بود.

برای حفظ هویت ملی کشور بهترین حجاب، چادر است. کاری هم به اسلام نداریم. درست است که چادر باعث حفظ هویت اسلامی هم می شود. در کاوش های باستان شناسی مجسمه زنی که مربوط به دوران هخامنشیان یعنی  حدود 3000 سال پیش را کشف کردند. و جالب است بدانید این مجسمه زن چادر به سر دارد. یعنی در زمانی که اسلام نبوده، زنان ایرانی از چادر استفاده می کردند.

در تخت جمشید که مربوط به چند هزار سال پیش است حتی تصویر یک زن هم بر روی سنگ حک نشده است.

این ها نشان دهنده این است که در هویت ملی حتی در پیش از اسلام این گونه بوده است که خانم ها با حجاب باشند و در جامعه با چادر حضور می یافتند.

چند وقت پیش عزیزی کتابی در باره حجاب نوشته بود. کتاب را پیش من آورد و از من نظر خواهی کرد. دیدم حجاب را با دلیل نقلی آمده اثبات کند. به او گفتم شما روشت را تغییر بده و با استفاده از دلایل عقلی حجاب را ثابت کن.

اسلام که حجاب را بیان کرده در واقع کار پیشینیان را تایید کرده است. در مدینه زنان یهود از چادر استفاده می کردند. در ایام حج به خاطر این که می گفتند اگر کسی با هر لباسی طواف کرد باید صدقه بدهد بعضی برهنه می شدند و می گفتند ما دیگر لباس نداریم! که بعد ها آیاتی نازل شد و این سنت ناپسند ترک شد.

همه این ها کاشف از این است که حجاب در طول تاریخ همیشه بوده است.

دلیل هشتم: حجاب ضامن سلامت جسم است.

این سلامت جسم را چون من پزشک نیستم از نظر پزشکان برای شما بیان می کنم. آقای دکتر “الکسیس کارل” که پزشک معروفی است که نامش را بسیاری از شما شنیده اید وی کتابی دارد که در آن نوشته است بیشتر بیماری های روده و معده که اکنون هم خیلی زیاد شایع است منشاش هیجانات و اضطراب هاست. یعنی اگر شخص دچار اضطراب نشود، امکان مبتلا شدن به بیماری های روده و معده بسیار کم خواهد بود.

وقتی فرد گرفتار بیماری های معده و روده نشد، کل بدن او سالم خواهد بود. بیشتر این بیماری ها به دلیل هیجانات کاذب است. اگر ما از این سخن وی در بحث مان استفاده کنیم، نتیجه می گیریم که بیشتر اضطراب ها مربوط به پوشش های نامناسب است که افراد بر می گزینند. این افراد همین طور اضطراب دارند و فکرشان نگران است. اگر می خواهید آرامش فکری داشته باشید با چادر مشکی می توانید آرامش را در خود و دیگران حاکم سازید.

چون فرصت کم است دلیل های روان شناختی را اجازه بدهید کمتر توضیح بدهم و به همین مقدار بسنده می کنم.

دلیل های روان شناختی:

دلیل های روان شناختی که می خواهم برای شما بیان کنم، به طوری است که با توجه به این دلایل باز چادر مشکی اولویت دارد و روانشناسان یا چادر مشکی را اولویت می دهند و یا آن را تنها حجاب کامل بیان می کنند.

دلیل اوّل: حفظ بهداشت فردی مقدمه ای برای بهداشت عمومی.

یک روان شناس جسم را به روح تشبیه می کند و می گوید جسم نباید به گونه ای باشد که جذب میکروب به خودش بکند و این یک مسئله خیلی واضحی است. روح انسان هم باید کمترین میکروب نگاه را به سوی خودش جذب کند. از روان شناسی سوال می کنیم اگر خانمی بخواهد کمترین نگاه به سمت او باشد باید چه کند؟ او در پاسخ خواهد گفت که چادر مشکی به سر کند. چادر به لحاظ این که تمام بدن را از سر تا پا را می پوشاند، بهترین پوشش است و کمترین نگاه مردان را به خود معطوف می سازد.

رنگ مشکی هم که انشاءالله در نکته آخر اشاره خواهم کرد، رنگ سلامت است آن هم همین طور است و کمترین نگاه را به خود مایل می سازد.

دلیل دوم: حجاب کامل، مانع تحریک مرد و باعث آرامش روانی افراد می شود.

حجاب کامل چادر مشکی مانع تحریک مرد می شود. وقتی مرد ها تحریک نشوند آرامش روانی برای مردان و زنان ایجاد می شود. یعنی دیگر مردان توجه به اغیار نخواهند کرد بلکه توجه اساسی شان به همسرشان خواهد بود.

دلیل سوم: حجاب کامل خواهران مانع خشونت در جامعه است.

امروزه یکی از معضل های بزرگ جامعه ما دختران فراری و به تازگی دختران بیابانی است.

همین دو سال پیش ماموران انتظامی اتوبوسی را در جاده های برون شهری متوقف ساختند که دختری را از تهران در قسمت کابین استراحت راننده در قسمت پایین اتوبوس مخفی کرده بودند و در طول مسیر با او ارتباط نا مشروع برقرار می کردند. این گونه معضلات و ناهنجاری های اجتماعی ریشه اش به بدحجابی و بی حجابی بر می گردد.

بد حجابی و بی حجاب هیجانات کاذب درست می کند و این هیجانات باعث فساد و درگیری و رواج خشونت در جامعه می شود. باعث مزاحمت برای نوامیس مردم می شود. به خانمی گفتند که چرا حجابت را رعایت نمی کنی در پاسخ گفته بود، من اگر چادر سر بکنم دیگر نمی توانم اگر پسری مزاحمم شد با کیفم بزنمش! من به این خانم می گویم که شما با بر داشتن چادر از روی سرتان و با پوشیدن مانتوهای این چنینی، داری چراغ سبز نشان می دهی به  مردان هوس باز و عملا داری می گویی که من آمادگی دارم که مزاحم من بشوید. شما اگر می خواهی کسی مزاحمت نشود یک هفته چادر سر بکن آن گاه می بینی که اصلا کسی مزاحمت نمی شود که بخواهی او را کتک بزنی.

دلیل چهارم: دسترسی علمی به مراتب بالا.

از روان شناسان وقتی سوال می کنیم می گویند رشد علمی با پوشش کامل که چادر مشکی باشد ارتباط مستقیم دارد. یعنی در فضای علمی وقتی مخترعی می تواند به اختراع بپردازد که فکرش آزاد باشد.

البته این بحثها تنها مخصوص حجاب نیست. غضب هم این گونه است. اگر کسی در محیطی عصبانی باشد یا شهوت در وجودش آمده باشد فکرش به همان اندازه کار نمی کند و نمی تواند به فعالیت علمی بپردازد.

خیلی ها به ما می گویند پس چرا در کشورهای  غربی رشد علمی بالاست. می گویم بروید ببینید آن جایی که دارند کارهای علمی انجام می دهند و در ساعاتی که مشغول کار علمی هستند به شهوت رانی هم می پردازند؟!

این یک بحث عقلی است که دارم برای شما بیان می کنم. کسی نمی تواند بگوید فلان مخترع در اوج غضب یا شهوت فلان اختراع را انجام داد.

دلیل پنجم: حفظ و ارزش قداست زن است.

حفظ و ارزش قداست زن به چادر مشکی است. در هنگام رو نمایی از دستاوردی علمی، صنعتی و هنری بر روی آن دستاورد پارچه ای می اندازند و به هنگام رونمایی آن را بر می دارند. با این کار به دیگران ارزش آن دستاورد را گوشزد می کنند. حال اگر پیش از رونمایی از دستاوردی آن در دیدرس دیگران باشد این ارزش والا را پیدا نمی کند. خانمی که حجاب کامل دارد و چادر مشکی بر سر می کند به هنگام عقد که پوشش را برای همسرش کنار می زند، در پیش شوهرش صد جلوه می کند. اما اگر حجاب او کامل نباشد و پیش از عقد، همسر آینده اش او را به طور کامل دیده باشد، دیگر جذابیت خاصی برای او نخواهد داشت.

دلیل ششم:  پوشش کامل مانع خیلی از تخلفات قانونی است.

اکنون در دادگاه ها بسیاری از پرونده هایی که هست ریشه و منشاش بد حجابی و بی حجابی است. خیلی طلاق ها، دعوا ها، خشونت ها، روابط نامشروع و….

آن قدر من داستان در این قضیه دارم و چون نمی خواهم وقتتان را بگیرم، نمی توانم بازگو کنم. چادر مشکی جلوی بسیاری از شکایت ها و بسیاری از تخلفات را می گیرد.

دلیل هفتم: رضایت جنسی مردان از همسران خود است.

متاسفانه حریص بودن بعضی از مردها برای ارضا کردن شهوتشان از طریق نامشروع ریشه اش در بی حجابی و بد حجابی است. هنگامی که مرد در جامعه زنان بی حجاب و بد حجابی را می بیند که مشغول دلربایی از این و آن هستند به فکر تجدید فراش می افتد. حال چه از راه مشروع یا نا مشروع.

از نظر روانی پوشش کامل زن ها می تواند حرص مرد ها را کاهش و یا از میان بردارد و به همسران خودشان قانعشان کند. الهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک. یعنی خدایا کاری کن که من به حلال تو قانع شوم تا اصلا نیاز به حرام نداشته باشم نه این که به حرام نیاز داشته باشم ولی جلوی خودم را بگیرم و مرا به فضل خودت از غیر خودت دور و منقطع کن.

دلیل هشتم: بالا بودن انعطاف پذیری روحی زنان نسبت به مردان است.

همه روانشناس ها می گویند که زن زودتر از مرد منعطف و همراه می شود. شاید به خاطر این است که قوای جسمیش ضعیف تر است و شاید به دلیل لطافت روح اوست که زودتر مطلبی را می پذیرد.

زن ها در معرض آسیب پذیری بیشتری قرار دارند و اگر می خواهند آسیب پذیریشان کم تر بشود بایستی از چادر مشکی استفاده کنند و گرنه  فوری در حوزه مغناطیسی فکر دیگران قرار می گیرند. دیده اید که آهن ربا اگر نزدیک خیلی چیزها که قرار بگیرد آن ها را جذب نمی کند اما اگر آهن در نزدیکی او باشد بی درنگ آن را جذب می نماید.

زن اگر بدحجاب شد، فوری فکر های هوس آلود مردهای هوس باز را به خود جذب و معطوف می سازد حتی اگر با آن ها هیچ سخنی نگوید و به آن ها نگاه نکند.

روانشناسی می گوید که اگر زن می خواهد کسی به فکر او نباشد بهترین کار و روش، چادر مشکی است. اگر می خواهد انعطافش صفر باشد، راهش چادر مشکی است.

ما در مردها یک تکثر گرایی می بینیم. این تکثر گرایی ها ضرر دارد. البته یک مقداریش مشکل ندارد. برخی از آن ضرر می زند و باعث خوشونت با همسر می شود، باعث کدورت و اختلاف و طلاق می شود. چادر مشکی باعث می شود مرد قانع به همسرش شود و از تکثر گرایی دور شود و تنها به همسر خود بسنده کند.

دلیل دهم: استحکام حریم خانواده با پوشش صحیح بانوان به وجود می آید.

مرد هایی که به کنایه به همسرانشان می گویند زیبا نیستی یا می گویند ای کاش مثل فلان خانم بودی، و به جای اینکه به خانمش عشق ورزد و به او اظهار علاقه کند و به او بگوید من به تو علاقه دارم، تو امید زندگی من هستی، تو شریک زندگی من هستی، من به تو اعتماد دارم، بر عکس این جملات عاشقانه را به کار می برد و می گوید ای کاش قیافه ات آن چنان بود و او را تحقیر می کند. این گونه جملات ناپسند و رفتارغیر عاشقانه به دلیل بدحجابی و بی حجابی و عشوه گری زنان در جامعه است. این گونه زنان را در جامعه می بیند و همسرش را با آن ها مقایسه می کند. برخی از مردان این گونه جملات را به زبان نمی آورند اما در دل و ذهنشان با خود این سخنان را می گویند. من مردان جوان بسیاری را سراغ دارم که می گویند پیش از ازدواج بیشتر مراقب نگاه هایمان بودیم و خیال می کردیم پس از ازدواج هرگز به نامحرم نگاه نخواهیم کرد اما چنین نشد و حتی بدتر شد.

دلیلش این است که شیطان بعد از ازدواج تازه می آید و فرد را وسوسه می کند تا همسرش را با دیگران مقایسه کند و هر چه هم که خانمش زیبا و دارای کمالات باشد بالاخره بهتر و زیباتر از او وجود دارد و باعث می شود فرد از ازدواج خود مایوس و نا امید شود و کانون گرم خانواده اش رو به سردی گذارد.

دلیل یازدهم:  چادر مشکی تقویت کننده غیرت است.

غیرت یک بحث مهم اخلاقی است. غیرت یعنی تغییر دادن، یعنی قوه تغییر داشتن. منظور از تغییر، تغییر زشتی هاست، نه خوبی ها.

اگر من کار زشت و نا پسندی را دیدم نباید نسبت به آن بی تفاوت باشم و بگویم به من ربطی ندارد. وقتی غیرت دارم اقدام می کنم و آن کار ناپسند را تغییر می دهم.

از چیزهایی که غیرت را به شدت ضعیف می کند، بی حجابی و بد حجابی در جامعه است. متاسفانه هم اکنون به صورت گسترده در جامعه مشاهده می کنیم که کمتر کسی دیگر مایل به امر به معروف و نهی از منکر در بحث حجاب است. این بی تفاوتی نشان از کم شدن غیرت های افراد دارد. گاهی در جامعه می بینیم که  زن و مردی دست هم دیگر را گرفته اند، درست است که زن و شوهرند، اما این کار زشتی است. کار به جایی رسیده که به تازگی این کار ناپسند به خانم های چادری هم سرایت نموده است.

هر چه بدحجابی در جامعه بیشتر شود، غیرت ها هم به همان میزان کمتر می شود. آدم بی غیرت وقتی مشکل را در جامعه می بیند، سوای از آن که بی تفاوت است، خودش هم مرتکب همان کار ناشایست می شود.

دلیل دوازدهم: جذابیت و انعکاس زیاد نور در رنگ های روشن است.

جذابیت و انعکاس نور در رنگ سفید و یا رنگ های روشن زیادتر از رنگ های تیره هم چون مشکی است.

تفاوت بین چادر مشکی با چادرهای رنگی در این است که، روانشناسان می گویند فاصله انسان با یک شیء سفید کمتر برای بیننده جلوه می کند. یعنی اگر 10 متر با رنگ سفید فاصله داشته باشیم به خاطر انعکاس نور و جذابیتی که دارد فکر می کنیم فاصله ما با آن 7 یا 8 متر است.

بر عکس رنگ های تیره مثل مشکی.  رنگ سیاه جذابیت کمتری دارد و نور کمی منعکس می کند و فاصله را بیشتر از آن که هست نشان می دهد.

خیلی واضح است که انسان به رنگ های تیره مثل مشکی تمایل بسیار کمتری دارد تا به رنگ های روشن و جذاب مثل سفید.

روانشناسان بر این باورند که رنگ روشن شادی آفرین است. پس آن جایی که می خواهیم حریم را حفظ کنیم نباید از لباس های با رنگ روشن استفاده کنیم. رنگ های شاد برای خانه است تا همسران به یکدیگر بیشتر جذب شوند و کانون خانواده بیش از پیش گرم شود.

 


 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *