او ادامه داد: قرآن کریم با استفاده از آفرینشهای هنری و ادبی و در قالب شیوای قصه، مفاهیم مهمی از جمله وجود خدا، ارسال پیامبران و موضوع معاد را جهت هدایت مردم تبیین کرده است. رسالت اصلی قرآن هدایت معنوی است. قرآن کتاب قصه نیست؛ اما در صدد است که با بهرهگیری از عناصر و اسلوبهای داستانسرایی هدف خود را به انجام رساند.
به گفته خیری، قرآن با زبانی لطیف و ترسیمگر با بهرهگیری از قصهها با مخاطبان خود سخن گفته است و به گونهای صحنهها را به تصویر میکشاند که با واکنش عاطفی انسان روبهرو میشود. در این مقال کوتاه سعی داریم به برخی از ویژگیهای روایی قصهها در قرآن اشاره کنیم.
او با بیان اینکه قدرت در تعبیر روایتها و زیبایی ساختاری همراه با تنوع در ارائه از ویژگیهای بارز قصههای قرآنیست افزود: یعنی به گونهای قصه را شرح و به تصویر میکشد که خواننده احساس میکند این نقشآفرینی در برابر چشم او اتفاق میافتد. این خصوصیات به زیباییهای هنری و ادبی قرآن افزوده است. سبک و سیاق هر قصهای آهنگ خاص و واحدی دارد؛ همچنین نوع تصویرسازی ارائهشده در این قصهها با توجه به نقطه شروع و پایان متفاوت است.
خیری گفت: یکی از ترفندهای موجود در ادبیات داستانی که نویسندگان از آن بهره میبرند و حتی در آثار نمایشی نیز شاهد آن هستیم، ایجاد سکته، شکاف و فاصله در متن روایت است. قرآن کریم نیز در شرح حوادث و صحنهها تعمدا از این شیوه استفاده کرده است. کاربرد این سبک باعث ایجاد تشابهسازی در ذهن خواننده میشود تا بتواند با مدد از خرد و تفکر همراه با سایر اجزا و جوانب، فضاهای خالی قصه را در ذهن خود تصویر و تکمیل کند.
به گفته رئیس اداره کتابخانه و اطلاعرسانی دفتر تبلیغات اسلامی، از خصوصیات بارز و منحصربهفرد قصههای قرآن واقعیبودن آنهاست. داستانهای قرآن تخیلی نیستند که مبتنی بر وهم و خیال باشند. وقایعی را بازگو میکنند که عینا در گذشته اتفاق افتاده است و انسان را با حقایقی روبرو میکنند که واقعیت محض بودهاند؛ درحالیکه در داستانهای مرسوم بشری استفاده از قوه تخیل امری اجتنابناپذیر است.
او افزود: از دیگر ویژگیهای قصههای قرآن، داستانهای تودرتو یا همان بهکارگیری روش داستان در داستان است. این شیوه در برخی از آثار ادبی کلاسیک دیده می شود که به جرات میتوان گفت که از قرآن الهام گرفتهاند. قرآن مجید در دل برخی از قصهها، قصهای دیگر را میپروراند و قصه اصلی را بهطور موقت متوقف میکند و داستان دیگری را روایت میکند و پس از پایانیافتن آن قصه اصلی را تکمیل میکند.
خیری با بیان اینکه سبک داستانهای قرآنی دارای الگوهای هنری و بلاغی ارزشمندی است یادآور شد: به عنوان نمونه گاهی در ساختار روایت ابتدا فرجام قصه را اشاره میکند و سپس به صورت تفصیل آن را شرح میدهد. همچنین در برخی از قصهها پس از تفصیل داستان، چکیدهای از آن را هم اشاره میکند. اینها بیانگر این است که سیاق قصههای قرآنی یکسان نیست. این تنوع در روایت به جذاببودن و شیوابودن قرآن می افزاید.
مشاهده در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)