عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

پژوهش‌های قرآنی باید مرجع استنادات جهانی بشود

رئیس میز تخصصی توسعه و تعمیق فرهنگ قرآنی گفت: هنوز نتوانسته ایم کارهای علمی و پژوهش‌های قرآنی که در کشور انجام می‌شود را در قالب مرجع استنادات جهانی ثبت کنیم.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، به نقل از خبرگزاری ایکنا، یکی از راه‌های توسعه و ترویج فرهنگ و معارف قرآن، اجرای فعالیت‌های قرآنی در سطوح مختلف است. فعالیت‌های قرآنی برای اثرگذاری بر جامعه، مستلزم برخورداری از پشتوانه فکری و حمایت‌های مالی و مهم‌تر از همه خلاقیت و نوآوری‌های فعالان این عرصه است. خبرگزاری ایکنا در همین رابطه گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام و المسلمین محمد قطبی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان و رئیس میز تخصصی توسعه و تعمیق فرهنگ قرآنی داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 

فعالیت‌های قرآنی در حال حاضر با چه چالش‌ها و موانعی مواجه است؟
فعالیت‌های قرآنی حدود ۸ محور دارد. یک محور فعالیت‌های قرآنی، فعالیت‌هایی از جنس آموزش فنونی مانند روخوانی، روانخوانی، صوت، لحن و تجوید است. به نظر من اینها در کشور اجرا و وضعیت خوبی دارد. آمارها نشان می‌دهد کل موسسات قرآنی در سطح کشور که در حال آموزش قرآن هستند، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد جوانان و نوجوانان را تحت پوشش می‌دهند. ما حدود ۱۴ میلیون دانش‌آموز داریم که از این تعداد حدود ۳ تا ۴ میلیون دانش‌آموز عضو موسسات قرآن هستند.

بخش دیگر فعالیت‌های قرآنی رویدادها است که در این ده سال گذشته رشد خوبی داشته است، قبلا رویداد اصلی ما فقط مسابقات بین‌المللی بود که توسط سازمان اوقاف در تهران برگزار می‌شد. اما اکنون همان مسابقات از صوت و لحن وارد بحث‌های تفسیر و تدبر شده و رویدادهایی مانند کرسی‌های تلاوت، انس با قرآن و جزءخوانی نیز به آن اضافه شده است. در واقع این بخش از فعالیت‌های قرآنی به خوبی برگزار شده و مشکل خاصی نداشته است. البته هنوز هم جای توسعه وجود دارد.
سومین حوزه فعالیت‌های قرآنی، کارهای علمی قرآنی مانند مباحث تفسیری، تقریری، تبیینی، تولید کتاب و تولید محتوای علمی در خصوص قرآن است که تقریبا می‌توان گفت این‌گونه فعالیت‌ها تنها در قم متمرکز شده است. یعنی مثلا در اصفهان محقق قرآنی بزرگی وجود ندارد. فردی مانند آیت‌الله جوادی آملی یک مفسر است که موسسه‌ای با تعداد زیادی نیرو دارد که تمام ذهن‌‎شان معطوف کارهای قرآنی است. در قم چندین موسسه مانند این وجود دارد، ولی شهرهای دیگر هیچ حرکتی در این زمینه ندارند. اما کشورهای عربی در این خصوص کارهای زیادی انجام داده‌اند، علاوه بر اینکه در قضیه صوت و لحن نیز پیشرفت خوبی کرده‌اند. کشور مصر در کارهای علمی قرآنی وضعیت بسیار خوبی دارد و عربستان هم اخیرا به این زمینه ورود پیدا کرده است.

ایراد ما اینجا این است که کارهای علمی ما داکیومنت جهانی نمی‌شود. شما اگر یک مقاله ISI ثبت کنید در شاخص‌های کشور رده علمی ما کمی تغییر می‌کند. ولی مثلا آیت‌الله جوادی آملی «تفسیر تسنیم» را در حدود ۳۰ جلد می‌نویسد که هر صفحه آن یک آورده علمی دارد، ولی چون ISI یا ISC نشده است در شاخص‌های جهانی دیده نمی‌شود. اما عرب‌ها هم برای کتاب‌هایشان شابک‌های بین‌المللی می‌گیرند و هم مجلاتشان را ثبت بین‌المللی می‌کنند و به همین دلیل رتبه‌شان از ما بالاتر است. ما باید خیلی بیش از اینها در پژوهش‌های قرآنی کار کنیم.

