وی افزود: این بلاتکلیفی در نوع ترجمه آسیب زیادی به آن وارد میکند و اشکال ترجمه آقای محمدعلی کوشا نیز همین است که گاه عامیانه و گاه ادبی است، در حالی که مترجم باید یک اسلوب را در پیش بگیرد.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه با اشاره به انواع ترجمه براساس زبان مبدأ و مقصد گفت: یک نوع ترجمه، تحتاللفظی است که کارآمدیهایی دارد، اما به هیچ وجه منتقلکننده پیام قرآن نیست. انواع دیگر ترجمه، عبارت است از: مؤلفمحور يا متنمحور و ديگر ترجمۀ ارتباطی. در ترجمۀ ارتباطی است که مترجم میکوشد ارتباط مخاطب را با متن برقرار کند که با این ارتباط، پیام متن منتقل میشود و در مخاطب تأثیر میگذارد. همه مترجمان بزرگ شیوه ارتباطی را برای ترجمه کار خود برگزیدهاند؛ در این نوع ترجمه اگر ساختار زبانی مبدأ برای مخاطب ناآشنا باشد، کنار گذاشته میشود و به همین دلیل در این شیوه، مخاطب کمتر احساس میکند که کتاب ترجمه است.
وی با بیان اینکه ترجمه آزاد نوع دیگری از ترجمه براساس زبان مبدأ و مقصد است، بیان کرد: وقتی از زبان مبدأ فاصله میگیریم و به زبان مقصد نزدیک و نزدیکتر میشویم، این نوع ترجمه را آزاد میگویند. تفاوت آن با ترجمه ارتباطی این است که در ترجمه آزاد مترجم مطالبی را اضافه یا حذف میکند که لزومی به اضافه يا حذف آن نيست، ولی در ترجمه ارتباطی اضافات يا حذفيات به نظر مترجم لازم است؛ يعنی وی معتقد است برای انتقال بهتر پیام، بايد تغييری در متن داد.
زاهدپور افزود: اقتباس نوع دیگری از انواع ترجمه را شامل میشود که بیحدومرز بوده و دست مترجم در آن بهطور کامل باز است، اما تا به حال ترجمه ای از کل قرآن که اقتباسی باشد نداشتهايم.
وی به بایستههای مترجم قرآن اشاره کرد و گفت: برای ترجمه قرآن در کتابهای مختلف ويژگیها و بايستههائی را که مترجم بايد داشته باشد ذکر کردهاند، در اينجا بر برخی نکات انگشت گذاشته میشود که کمتر ب آنها تأکيد شده است. اولین شرط برای ترجمه قرآن این است که مترجم باید نویسنده باشد و خود بتواند متنی ایجاد کند. درواقع، مهارت نویسندگی که به مطالعه فراوان نیاز دارد، اولین و مهمترین بايسته یک مترجم است. متأسفانه امروز برخی اولین کار ترجمه خود را ترجمه قرآن قرار میدهند، در حالی که قرآن به عنوان شاهکار زبان عربی ــ در کنار آسمانی بودنش ـ متنی ساده نيست و پيش از اقدام به ترجمه آن، مترجم بايد مطالعه فراوان در متون کهن داشته، کتابها و مقالات زيادی ترجمه کرده باشد. صِرف ناقد ترجمه قرآن بودن هم کافی نيست.
این پژوهشگر و مدرس دانشگاه ادامه داد: هنگامی که شخص ترجمه قرآن را آغاز میکند، در درجه نخست بايد مخاطب خود را مشخص کند: اینکه برای چه کسی و با چه ویژگیهایی ترجمه میکند. یکی از اشکالات ترجمههای قرآن مشخص نبودن گروه هدف و مخاطب است؛ همين اشکال دقيقاً به کتابهای صرف و نحو هم راه يافته که مخاطب آنها معلوم نیست، حال آنکه انتخاب مخاطب و توجه به آن در زبان متن و کلماتی که انتخاب میشود، تأثیر بسزا دارد. مترجم همچنین حتماً باید تفسیری را بهعنوان مبنا در کنار خود داشته باشد تا قبل از شروع ترجمه يک آيه يا يک صفحه به آن مراجعه کند و با فضای کلی آيه يا صفحه مورد نظر آشنا باشد. نيازی هم نيست به چندين تفسير مراجعه کرد؛ زيرا اتفاقاً بر حيرت فرد میافزايد مگر برخی موارد خاص که نيازمند مراجعه به چندين منبع تفسيری باشد.
وی افزود: کار بعدی مترجم این است که فهرستی از آیات و عبارات مشابه تهیه کند و به این توجه داشته باشد که این آیات و عبارات مشابه را بهصورت یکسان ترجمه کند. این موضوع بسیار مهم است و در بسیاری از ترجمهها این اشکال دیده میشود که عبارات یکسان در جایجای قرآن و آیات بهصورت متفاوت ترجمه شدهاند و هر بار معنایی متفاوت يافته اند. همچنین مترجم باید برای ساختارهای صرفی و نحوی و بلاغی مبنا داشته باشد؛ تفاوت و نوگرایی در ترجمه عبارات قرآن اگر با مبنا و دلیل باشد، اشکالی ندارد و اگر با این دید به ترجمهها نگاه کنیم، نابسامانیهای زیادی در ترجمههای قرآن دیده میشود.
زاهدپور تصریح کرد: به نظر میرسد مترجمان قبل از کسب بایستههای لازم و تجربههای کافی نباید به سراغ قرآن بروند و ترجمه آن را آسان بدانند، اگر هم به سراغ قرآن رفتند، باید حتماً بایستههای آن و مبنا داشتن در هنگام ترجمه را رعایت کنند.