عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

کدام اندیشه و تفکّر پیروز انتخابات است؟

یادداشتی از حجت الاسلام و المسلمین محمّد قطبی، رییس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان

در قصّه انتخابات برخی مقوله‌ها را باید از هم جدا کرد و به آنها پرداخت. یکی از مقوله‌هایی که باید از هم جدا شود: اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان است. شاید در نگاه اول این دو مقوله را به هم پیوسته و یکپارچه بنگریم در حالیکه کاملاً منفک از هم و دو گانه است. اصلاح طلبی یک تفکّر و نگرش است که دو زیر بنای اصلی دارد: یکی اینکه برای بهتر شدن اوضاع باید فضا و شرایط را اصلاح کرده و تغییر داد و دوم اینکه از جوامع توسعه یافته و پیشرفته باید الگوبرداری کرده و مساعدت خواست. اما اصلاح طلبان لزوماً توانایی انجام این اصلاحات و الگوبرداری از کشورهای توسعه یافته را نداشته و گاهی هم دچار خطاهای بزرگ شده‌اند.

باید توجه داشت شرایط زمانه به گونه‌ای شده که با نقد و حتی کوبیدن اصلاح‌طلبان نمی‌توان جریان و تفکّر اصلاح طلبی را از مدار انتظار جامعه خارج ساخت و مَشی مردم را تغییر داد. واقعیت این است که این روزها هرچه اصلاح طلبان توسط برخی بیشتر کوبیده شده‌اند اما مَشی اصلاح طلبی یعنی ضرورت تغییرات در شرایط و اوضاع و بهره‌گیری و الگوبرداری از کشورهای توسعه یافته بیشتر در جامعه به انتظار عمومی تبدیل شده است و همین قضیه هم باعث شده که در جریان انتخابات‌ها تعداد مرتبه رای‌آوریِ اصلاح‌طلبی بیشتر باشد.

 از سوی دیگر اصولگرایی و اصولگرایان نیز باید از هم تفکیک شوند، اصولگرایی نیز قواعد و مبانی معینی دارد از جمله اینکه معتقد است تنها راه توفیق و رشد جامعه اسلامی، پافشاری بر اصول و ظرفیت‌های دینی و اسلامی است و در حوزه اندیشه و تفکّر نباید به سوی بیگانگان برویم. اما اصولگرایان نیز لزوماً نتوانستند این مَشی و تفکّر را به درستی دنبال کنند و آنچه برای تحقّق این تفکّر لازم است را به جامعه ارائه نموده و مَنش و تفکر و اندیشه خود را به انتظار عمومی تبدیل کنند و در مواردی هم که توانسته‌اند جامعه را با خود همراه سازند بیش از آنکه جنس تفکر و اندیشه خود را در جامعه ترویج دهند به ظرفیت‌های داخلی کشور تاکید داشته و بر روی قابلیت‌های جوان انقلابی پافشاری کرده‌اند. اگرچه ظرفیت و قابلیت این جوان جوشیده از همان تفکر است لیکن جامعه و مردم این التزام و همبستگی را  درک نمی‌کند و موفقیت جوان ایرانی را به اراده ایرانی بودن و استعداد سرزمینی گره می‌زنند.

بدین ترتیب فارغ از رفتار اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، تفکر اصلاح طلبی و اصولگرایی را باید سنجید و انتظار عمومی را نسبت به آن واکاوی کرد و واقعیت‌های رای‌خیز و انتخاب‌گر را به دست آورد.

 به جرأت می‌توان گفت تفکّر نهفته در رسانه ملی نیز برآیندی به سَمت اصولگرایی نداشته و نتوانست مَشی و تفکّر و اندیشه اصولگرایی را به درستی در اذهان و انتظار جامعه نهادینه کند. از سوی دیگر موج رسانه‌های مجازی و ماهواره‌ای نیز طبعاً به سَمت ترویج تفکّر و اندیشه اصلاح‌طلبی است. در نتیجه می‌توان چنین برداشت کرد که تفکر اصلاح طلبی از دید مردم و توده جامعه کاربردی‌تر شناخته می‌شود حتی اگر اصلاح‌طلبان و مدعیان این تفکر خودشان از دید و چشم مردم افتاده باشند.

