نکته ی اول: چند سالی است که قانون جذب در رسانهها و فضای مجازی در حال ترویج و گسترش است.
اولین بار در سال ۲۰۰۶ یک کارگردان استرالیایی به نام راندابرن در پی رسانهای کردن این ایده برآمد و به تولید «فیلم راز» اقدام کرد. (1)
نکته ی دوم: در قانون جذب نقش محوری باقدرت فکر و ذهن هست که با تصور خواستهها، ذهن، مشابه خود را در خارج خلق خواهد کرد. «هر چیز را در ذهنت مجسم کنی، آن را در دستهایت خواهی داشت». قانون جذب بیان میکند: هر چه که در ذهن باشد، مشابه آن در خارج تحقق پیدا میکند. میتوان گفت: جذب، همان قانون جاذبه است ولی در حیطه ذهن آدمی. (2)
نکته ی سوم: این قانون و فیلم، گرچه مطالب صحیح ومفیدی هم دارند لکن از جهاتی مورد نقد میباشند که به برخی از آنها اشاره میشود.
1- در تعالیم دینی ما به حقیقت تفکر و تأثیر گزاری مثبت و منفی آن بسیار تأکید و توجه شده است و بخش قابلتوجهی از روایات و آیات قرآن در ضرورت تفکر و تأثیرپذیری از این راهکار اختصاص دادهشده تا جایی که تفکر در خوبیها و حقایق عالم مانند تفکر مداوم در مورد خداوند و قدرت او برترین عبادت شمردهشده است؛ (3) اما اینکه بر اساس دیدگاه مدعیان قانون جذب، تمام نظامات عالم یا امور مرتبط با زندگی انسان، بتواند با اندیشه و تفکر انسان به وقوع بپیوندند، یعنی نیک و بد و لذت و درد و مطلوب و مراد انسانها، با نوع تفکر انسانها تحقق پیدا کنند و شکل گیرد، جای تأمل بسیار دارد و هیچگونه تأییدی در علوم تجربی و فلسفی دراینباره وجود ندارد.
نگاه اسلام عزیز به مسئلهی «فکر»، منطقی و باورپذیر است. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «تفکر (در نیکیها) انسان را بهسوی نیکی و عمل به آن میکشاند». (4)
نکته معقول در این فرمایشات این است که تصور هر عمل مقدمه انجام آن محسوب میشود و تکرار این تفکر و تصور، ممکن است با تصدیق بهفایده آن همراه شده، در انسان شوق عمل به آن را به وجود آورد.
پس اینگونه نیست که فکر کردن و خواستن همیشه به معنای رسیدن و دستیابی باشد.
2- برخی از گزارههای این نظریه با برخی از مسلمات وحی و علوم عقلی و برهانی ناسازگار است. برای مثال این نظریه بهصورت ضمنی منکر قضا و قدر است. همچنین در این نظریه، حاکمیت مطلق ارادهی خدا بر عالم هستی، بهنوعی مخدوش میشود؛ درحالیکه این مسائل، هم از راه وحی معصوم از خطا به اثبات رسیدهاند، هم از راه برهان عقلی.
3- از درستی این نظریه، تناقض لازم میآید. اگر کسی خواستهای داشته باشد و دیگری نقیض آن خواسته را داشته باشد و هر دو نیز به قانون جذب عمل کنند، خواستهی کدامیک تحقّق خواهد یافت!
نکته ی پایانی: در فرهنگ اسلام، آنچه ارزش دارد، تلاش و کوشش خود انسان است؛ یعنی خود انسان با عمل به احکام دین، باید خود را با عالم خلقت هماهنگ کند تا به مقصود نهایی برسد؛ امّا در قانون جذب، انسان فقط آرزو می بکند و غرق در تفکرات و خیالات است تا عالم خلقت خودش را با او هماهنگ سازد. روشن است که اوّلی، شدنی است؛ یعنی هزاران انسان میتوانند خود را با عالم هستی هماهنگ سازند؛ امّا کدام عاقلی میتواند بپذیرد که عالم خلقت، خود را با خواستههای گوناگون و متعارض هزاران انسان هماهنگ نماید. لذا نظریهی اسلام، ازیکطرف تشویق به عمل میکند؛ و از طرف دیگر مستلزم فروپاشی عالم خلقت نیست؛ امّا نظریه جذب، ازیکطرف بشر را به تنبلی و فرار از عمل و گرایش به آرزوهای افراطی تشویق میکند؛ و از طرف دیگر، اگر درست باشد، مستلزم فروپاشی عالم خلقت است.
پینوشتها:
1. The secret
2. مظاهری قانون جذب. تاریخ تمدن ج ۱. ص ۷۹
3. شيخ حر عاملي، وسایل الشیعه، قم، نشر موسسه آل البيت، 1409 هـ. ق، ج 15، ص 195.
4. همان، ص 196