برخی معتقدند که در حال حاضر مرجعیت علوم اسلامی از ایران خارج شده و در دست غیرمسلمانان است. شما با چنین دیدگاهی موافق هستید؟
آمریکا و دیگر کشورها کاری کرده‌اند که ما آن را دیر فهمیدیم؛ یعنی دانشگاه‌های بزرگی مانند هاروارد و استنفورد سه کار را همزمان انجام داده‌اند؛ تعداد زیادی از دانشمندان مسلمان و مخصوصا عرب را جذب کردند تا با پول و نگاه آنها، کار علمی انجام دهند. در کنار آن نخبه‌های خودشان که می‌توانستند در حوزه‌های فلسفی و کلامی نسبت به قرآن فعالیت کنند به کار گرفته‌اند و همه اینها را مدیریت کرده‌اند و توانستند کارهای بزرگی بر ضد قرآن انجام دهند. مثلا با مرجع علمی ISI موضوع را به سمت مسائلی که خودشان می‌خواستند، کشاندند. اما ما در دانشگاه‌هایمان اگر مقاله کسی ISI شود ۴ امتیاز می‌گیرد و اگر ISC یا مرجع داکیومنت‌های علمی ایران شود ۲ امتیاز می‌گیرد، خوب فرد به سمت مقاله ۴ امتیازی می‌رود، ۴ امتیازی که مرجع نمایه آن شخصی در خارج از کشور است و فرد مقاله‌اش را برای او و از نگاه او می‌نویسد تا در علم‌سنجی‌ها رتبه بگیرد.

آنها در تلاش هستند تا در حوزه قرآن و کلام سکان را به دست بگیرند. البته ما کارهای علمی خوبی کرده‌ایم، اما به دو دلیل وزن کارهای علمی آنها بالاتر از ما قرار دارد؛ آنها کارهای علمی‌شان را در ثبت‌های جهانی نمایه می‌کنند که ما نکردیم و اینکه تاریخ تمدن ما هم گویا است که روش کارهای علمی ما بیشتر شفاهی بوده است تا مکتوب. مثلا همین الان، آیت‌الله جوادی آملی تدریس می‌کند و بعد تالیف، آیت‌الله مظاهری در اصفهان تفسیر را تدریس می‌کند و بعد سخنرانی ایشان پیاده شده و به کتاب تبدیل می‌شود. سبک پژوهش ما در حوزه‌های علمیه، تدریسی بوده است. مراجع تقلید نیز هر روز تدریس فقه و اصول دارند، اما وقت کمتری برای تالیف اختصاص می‌دهند. تدریس در دانشگاه به این صورت است که مدرس آن دانشگاه، کار علمی که فرد دیگری آن را انجام داده است، تدریس می‌کند. اما در حوزه همزمان با تدریس، کاوش علمی نیز انجام می‌شود. یعنی فقه ما کار آموزش و پژوهش را با هم پیش می‌برد. این کار به یک پشتوانه نیاز دارد که ما آن پشتوانه را نداریم. این تحقیق تدریسی باید به متن تبدیل شود. در قدیم به این کار «تقریر نویسی» می‌گفتند، یعنی شاگردان همه می‌نوشتند و استاد از میان آنان نوشته کسی که بهتر و دقیق‌تر از دیگران بود را انتخاب کرده و اولش یک مقدمه می‌نوشت و تبدیل به کتاب می‌شد. این تقریر نویسی امروزه وجود ندارد و خود اساتید حوزه هم عادت به اینکه مطالبشان را بنویسند ندارند.

ظرفیت علمی موجود در حوزه علمیه قم در حال حاضر بسیار خوب است، اما ما نتوانستیم این ظرفیت را رسمی کنیم. پس می‌بینیم هاروارد در حوزه فلسفه و کلام اسلامی مقاله‌های بسیار بیشتری نسبت به ایران دارد و به عنوان مرجع عملی انتخاب می‌شود. ولی با لایه‌برداری این مرجعیت می‌بینید که هاروارد نوشته‌هایش را به منابع موجود در حوزه علمیه قم رفرنس داده است.

با این وجود این نگرانی وجود دارد که اگر همت نکنیم، وضعیت بدتر می‌شود. اگر در دنیا بپرسید بزرگترین دایره‌المعارف قرآنی چیست همه «دایره‌المعارف لیدن» از هند را نام می‌برند که بخشی از آن را مسلمانان و بخش دیگرش را غیر مسلمانان نوشته‌اند. دفتر تبلیغات اسلامی از حدود ۱۵ سال پیش شروع به نوشتن دایره‌المعارفی کرده که تاکنون جلد شانزدهم آن به چاپ رسیده است. این دایره‌المعارف هم از نظر حجمی سه برابر دایره‌المعارف لیدن است و هم از نظر عمق و محتوا از آن قوی‌تر است. ولی چون لیدن کامل است و زودتر هم منتشر شده و در کتابخانه همه دانشگاه‌های بزرگ دنیا وجود دارد، همه آن را می‌شناسند. در صورتی که دایره‌المعارف ما فقط در قم استفاده می‌شود و هنوز جهانی نشده است. چون پول نداریم آن را به انگلیسی، اسپانیایی، ژاپنی و یا حتی عربی ترجمه کنیم. البته ما اخیرا بخش در دسترس این دایره‌المعارف را از طریق یک اپلیکیشن در کافه بازار قرار دادیم. پس ما این ظرفیت را داریم، ولی هنوز به دنیا ارائه‌اش نکرده‌ایم.

آیا ما ظرفیت کار در مورد معجزات علمی قرآن را نیز داریم؟
مستشرقین و غیر مسلمانان تا به حال در این زمینه خوب کار کرده‌اند و حتی بعضی از آنها نگاهی انتقادی به این مسئله دارند. عرب‌های مصر، تونس، الجزیره و حتی عراق هم در زمینه معجزات قرآن و قرآن و علم کارهایی انجام داده‌اند. اما در کشور خودمان حدود ده سال است که این باب باز شده و در حال حاضر در جامعه‌المصطفی در قم ۱۸ رشته قرآن و علم در مقطع دکترا داریم. رشته‌هایی مانند قرآن و فیزیک، قرآن و شیمی، قرآن و ریاضی و… .

مستشرقین در این زمینه معمولا به دنبال نقد بوده‌اند و یکی از شبهاتی که در حوزه علم به قرآن وارد کرده‌اند این است که می‌گویند تمام گفته‌های قرآن امتداد تورات است و برای آن استنادهایی هم دارند. جواب این شبهه کاملا مشخص است؛ قرآن خودش می‌گوید که تورات و انجیل هرکدام آورده‌هایی داشتند که من آنها را تکمیل کردم و موضوعات جدیدی نیز مطرح کردم. در دفتر تبلیغات قم، سه کارگروه در این خصوص وجود دارد: کارگروه استشراق که دیدگاه‌های مستشرقین را ترجمه و نقد می‌کند، کارگروه مرجعیت علمی قرآن که اخیرا نیز پیش‌نویس آخر سند مرجعیت در آنجا آماده شده و می‌تواند به عنوان یک سند رسمی علمی منتشر شود، و کارگروه محضریت قرآن که بیشتر به بحث‌های فرهنگی و عمومی قرآن می‌پردازد.

ما در ترویج عمومی فرهنگ قرآن در فضای فرهنگ عمومی شهر بسیار ضعف داریم. مثلا پیشینیان ما در دیوارنگاری یا کتیبه‌نگاری و اینکه قرآن در جامعه دیده شود کارهای زیادی انجام می‌دادند و کتیبه‌های قرآنی زیادی از آنان به یادگار مانده است، اما الان در بحث معماری و منظر شهری یا تزئینات داخلی خانه‌ها، از قرآن اصلا استفاده نمی‌شود.
در حوزه شعر و ادبیات نیز که شاخه دوم فرهنگ عمومی است، در قدیم شاعر قرآنی بیشتری داشتیم، مثلا حافظ، حافظ کل قرآن بود و این لقب را گرفت و محتوای تمام اشعارش هم قرآنی است. اما هرچه جلوتر رفتیم شعرا از قرآن فاصله گرفتند. آقای امیراسماعیل آذر، ۴ جلد کتاب با عنوان «قرآن در شعر فارسی» نوشت که در آنجا می‌گوید ۴۰۰۰ شاعر فارسی زبان برای قرآن شعر گفته‌اند و جالب است که همه متعلق به زمان قدیم هستند. شعرهای الان خیلی سطحی‌تر شده‌اند. در فرهنگ عامه ضرب‌المثل‌ها و تکیه‌کلام‌های قرآنی هم که اصلا نداریم. با ظهور فضای مجازی اینگونه تکیه‌کلام‌ها و ضرب‌المثل‌ها از فضای قرآنی فاصله زیادی گرفت. در گذشته در محاورات و گفت‌وگوها نیز خطبات و سخنرانان در میان صحبت‌شان مدام از قرآن استفاده می‌کردند که الان به ندرت دیده می‌شود.