 برای به دست گرفتن سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری باید این موضوع را نهادینه ساخت که آنچه می‌تواند رمز موفقیت کشور را رقم بزند؛ تفکر و اندیشه اصول‌گرایی است و نه لزوماً اصولگرایان دارای نشان سیاسی.
 تصور می‌کنم تنها راه پیشرفت و رشد کشور، تبیین و ترویج اندیشه و تفکر اصولگرایی با دقّت و تامّل علمی و فرهنگی است. نه لزوماً از طریق چهره‌سازی اصولگرایان بلکه از طریق جریان‌سازیِ فکری و تبیین صحیح و حکیمانه اندیشه و تفکر اسلامی.

 اساساً تفکر و اندیشه اصولگرایی را نباید به چهره‌های سیاسیِ اصولگرایان گره زد بلکه باید به یک مدار حرکت و فرآیند پیشرفت و سیستم یکپارچه تبدیل کرد و با نهادسازی و فرآیندپروری باید این آرمانها را محقّق ساخت.

واقعیت این است که با ریاست جمهوری یک اصولگرا به تنهایی جامعه نمی‌تواند گل و بلبل شود بلکه لازم است خُرده‌نظام‌ها و سیستم‌ها و فرآیندها حکایت از تفکر و اندیشه اصولی‌گرایی داشته باشد که متاسفانه تا رسیدن به چنین جایگاهی راه زیادی در پیش داریم.

 مشی و جریان اصلاح‌طلبی به دلیل اینکه همسو و گرته‌برداری از روش‌های رایج در جهان است نیازمند این مرحله از تنظیم الگو و تعریف فرایند نبوده و به همین دلیل نیز همیشه در انظار عمومی چند گام جلوتر بوده است.

 ما در این دوره تاریخی از نظام و انقلاب، بیش از اینکه به تقابل‌های سیاسی و کوبیدن افراد و مجریان نیازمند باشیم به اندیشه‌سازی و ترویج و تبیین تفکر و منطق اصولگرایی نیاز داریم و ای‌کاش در رسانه ملی و سخنرانی‌های عمومی و اجتماعی به این مهم می‌پرداختیم و جامعه را از آبشخور و سرچشمه معارف آسمانی سیراب می‌کردیم.

 هنوز صدا و سیما نوعی سکولاریستی را دنبال می‌کند و از حوزه و روحانیت تنها گفتن احکام و بیان آموزه‌های اخلاقی را مطالبه می‌کند و به این سطح از درک نرسیده که تبیین افق‌های بلند اندیشه امام و مقام معظم رهبری و پرداختن به نظام معرفتی و سیاسی اسلامی می‌تواند انتظار عمومی و اندیشه اجتماعی را به یک دیپلماسی منطقی و حکیمانه در مدار تفکر اصول‌گرایی تبدیل کند که به خودی خود جریان حرکت انقلاب را پایدار و تاب‌آور سازد.

 هنوز رسانه ملی باور نکرده که پرداختن به اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی اسلام برای تداوم انقلاب اسلامی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است و از بسیاری از برنامه‌هایی که میلیاردها ریال برای آن هزینه می‌کند تا مخاطب را به صورت سطحی و صوری جذب کند، مهمتر و ضروری‌تر است.

 به امید روزی که متولیان رسانه به این سطح از درک و فهم برسند و عقلانیت رسانه‌ای در صدا و سیما به یک منطقه پایدار تبدیل شود.

مشاهده در خبرگزاری برنا
مشاهده در خبرگزاری رسا
مشاهده در خبرگزاری حوزه
مشاهده در پایگاه خبری جوان آنلاین
مشاهده در پایگاه خبری صاحب نیوز
مشاهده در پایگاه خبری ندای اصفهان
 

 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *