معاونت آموزش دفتر تبليغات اسلامي اصفهان، سومين دوره نقدعرفانهاي نوظهور را ويژه طلاب علاقمند پايه چهار حوزه برگزاركرد.
حجت الاسلام و المسلمين حميد رضا مظاهري سيف كه در گرايش اخلاق و عرفان پژوهشها و مقالات بسياري داشتند بعنوان استاد اين دوره دعوت شدند؛ دوره كارگاهي نقد عرفانهاي نوظهور به منظور آشنايي هر چه بيشتر با عرفان ها و معنويت هاي نوين برگزارمي شود اين آموزش ها به منظور توسعه دانش افزايي در عرفانهاي عصر حاضر صورت مي گيرد كه شركت كنندگان پس از گذراندن اين دوره ها و اخذ امتياز مطلوب، براي اعزام هاي مختلف به مراكز متقاضي معرفي خواهند شد.
بنيان گذار و رئيس مؤسسه علمي – فرهنگي بهداشت معنوي حجت الاسلام والمسلمين حميد رضا مظاهري سيف در مقدمه نقد عرفانهاي نو ظهور اين پديده را به عنوان انفجار معنويت در عصر حاضر معرفي مي كند و اظهار مي دارد: معمولا اين طور گفته مي شود كه ما در عصر بازگشت انسان به معنويت يا بازگشت معنويت به زندگي بشر بسر مي بريم، اما با نگاهي به روند شتاب زده و گسترده ي معنويت گرايي كه چند دهه بيش از عمر آن نمي گذرد، به وضوح نشان مي دهد كه با پديده انفجار معنويت روبروهستيم .
حجت الاسلام و المسلمين مظاهري سيف، سيراب كردن روح تشنه انساني را دليلي براي عرفانهاي نو ظهور بر شمرد و خاطرنشان كرد: انسان مدرن كه به سختي دور از معنويات نگه داشته مي شد و در تمدن زندگي مي كرد كه غير از جهان و زندگي مادي براي چيز ديگري از روش قائل نبود، حريص و عجول و عنان گسيخته به معنويات روي آورده و همانند مردماني كه در قحطي بسر مي برند و انبار ناني يافته اند، سنت هاي كهن عرفاني و معنوي را برگرفته و هر كس تكه يا تكه هايي از مكاتب مختلف را چنگ زده و مي كوشد روح تشنه خود را با آن سيراب كند.
مديرگروه و مؤسس گروه مطالعات جنبش هاي معنوي نوين، ضرورت مطالعه و پژوهش درباره معنويت هاي نوظهور را اينگونه بيان مي دارد: كثرت فرقه هاي معنويت گرايي كه در ايران رايج شده اند، براستي همت و دانش و مهارت محققان را به مصاف مي طلبد. البته ممكن است بعضي از صاحب نظران ارجمند گمان كنند كه بهتر است ما تنها عرفان اسلامي را ارائه دهيم و در اين صورت از نقد اين فرقه هاي معنوي بي نياز هستيم؛ اين درحاليست كه از چند جهت نقد مستقل اين جريان ها ضروري مي نمايد: نخست اينكه اين فرقه ها بخاطر نفوذ در فرهنگ مسلمين تعاليم و روش هاي خود را با برخي از آموزه هاي اسلام همانند معرفي كرده و اذعان مي كنند كه ما هم چيزي را مي گوييم و مي خواهيم كه عرفان اسلامي مي جويد، تنها زبان و شيوه ما امروزي ، متفاوت و مردمي تر است . به اين جهت لازم است تفاوت ها و كاستي هاي اين جريان ها ي معنويت گرا نقادي و تبيين شوددوم اين كه عرفان اسلامي براي ارائه نيازمند زبان و مخاطب شناسي امروزين است و نمي توان با خواندن آثار گذشته به تنهايي با جامعه امروزي ارتباط برقرار كرد و تحفه محبوب و دل نشين به جامعه فرهنگي ارمغان داد و سوم اينكه شناخت نقاط ضعف و كژي ها و كاستي هاي عرفان ها يا اديان عصر جديد، كمك مي كند كه در ارائه امروزين عرفان اسلامي و باز توليد عرفان اسلامي براي مخاطب امروزي و در جامعة معاصر توانمند ميسازد.
سوم اينكه شناخت نقاط ضعف و كژيها و كاستيهاي عرفانها يا اديان عصر جديد، كمك ميكند كه در ارائة امروزين عرفان اسلامي و بازتوليد تعاليم و آموزههاي آن بر اساس شرايط مخاطب معاصر به بيراه نرويم و آسيبهاي نوآوري در اين حوزه را كاهش دهيم.
رئيس مؤسسه علمي – فرهنگي بهداشت معنوي عوامل پيدايش معنويت هاي نو ظهور را بدين شرح اظهار مي دارد: اگر مردم فطرت الاهي خويش را در نظر نگيرند و مقتضيات آن را با مقتضيات طبيعت از هم باز نشناسند، از هدايتهاي فطري محروم و در تمنيات طبيعي گرفتار ميشوند. در اين صورت فريفتة اموري خواهد شد كه مطلوب حقيقي و مورد تمناي فطرت نيست. البته هدايت فطري و دعوت الاهي كه نور او در وجود ماست هيچ گاه خاموش نميشود؛ ولي كساني كه از پس حجاب طبيعت آن را ميشنوند و ميبينند، از ملاقات با حقيقت ناب محروم شده، از كژراهة تمناهاي طبيعي براي تحقق خواستههاي فطري ميكوشند و خود فريبي معنوي از همين جا آغاز ميشود. در اين وضعيت انسان در پي خواستههاي طبيعي ميرود و ميپندارد كه حقيقت و معنويت را خواهد يافت. يا خواستهها مادي و عادي خود را معنويت و مصداق راستين نياز فطري خويش ميانگارد.
معنويت اي نو ظهور در راستاي تمناي فطري انسان هستند ولي پاسخي مسخ شده به آن مي دهند. فطرت شيفتة عاشق شدن و دل بستن است اما معنويت هاي نوظهور نظير اشو و كوئيلو عشقي هوسناك و شهوت آلود را پيش نهاد مي كنند. فطرت ما تشنة مشاهدة عظمت و شكوه و جلال و تجربة هيبت و خشيت در برابر آن است اما مرلين منسون پاسخ آن را با كليپ ها و موسيقي هول ناك بلك متال مي دهد. ما شيداي پرستيدن هستيم ولي سايبابا خود را خداي پرستيدني و خالق هستي معرفي مي كند.