عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

فلسفه اسلامی گرفتار بحران عدم حضور است/ امتداد اجتماعی چشم‌اندازهای الهیاتی

استاد دانشگاه اصفهان با بیان اینکه فلسفه اسلامی گرفتار بحران عدم حضور اجتماعی و کارکردگرایی است، اظهار کرد: فلسفه به ما تعلیم می‌دهد که باید فرایندهای تقابلی و تعاملی را در مواجهه با مدرنیسم و پست‌مدرنیسم پیگیری کنیم؛ همان طور که فلسفه فارابی نیز رویکرد تعاملی و تقابلی داشت و او با نهضت ترجمه و هجوم اندیشه‌های فلسفی یونانی مواجه بود.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، سید مهدی امامی جمعه، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در نشست علمی «پيشينه فلسفه اجتماعی حكمت متعاليه در فلسفه مدنی فارابی» که به همت پژوهشکده الهیات و خانواده دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، گفت: فارابی اساس فلسفه را کسب زیبایی‌ها در عرصه نظر و عمل می‌داند. به نظرش همه علوم باید برای رسیدن به زیبایی یا منفعت باشد. فارابی می‌گفت که دو نوع زیبایی داریم؛ زیبایی در علم و سلوک در زندگی.

وی با اشاره به فلسفه مدنی در نظر فارابی، افزود: فارابی روشن کرده که فلسفه مدنی و اجتماعی اعم از فلسفه سیاسی است؛ در فلسفه مدنی، اخلاق نقش اول را دارد، ولی امروزه درصددیم که در عرصه سیاسی و اجتماعی افعالی رقم بخورد. البته فقط به صورت آن فعل نظر داریم؛ مثلاً تلاش می‌کنیم دانشگاه یا اداره اسلامی داشته باشیم. لذا با صدور بخشنامه به سراغ آن می‌رویم. به نظر فارابی، زیبایی این فعل فقط در صورت افعال و ظاهر آن نیست و باید ریشه اخلاقی داشته باشد.

امامی اضافه کرد: فلسفه مدنی فارابی دنبال گونه‌هایی از رفتار اخلاقی است که برخاسته از ضمیر و باطن انسان‌هاست. در این صورت اشیاء زیبا «قنیه»، یعنی دارایی قابل برداشت و استحصال خواهد شد؛ مثلاً ۲۰۰ سال قبل نفت در کشور ما بود، ولی چون نمی‌توانستیم برداشت کنیم قنیه نبود؛ افعال زیبا هم زمانی جزو سرمایه اجتماعی خواهد شد که در درون افراد نهادینه شده باشد. فارابی معتقد است که اشیای زیبا برای سعادتمندی مدن باید قابل تحصیل باشد و شهروندان بتوانند آن را به دست آورند و تداوم داشته باشد. در اینجا متوجه نقش اخلاق می‌شویم و وجود یکسری زیبایی‌ها در رفتار شهروندان و عرصه روابط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای شکل‌گیری جامعه فاضله کافی نیست.

سعادت؛ محور اصلی فلسفه اسلامی

استاد دانشگاه اصفهان اظهار کرد: سعادت محور اصلی فلسفه اسلامی است. بحث اصلی فلسفه موجود بماهو موجود است، ولی ما چنین علمی را لازم داریم تا هم سعادت را بشناسیم و هم سعادت را کسب کنیم. البته نیل به سعادت فراتر از شناخت صرف است؛ اگر تمام فلسفه در بعد نظری آن خلاصه می‌شد ناقص بود. برای نیل به سعادت، اشیای جمیله باید سرمایه و ثروت ما شود. امروز دانشجویان و طلاب با فلسفه آشنایی نظری دارند که معطوف به سلوک زندگی و رفتارهای عملی نیست و تشکیک و وحدت وجود را در فلسفه ملاصدرا می‌خوانیم.

استاد دانشگاه اصفهان ادامه داد: امروزه گفته می‌شود که الهیات و چشم‌اندازهای الهیاتی انتزاعی نیستند و معطوف به دستاوردهای اجتماعی و امتداد اجتماعی و فرهنگی‌اند. بنابراین فلسفه مدنی در چشم‌انداز فارابی و ملاصدرا براساس یک نظام الهیاتی واقع شده است. فیلسوف اسلامی در سیر وجودشناسی خود وقتی به واجب‌الوجود بالذات می‌رسد، وارد مباحثی می‌شود که کاملاً جنبه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد؛ بنابراین  مباحث الهیاتی، چه خاص و چه عام، بدون انعکاس اجتماعی بی‌معناست.

۴ فضیلت برای کاربردی شدن اخلاق و فلسفه

استاد دانشگاه اصفهان اظهار کرد: فارابی در کتاب التحصیل گفته است برای اینکه فلسفه کاربردی شود ۴ فضیلت داریم که باید عملی شوند؛ فضیلت‌های نظری، فکری، اخلاقی و عملی. البته عرفان و معنویت مراتبی دارد و مراتب اولیه باید برای شهروندان مدینه فاضله قابل حصول باشد. اگر بخواهیم مدینه فاضله داشته باشیم، باید سطوح مختلف فلسفه و عرفان و اخلاق تعریف شود. در واقع مدینه فاضله یک سطح نیست. تشکیکی که ملاصدرا مطرح کرد قابلیت‌های گسترده‌ای برای ما دارد. باید بتوانیم عرفان، اخلاق و مدینه فاضله را به صورت تشکیکی تعریف کنیم؛ یعنی می‌توانیم سطوحی را برای نزدیک شدن به ایده‌آل‌ها تعریف کنیم.

وی اضافه کرد: به تعبیر ملاصدرا و فارابی، برای عمران و آبادانی دنیا و آخرت به همه علوم نیاز داریم. علوم امکانات را برای ما تولید می‌کنند ولی اینکه استفاده از علوم در چه راهی صورت بگیرد مهمتر است؛ به اعتقاد فارابی باید همه علوم به گونه‌ای ساماندهی شوند که ما را به اهداف اصلی و سعادتمندی برسانند. در دوره فارابی و ملاصدرا علوم انسانی نبود و اگر شکل گرفته بود، در تقسیم‌بندی علوم این قسم را هم ذکر می‌کردند. متاسفانه این مباحث شکل سیاسی به خود گرفته است و باید نگاه فلسفی تقویت شود.

بحران عدم حضور در فلسفه اسلامی
امامی جمعه اضافه کرد: بحرانی که در فلسفه اسلامی امروز ایجاد شده بحران عدم حضور است و ناشی از این است که ظرفیت‌های حکمت متعالیه شناخته و شکوفا نشده است و به روشی که ما این فلسفه را می‌خوانیم اقتضاء حضور ندارد. ملاصدرا به ما نقشه راهی را در خواندن و فهمیدن حکمت متعالیه و تعلیم و تعلم آن ارائه می‌دهد. ما این نقشه راه را از دست داده‌ایم. اگر ما با نقشه راه ملاصدرا وارد بحث و تعلیم و تعلم شویم آن وقت خودش مقتضی حضور است.

وی گفت: فلسفه‌ای که فارابی و ملاصدرا تعریف کردند مقتضی مقابله با موانع و تحصیل شرایط است. بنا نیست یک دفعه اتفاق خاصی بیفتد، همانطور که مدرنیسم و پست‌مدرنیسم یک فرایند تاریخی را پشت سر گذاشت و سلطه یافت، ولی آیا می‌توان در آن رخنه کرد؟ بله، زیرا مدرنیسم مسبوق به سلطه‌ای بود که پشت سر گذاشته و جایگزین آن شده است. اینکه معتقد باشیم در برابر مدرنیسم نمی‌توان کاری کرد انفعال محض است. ملاصدرا و فارابی هم در دوره خود با سلطه فلسفه خاصی روبه‌رو بودند ولی نومید نشدند؛ البته حکمت متعالیه در دوره حیات ملاصدرا جواب نداد ولی امروزه نتیجه آن را مشاهده می‌کنیم و او در نظام سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران رخنه کرد.

امامی جمعه تصریح کرد: از نگاه فلسفه الهی و اسلامی، حیات انسانی انسان به همین مقابله‌هاست و البته باید فرایندی تاریخی و طولانی را تعریف کنیم تا ما و نسل بعد از ما در این عرصه تلاش کنند. اگر نگاه مقطعی داشته باشیم، باید در خانه بنشینیم؛ فلسفه به ما تعلیم می‌دهد که نباید این طور باشیم و باید فرایندهای تقابلی و تعاملی را پیگیری کنیم. فلسفه فارابی تعاملی تقابلی است و او با نهضت ترجمه و هجوم اندیشه‌های فلسفه یونانی مواجه بود و توانست با تقابل و تعامل نقش‌آفرینی کند.

مشاهده در خبرگزاری ایکنا

 

 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *