لطفا نقش فرهنگي امام جواد عليه السلام در دوران امامت كوتاه خود پيرامون پاسخگويي به شبهات را تشريح نماييد:
بسم الله الرحمن الرحيم ؛درابتدا روايتي را از امام جواد (عليه السلام) در حوزه پاسخگويي به شبهات و نجات جوانان شيعه از تزلزل عقائد ياد آورمي شوم تا إن شاء الله تشجيعي باشد براي ما در راستاي تلاش هر چه بيشتر وكار آمد تردرحوزه پاسخ به شبهات. امام جواد (عليه السلام) ميفرمايند: مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ الْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ الْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ وَ فِي أَيْدِي النَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ عَلَى السَّمَاءِ وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي السَّمَاءِ(منبع: بحار الأنوار علامة المجلسي، ج2، ص6 )
يعني هر كس متكفّل ايتام آل محمد ومتكفل شيعياني شود كه از نظر فكري در سطح پائيني قرار دارند و تحت تأثير برخي از شبهات قرار ميگيرند، متكفل كساني شود كه دستشان از امامشان كوتاه است و به خاطر اينكه سرمايه ي آنچناني نسبت به حقائق مذهب و حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) ندارند، دچار حيرت و اسير دست شياطين شدهاند و متكفل كساني شودكه گرفتار نواصبي شدهاند كه بناي دشمني با ما اهل بيت (عليهم السلام) را دارند،و شبهات آنها را پاسخگو باشد وآنان را از حيرت بيرون آورد و شبهات و وسوسههاي شياطين را برطرف كند و به وسيله ي كتاب و سنت و حجتهاي خداوند و ادله ي ائمه (عليهم السلام) نواصبي را كه با القاء شبهه، بناي عداوت با ما را دارند، مقهور كند ، ارزش و مقام و جايگاه اونسبت به ديگر بندگان نزد خداوند، همانند برتري آسمان بر زمين وهمانند برتري جايگاه عرش و كرسي و حجب بر آسمان است و برتري او نسبت به سايربندگان، همانند برتري ماه شب چهارده است نسبت به كمنورترين ستارگان آسمان.
به گواهي تاريخ، در دوران امامت امام جواد(ع)پيشواي نهم شيعيان كه در سن هشت سالگي به امامت نائل شدند و از جوانترين امامان شيعه محسوب ميشوند، شبهه افكني و شك و ترديد در بين مسلمانان رواج يافت و دسيسهها و فتنههاي زياد از سوي بدخواهان مطرح شد و دشمنان اسلام در مسير ولايت و امامت، كارشكنيهاي بسيار به وجود آوردند. چنانچه بارها مأمون- به زعم خود – به منظور تهى جلوه دادن امامت از محتواى علمى، از يحيى بن أكثم ودانشمندان ديگر خواست كه امام را درمناظرات علمي محكوم و مجاب كنند، اما هربار امام را مجهّز به جواب قاطع و برهان ساطع مي يافت وهر بارامام با شجاعت و بصيرت در برابر تمام آن فتنهها و دسيسهها ايستادگي مي كردند و به تمام آن شبهات پاسخ مي دادند.
روش بسيار عالي واعجاب برانگيز امام جواد عليه السلام در اين مناظرات وكرسي هاي پاسخ به شبهات ،اين بود كه پاسخ را به صورت علمى و به دور از هيجان، و متكّى بر منطق و برهان، به گونهاى كه براى احدى راه گريز نماند، مطرح مي نمود. و بيانات خود را با رعايت ادب و استحكام سخن و روانى و سادهگوئى و با شرح صدر و خوى نيكو ادا مي فرمود.
جالب است بدانيد كه امام جواد عليه السلام درمدت كوتاه امامت خود، افزون بر مديريت و ربوبيت طولي خويش به عنوان خليفه الله و انسان كامل، توانست در حوزه ي شبهات كلامي واعتقادي ،با نظام تفكري اعتزالي و نظام فقهي قياس گراي حنفي كه خلافت سلطنتي را تثبيت مي كرد ،در افتد و همانند پدر بزرگوار خويش امام رضا(عليه السلام) ،آن را با شكست دوباره مواجه سازد. و در حوزه امامت و ولايت ،توانست به تبيين احكام الهي و آموزه هاي قرآني به عنوان وظيفه ي اصلي بپردازد ونيز در حوزه سياسي توانست به تبيين نظام ولايي به عنوان نظام كامل قرآني بپردازد.
همچنين يكي از بخش هاي بسيار چشمگير در مجاهدتهاي فرهنگي امام جواد عليه السلام، تلاش ايشان براي پاسخگويي به شبهات امامت و ولايت و بالاخص شبهات مهدويت بوده است كه در دوران ما نيز در اين بخش فراواني سؤال وشبهه وجود دارد .شايان ذكر است كه در حدود 90 حديث از امام جواد عليه السلام وجود دارد كه در آن ها به ولادت حضرت مهدى عليه السلام و رد شبهات مهدويت اشاره شده است .از جمله، اين روايت كه شيخ صدوق به سند خود از صقر بن ابى دلف نقل كرده كه از امام جواد عليه السلام شنيدم كه فرمود:الامام بعدى ابنى على ، أمره امرى و قوله قولى و طاعته طاعتى و الامام بعده ابنه حسن أمره أمر ابيه و قوله قول ابيه و طاعته طاعه ابيه . ثم سكت فقلت له : يابن رسول الله ! فمن الامام بعد الحسن ؟ فبكى عليه السلام بكاءا شديدا ، ثم قال : ان من بعد الحسن ابنه القائم الحق المنتظر …(منبع : بحارالانوار ، ج 51 ، ص 157 ، ح 5)
يعني امام بعد از من فرزندم على است ، أمر او أمر من و قول او قول من و طاعت او طاعت من است و امام بعد از او فرزندش حسن است . امر او أمر پدرش ، و قول او قول پدرش ، و طاعت او طاعت پدرش مى باشد. آن گاه ساكت شد. عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن كيست ؟ امام گريه شديدى كرد سپس فرمود: همانا بعد از حسن فرزندش ،قائم به حق ومنتظر است …
نقش بسيار بارز امام جواد عليه السلام در هدايت امت و زدودن تاريكي شبهات واوهام را مي توان از جملات زيارت مأثور آن حضرت نيز در يافت . در فرازهايي از اين زيارت از آن حضرت با اوصاف هادى امّت، وارث ائمّه، گنج رحمت، سرچشمه حكمت، قائد بركت، ياور دين و حجّت بر خلق، و نورى كه بدان تاريكىها شكافته شود، و پيشوايى كه بدان به هدايت رسيده شود، و واسطهاى كه بدو به بهشت راه برده شود، ياد شده است( مفاتيح الجنان، ص 481، به نقل از ابن طاووس در «المزار». و مصابيح الجنان، ص 323)
شخصيت بي نظير، جذاب و پر نفوذ امام جواد (ع) با پاسخگويي وي به سئوالات وشبهات وارده بر دين در محضر بزرگان تشيع و نيز مناظره با افرادي چون” يحيي بن اكثم” و” ابي داود” آن هم با سني كم ، موجب محبوبيت روز افزون امام جواد (ع) در بين مردم شد . اين محبوبيت ، زنگ خطر را براي دستگاه بني عباس به صدا درآورد . تاريخ به نقش چند نفر در به شهادت رساندن امام جواد(ع) اشاره مي كند كه آنان عبارتند از : معتصم عباسي، جعفر بن مامون برادر معتصم ، ام الفضل فرزند مامون و همسر امام جواد(ع) ،يحيي بن اكثم و احمد بن ابي داود دو قاضي وعالم مشهور درباري .اما بديهي است كه نقش تحريك كننده فكري و فرهنگي را افرادي چون يحيي بن اكثم و احمد بن ابي داود كه در دوران مامون در مناظرات با حضرت شكست خورده بودند ،مهيا ساخته بودند. وبه جرأت مي توان امام جواد عليه السلام را شهيد را ه مجاهدت هاي فرهنگي وپاسخگويي به شبهات دانست .چنانچه به صراحت در تاريخ آمده است كه پس از شكست ابي داود قاضي مشهور دربار عباسي در خصوص اجراي حد سارق ، روح انتقامجويي وكينه از حضرت (ع) كه ناشي از نابودي جايگاه علمي خود در نزد خليفه ؛دربار و مردم بود ، ابي داود را بر آن داشت كه معتصم تاثيرپذير را نسبت به امام جواد (ع) بدبين نمايد .تا اينكه سر انجام معتصم به نقل علامه مجلسي ، شيخ عباس قمي و سيد محمد كاظم قزويني ، امام عليه السلام را درآخر ماه ذيقعده سال220هجري به شهادت رساند. صلوات الله وسلامه عليه وعلي آبائه وابنائه
بسم الله الرحمن الرحيم ؛درابتدا روايتي را از امام جواد (عليه السلام) در حوزه پاسخگويي به شبهات و نجات جوانان شيعه از تزلزل عقائد ياد آورمي شوم تا إن شاء الله تشجيعي باشد براي ما در راستاي تلاش هر چه بيشتر وكار آمد تردرحوزه پاسخ به شبهات. امام جواد (عليه السلام) ميفرمايند: مَنْ تَكَفَّلَ بِأَيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ الْمُتَحَيِّرِينَ فِي جَهْلِهِمْ الْأُسَرَاءِ فِي أَيْدِي شَيَاطِينِهِمْ وَ فِي أَيْدِي النَّوَاصِبِ مِنْ أَعْدَائِنَا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجِ رَبِّهِمْ وَ دَلِيلِ أَئِمَّتِهِمْ لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ عَلَى السَّمَاءِ وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِي السَّمَاءِ(منبع: بحار الأنوار علامة المجلسي، ج2، ص6 )
يعني هر كس متكفّل ايتام آل محمد ومتكفل شيعياني شود كه از نظر فكري در سطح پائيني قرار دارند و تحت تأثير برخي از شبهات قرار ميگيرند، متكفل كساني شود كه دستشان از امامشان كوتاه است و به خاطر اينكه سرمايه ي آنچناني نسبت به حقائق مذهب و حقانيت اهل بيت (عليهم السلام) ندارند، دچار حيرت و اسير دست شياطين شدهاند و متكفل كساني شودكه گرفتار نواصبي شدهاند كه بناي دشمني با ما اهل بيت (عليهم السلام) را دارند،و شبهات آنها را پاسخگو باشد وآنان را از حيرت بيرون آورد و شبهات و وسوسههاي شياطين را برطرف كند و به وسيله ي كتاب و سنت و حجتهاي خداوند و ادله ي ائمه (عليهم السلام) نواصبي را كه با القاء شبهه، بناي عداوت با ما را دارند، مقهور كند ، ارزش و مقام و جايگاه اونسبت به ديگر بندگان نزد خداوند، همانند برتري آسمان بر زمين وهمانند برتري جايگاه عرش و كرسي و حجب بر آسمان است و برتري او نسبت به سايربندگان، همانند برتري ماه شب چهارده است نسبت به كمنورترين ستارگان آسمان.
به گواهي تاريخ، در دوران امامت امام جواد(ع)پيشواي نهم شيعيان كه در سن هشت سالگي به امامت نائل شدند و از جوانترين امامان شيعه محسوب ميشوند، شبهه افكني و شك و ترديد در بين مسلمانان رواج يافت و دسيسهها و فتنههاي زياد از سوي بدخواهان مطرح شد و دشمنان اسلام در مسير ولايت و امامت، كارشكنيهاي بسيار به وجود آوردند. چنانچه بارها مأمون- به زعم خود – به منظور تهى جلوه دادن امامت از محتواى علمى، از يحيى بن أكثم ودانشمندان ديگر خواست كه امام را درمناظرات علمي محكوم و مجاب كنند، اما هربار امام را مجهّز به جواب قاطع و برهان ساطع مي يافت وهر بارامام با شجاعت و بصيرت در برابر تمام آن فتنهها و دسيسهها ايستادگي مي كردند و به تمام آن شبهات پاسخ مي دادند.
روش بسيار عالي واعجاب برانگيز امام جواد عليه السلام در اين مناظرات وكرسي هاي پاسخ به شبهات ،اين بود كه پاسخ را به صورت علمى و به دور از هيجان، و متكّى بر منطق و برهان، به گونهاى كه براى احدى راه گريز نماند، مطرح مي نمود. و بيانات خود را با رعايت ادب و استحكام سخن و روانى و سادهگوئى و با شرح صدر و خوى نيكو ادا مي فرمود.
جالب است بدانيد كه امام جواد عليه السلام درمدت كوتاه امامت خود، افزون بر مديريت و ربوبيت طولي خويش به عنوان خليفه الله و انسان كامل، توانست در حوزه ي شبهات كلامي واعتقادي ،با نظام تفكري اعتزالي و نظام فقهي قياس گراي حنفي كه خلافت سلطنتي را تثبيت مي كرد ،در افتد و همانند پدر بزرگوار خويش امام رضا(عليه السلام) ،آن را با شكست دوباره مواجه سازد. و در حوزه امامت و ولايت ،توانست به تبيين احكام الهي و آموزه هاي قرآني به عنوان وظيفه ي اصلي بپردازد ونيز در حوزه سياسي توانست به تبيين نظام ولايي به عنوان نظام كامل قرآني بپردازد.
همچنين يكي از بخش هاي بسيار چشمگير در مجاهدتهاي فرهنگي امام جواد عليه السلام، تلاش ايشان براي پاسخگويي به شبهات امامت و ولايت و بالاخص شبهات مهدويت بوده است كه در دوران ما نيز در اين بخش فراواني سؤال وشبهه وجود دارد .شايان ذكر است كه در حدود 90 حديث از امام جواد عليه السلام وجود دارد كه در آن ها به ولادت حضرت مهدى عليه السلام و رد شبهات مهدويت اشاره شده است .از جمله، اين روايت كه شيخ صدوق به سند خود از صقر بن ابى دلف نقل كرده كه از امام جواد عليه السلام شنيدم كه فرمود:الامام بعدى ابنى على ، أمره امرى و قوله قولى و طاعته طاعتى و الامام بعده ابنه حسن أمره أمر ابيه و قوله قول ابيه و طاعته طاعه ابيه . ثم سكت فقلت له : يابن رسول الله ! فمن الامام بعد الحسن ؟ فبكى عليه السلام بكاءا شديدا ، ثم قال : ان من بعد الحسن ابنه القائم الحق المنتظر …(منبع : بحارالانوار ، ج 51 ، ص 157 ، ح 5)
يعني امام بعد از من فرزندم على است ، أمر او أمر من و قول او قول من و طاعت او طاعت من است و امام بعد از او فرزندش حسن است . امر او أمر پدرش ، و قول او قول پدرش ، و طاعت او طاعت پدرش مى باشد. آن گاه ساكت شد. عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! امام بعد از حسن كيست ؟ امام گريه شديدى كرد سپس فرمود: همانا بعد از حسن فرزندش ،قائم به حق ومنتظر است …
نقش بسيار بارز امام جواد عليه السلام در هدايت امت و زدودن تاريكي شبهات واوهام را مي توان از جملات زيارت مأثور آن حضرت نيز در يافت . در فرازهايي از اين زيارت از آن حضرت با اوصاف هادى امّت، وارث ائمّه، گنج رحمت، سرچشمه حكمت، قائد بركت، ياور دين و حجّت بر خلق، و نورى كه بدان تاريكىها شكافته شود، و پيشوايى كه بدان به هدايت رسيده شود، و واسطهاى كه بدو به بهشت راه برده شود، ياد شده است( مفاتيح الجنان، ص 481، به نقل از ابن طاووس در «المزار». و مصابيح الجنان، ص 323)
شخصيت بي نظير، جذاب و پر نفوذ امام جواد (ع) با پاسخگويي وي به سئوالات وشبهات وارده بر دين در محضر بزرگان تشيع و نيز مناظره با افرادي چون” يحيي بن اكثم” و” ابي داود” آن هم با سني كم ، موجب محبوبيت روز افزون امام جواد (ع) در بين مردم شد . اين محبوبيت ، زنگ خطر را براي دستگاه بني عباس به صدا درآورد . تاريخ به نقش چند نفر در به شهادت رساندن امام جواد(ع) اشاره مي كند كه آنان عبارتند از : معتصم عباسي، جعفر بن مامون برادر معتصم ، ام الفضل فرزند مامون و همسر امام جواد(ع) ،يحيي بن اكثم و احمد بن ابي داود دو قاضي وعالم مشهور درباري .اما بديهي است كه نقش تحريك كننده فكري و فرهنگي را افرادي چون يحيي بن اكثم و احمد بن ابي داود كه در دوران مامون در مناظرات با حضرت شكست خورده بودند ،مهيا ساخته بودند. وبه جرأت مي توان امام جواد عليه السلام را شهيد را ه مجاهدت هاي فرهنگي وپاسخگويي به شبهات دانست .چنانچه به صراحت در تاريخ آمده است كه پس از شكست ابي داود قاضي مشهور دربار عباسي در خصوص اجراي حد سارق ، روح انتقامجويي وكينه از حضرت (ع) كه ناشي از نابودي جايگاه علمي خود در نزد خليفه ؛دربار و مردم بود ، ابي داود را بر آن داشت كه معتصم تاثيرپذير را نسبت به امام جواد (ع) بدبين نمايد .تا اينكه سر انجام معتصم به نقل علامه مجلسي ، شيخ عباس قمي و سيد محمد كاظم قزويني ، امام عليه السلام را درآخر ماه ذيقعده سال220هجري به شهادت رساند. صلوات الله وسلامه عليه وعلي آبائه وابنائه