ما در حوزه رسانه‌ها و فناوری‌های نو نیز کم‌کاری‌های زیادی داشته‌ایم. ما در همه زمینه‌ها از تکنولوژی در زندگی شخصی‌‎مان استفاده می‌کنیم، اما در مورد قرآن اصلا وسایل نوآورانه زیادی هم وجود ندارد که ما بخواهیم از آنها استفاده کنیم. مثلا رحل ما همان رحلی است که صدها سال پیش نیز استفاده می‌شده است و یا در چاپ قرآن به همان روش معمولی محدود هستیم. همان قلم قرآنی که خارجی‌ها درست کردند و در دنیا به تولید انبوه رساندند، در کشور ما هم فروش خوبی داشت و کمک زیادی به افراد بی‌سواد در خواندن قرآن می‌کند.
ما در دفتر تبلیغات اسلامی در اصفهان، ایده‌شو قرآنی برگزار کردیم که ایده‌های خوبی هم از آن گرفتیم، ولی سطح ایده‌ها بسیار پایین بود. البته این کم‌کاری‌ها تنها مختص به ما نیست و عرب‌ها هم در این زمینه کم گذاشتند. حتی سبک تزئینات مسجد در کشور ما همان سبک هفتصد سال پیش کاشی‌کاری است، یعنی ما هیچ نوآوری جدیدی در این زمینه نداشته‌ایم.

پیشنهاد شما برای این حوزه‌هایی که در آن ضعف داریم چیست؟

پیشنهاد من این است که کسانی که کارهایی با نمونه‌هایی هرچند کم در این حوزه‌ها انجام داده‌اند آن را به ما معرفی کند تا ما کمک کنیم دیده شود. به علاوه باید در نظر داشته باشیم که تولید و نوآوری در حوزه قرآن فقط مختص به طلبه‌ها نیست، بلکه دانشجویان رشته‌های فنی مهندسی یا پزشکی هم می‌توانند کارهای بسیار خوبی انجام دهند و رسانه‌ها نیز باید مدام این قبل کارها را تبلیغ کنند.

چقدر از این کارها حمایت می‌شود؟
اولین مرکزی که در کشور شروع به حمایت از این کارها کرد جهاد دانشگاهی بود و این یک افتخار برای جهاد است که جهاد اولین مرکز رشد فناوری‌های قرآن را تاسیس کرد. این مرکز رشد همانی است که از فناوری نانوتکنولوژی، بایوتکنولوژی، پزشکی و داروسازی و شرکت‌های دانش‌بنیان در این زمینه حمایت می‌کند. حتی الان در میدان حمایت ظرفیت خالی وجود دارد. البته باید در زمینه اطلاع رسانی و دغدغه‌سازی در این خصوص فعالیت بیشتری انجام شود.

آیا فکر نمی‌کنید امروزه توجه ما بیشتر به کارهای صوری و شکلی قرآن معطوف شده و مباحث ظاهری قرآن مانند صوت و لحن الان برای ما دغدغه بیشتری شده و باعث شده است که ابعاد متنی قرآن مانند تفسیر و تدبر مغفول واقع شود؟
بله، اکنون این‌طور شده است. الان ظواهر قرآن مانند صوت و روانخوانی رواج بیشتری در جامعه پیدا کرده است. اما این به این معنا نیست که ما باید این را کاهش داده و سراغ چیز دیگری برویم. بلکه باید هم این قسمت را توسعه دهیم و هم به مباحث پژوهشی، رسانه‌ای و نوآوری قرآنی توجه کنیم. فقط کافی است کمی دغدغه و احساس به این حوزه نیز وارد شود.

مشاهده در خبرگزاری ایکنا

 

 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *