عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

بررسی رویکرد تمدن‌سازی نوین در بیانیه گام دوم/ بدون برنامه نه می‌توانیم غربی شویم و نه اسلامی

بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، به‌عنوان سند راهبردی انقلاب به‌منظور عملیاتی شدن توسط عموم جامعه و به خصوص جوانان و همچنین مسؤولان، باید مورد بررسی و تبیین جدی صاحب‌نظران قرار گیرد، به همین منظور میزگرد «رویکرد ایجاد تمدن نوین اسلامی در بیانیه گام دوم» در دفتر خبرگزاری فارس استان اصفهان برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان به نقل از خبرگزاری فارس، رهبر معظم انقلاب به مناسبت چهلمین سال پیروز نظام جمهوری اسلامی در 22 بهمن، روز پیروزی مستضعفان در مقابل مستکبران درست در زمانی که انقلاب اسلامی مورد هجوم حملات و تهدیدات ریز و درشت از گوشه و کنار دنیا بود و دشمنان قسم خورده این ملت به خیال خام خود مدعی سرنگونی آن در آینده نزدیک بودند، بیانیه‌ای تحت عنوان «گام دوم انقلاب» صادر کردند، که به فضل الهی، تدبیر و حضور پرشور مردم ایران و صدور این بیانیه در جشن چهل‌سالگی انقلاب، سیلی شد بر دهان یاوه‌گویان.

این بیانیه به‌ نوعی مرور دستاوردها و افتخارات انقلاب اسلامی و همچنین نقشه راه و دستورالعمل اجرایی برای مردم و جوانانی است که با وجود مشکلات ناشی از دشمنی‌ها و سوءمدیریت‌ها گام‌های خود را محکم‌تر از پیش برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی برمی‌دارند.

 بنابراین بیانیه «گام دوم انقلاب» به‌ عنوان سند راهبردی انقلاب به‌ منظور عملیاتی شدن آن توسط عموم جامعه و به خصوص جوانان و همچنین مسؤولان، باید موردبررسی و تبیین جدی صاحب‌نظران قرار گیرد. 

 به همین منظور میزگرد «رویکرد ایجاد تمدن نوین اسلامی در بیانیه گام دوم» با حضور حجج اسلام محمد قطبی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان و سید محمدحسین متولی امامی، مدیر مسؤول موسسه تحقیقات راهبردی تمدن اسلامی متا به میزبانی خبرگزاری فارس برگزار شد.


 

فارس: خط سیر فرهنگی و تفکر مردم در گام اول انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

قطبی: برای پاسخ به این سؤال باید به زنجیره 5 مرحله‌ای تمدن سازی که مقام معظم رهبری مطرح کرده‌اند بپردازیم، که بر اساس آن مرحله اول انقلابی سازی، مرحله دوم نظام سازی، مرحله سوم دولت سازی، مرحله چهارم جامعه سازی و درنهایت تمدن سازی است و به تعبیری می‌توان گفت دو مرحله ابتدایی، یعنی انقلاب اسلامی و نظام اسلامی شکل‌گرفته است و در گام اول انقلاب که دگرگونی حاکمیت است، رویدادها و اندیشه‌های پادشاهی که بیشتر به سبک استعمار بود، تبدیل به تفکر توحیدی، الهی و اسلامی شد.

در بیانیه گام دوم انقلاب، چند نکته‌ای که پیش از وارد شدن به 7 محور به آن اشاره‌شده، ناظر بر این موارد است که به‌طور کلیدواژه مطرح‌شده ازجمله شکل‌گیری انقلاب و قد کشیدن اسلام در مقابل استکبار، تجلی عزم و اراده ملت، تمامیت ارضی و زیرساخت‌های کشور، مردم‌سالاری، بینش سیاسی گسترده‌ای که در جامعه شکل‌گرفته، توجه به عدالت، اخلاق و معنویت، مقاومت و ایستادگی؛ این‌ها واژه‌هایی است که مجموعه آن بسته‌ای به نام گام اول انقلاب را شکل می‌دهد و به ما ظرفیت و فرصتی می‌دهد تا از این به بعد وارد گام دوم انقلاب و همچنین مرحله سوم زنجیره تمدن سازی، یعنی دولت سازی شویم.

موضع‌گیری که در تاریخ شیعه بی‌نظیر است

فارس: با توجه به گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وجود مشکلات و نارسایی‌های مختلف در کشور چه توجیهی دارد؟

امامی: نکته قابل‌توجه این است که اول انقلاب مطرح نشد که چند گام را باید طی کنیم و در چهل‌سالگی انقلاب، رهبری بیانیه‌ای داده و مطرح کردند که گام اول طی شد، یعنی بعد از گذشت 40 سال تازه گام اول طی شده است و این مسأله مهمی است چراکه در تاریخ شیعه، هیچ عالمی چنین موضع‌گیری نداشته و از اینکه گام دوم قرار است چندساله طی شود و یا چند گام پیش روداریم هم حرفی زده نشده بنابراین این موضوع بسیار مهمی است چراکه در هیچ انقلابی پس از چهل سال، مسائل کشورشان کامل حل‌ نشده و اساساً تمدن‌ها عمری بالغ‌بر چند قرن دارند.

در مطالعات تاریخی و تاریخ تمدنی مشاهده می‌شود که برای مثال 400 سال در غرب زحمت‌کشیده شد تا قرن 20 که انقلاب صنعتی، انقلاب فرانسه و… به وقوع پیوسته و ایدئولوژی‌ها شکل گرفت و ناگهان در قرن بیستم، جنگ جهانی صورت می‌گیرد و در این اتفاق تمام نتایج تمدنی غرب دچار شکست می‌شود و بعد از جنگ جهانی دوم، تازه ساختارهای لیبرال دموکراسی، حقوق بشر و سازمان ملل شکل می‌گیرد.

 مساله مهم این است که انقلاب ما با آن امیدی پیوند خورده که رهبری بر آن تأکید می‌کند، یعنی اگر بدانیم یک‌ راه طولانی در پیش داریم و گام اول پس از 40 سال برداشته‌شده و اساساً تمدن‌ها، عمری بالغ‌بر چند قرن دارند، با سعه صدر بیشتری با تحولات و مشکلات انقلاب اسلامی و تمدن سازی روبرو خواهیم شد همان‌طوری که رهبری دریکی از دیدارهای خود در سال گذشته با تأکید بر مساله امید فرمودند«داشتن امید تأکید من است و باید آن را جدی گرفت و در ابعاد مختلف انعکاس داد».

انقلاب اسلامی نشان داد ادیان، ظرفیت اداره سیاسی در حد تمدن سازی رادارند

تمدن‌ها مرکب از نظام‌های اجتماعی درهم‌پیچیده است که یک شبکه و ارگانیسم اجتماعی ایجاد می‌کند بدان معنا که مثلاً نظام اقتصادی یک نظام است که با نظام سیاسی درهم‌تنیده است، یعنی جدا از هم نیستند و اینکه ما چه کردیم را می‌توان در سه محور به‌صورت عینی مطرح کرد، نخست آن‌که گفتمان نظام سیاسی و تمدن سازی در جهان اسلام و جهان بشریت زنده شد به این معنا که اسلام به‌عنوان یک دین ظرفیت اداره سیاسی جامعه را دارد به‌طوری‌که عابد جاهدی می‌گوید «انقلاب اسلامی نشان داد ادیان، ظرفیت اداره سیاسی در حد تمدن سازی رادارند»

فارس: با نظر به نکته اول و بروز ظرفیت تمدن سازی دین، آیا می‌توان انقلاب اسلامی را نقطه عطف تحولات و انقلاب‌های دنیا دانست؟

امامی: نظریه‌هایی که در جهان نسبت به انقلاب وجود داشت با پیروزی انقلاب اسلامی تغییر پیدا می‌کند به‌طوری‌که فوکو در سال 57 به ایران می‌آید و می‌گوید همه جهان ایده‌های اقتصادی می‌دهند اما ایرانی‌ها شعار خدا سر داده‌اند و انعکاس این مسأله که انقلاب اسلامی ایران، یک گفتمان سیاسی و بلکه توان تمدن سازی در جهان ایجاد کرده را می‌توان در تئوری‌های جامعه‌شناسی و انقلاب به‌خوبی دنبال کرد.


 

جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی بدیع است

نکته دوم آن‌که تمدن شاکله‌ای است که نظام‌های اجتماعی درهم‌تنیده دارد یعنی ما نظام سیاسی‌ای ایجاد کردیم که نه دموکراسی است و نه حکومت فردی بلکه یک نظام سیاسی بدیع است که نمی‌توان گفت لیبرال دموکراسی است، نه می‌توان گفت حکومت فردی و پادشاهی است بلکه ابداعی جدید در عصر ما است.

 همچنین محور سوم ایجادشده، نظام امنیت است یعنی دستگاه امنیت ما، در چهل سال جمهوری اسلامی به پختگی قابل‌توجهی رسیده که توان تغییر معادلات امنیتی و سیاسی و تأثیری گذاری را نه‌تنها در ایران و جهان اسلام، بلکه در جهان بشریت دارد یعنی ما توانسته‌ایم سطوح متفاوتی از امنیت ازجمله امنیت اجتماعی، امنیت نظامی، جنگ‌های نیابتی، حضور فعال و عمل‌گرایانه و غیره را در مقابل دیدگان جهانیان به نمایش بگذاریم.

فارس: آیا انقلاب اسلامی دستاوردی برای عرضه به جهانیان دارد؟

قطبی: نظام به‌عنوان شاکله اصلی حاکمیت شکل و جایگاه خود را طی این 40 سال پیداکرده و در همان سال‌های اول هم تا حد زیادی پیش رفته به‌طوری‌که حکومت پس انقلاب شکل می‌گیرد و تدوین قانون اساسی، رفراندوم و تعیین مسیر جمهوریت و اسلامی، انتخابات، مجلس و…در طول یک سال تا یک سال نیم انجام‌شده و نظام، خود را پیداکرده و جایگاهش را تثبیت کند، نظامی که به‌دست‌آمده و بر خواسته از نظریه بسیار زیبا و عمیق حضرت امام (ره) بود، با کنار هم قرار گرفتن دو بال جمهوریت و اسلامیت به سمت تمدن سازی پیش می‌رود، دستاورد کمی نیست.

 نظریه‌سازی این انقلاب، ادغام و اثبات آن و همچنین حضور بخشی از نخبگان در کنار رهبری و یا طی کردن زمان 15 ساله تبعید امام راحل و اینکه جامعه قانع شود که حکومت ستم‌شاهی باید سرنگون شود و این حاکمیت شکل بگیرد، دستاورد بسیار بزرگی است که اگر بخواهیم در این دستاورد کمی دقیق بشویم، باید گفت ما در بعد جمهوریت دستاوردی بی‌نظیر داشتیم و آن دو بال نقش‌آفرینی مردمی و الزام به عمل در احکام الهی است.

از تبلیغ دستاوردهای بزرگ بُعد جمهوریت نظام غفلت کردیم

پیش از استقرار حکومت اسلامی، حکومت جمهوری موضوعیت داشته، به این معنا که سال اول انقلاب، همه اتفاقات برای آن بوده که مردم بیایند و رأی بدهند و نظام جمهوری اسلامی به رفراندوم گذاشته شد همچنین برای قانون اساسی خود مردم افرادی را که قرار است قانون را بنویسند انتخاب کنند و خود قانون اساسی هم پس از تدوین به رفراندوم مردمی گذاشته شد، اما به لحاظ اینکه اسلام برای ما مهم‌تر بود، کمی غفلت کردیم و کمتر به بعد جمهوریت نظام پرداختیم که بر همین اساس در بخش‌های آغازین بیانیه گام دوم هم رهبری اشاره‌های ضعیفی دارند که ما اتفاقی را رقم زدیم و آن شکل‌گیری بعد دموکراسی و مردم‌سالاری دینی است در مقایسه با پیش از انقلاب که در حکومت پادشاهی، یک نفر همه‌چیز را اداره می‌کند.

فارس: تا چه حد به جمهوریت در جمهوری اسلامی عمل می‌شود و آیا مدل جمهوری مبنای دینی هم دارد؟

قطبی: عمومیت، تساوی آرا، آزادی در رأی دادن، فرصت انتخاب شدن برای همه‌کسانی که قابلیت‌های قانونی رادارند و جریان صحیح و سالم انتخابات 5 رکن اصلی دموکراسی در دنیا است که حتی برخی کشورهای مدعی دموکراسی هم این ارکان 5 گانه را رعایت نمی‌کنند اما در جمهوری اسلامی به تمام اضلاع آن عمل می‌شود اما برخی معتقد هستند که جمهوریت مانع اجرای کامل اسلام می‌شود، به‌ عبارت‌ دیگر، حکومت باید از بالا به پایین و کاملاً مبتنی بر دین باشد.


 

جمهوریت قالبی برای تحقق اسلامیت است

ولی بر اساس دیدگاهی که امام راحل مطرح کردند، جمهوریت قالبی برای تحقق اسلامیت است و این مطلب را می‌توان به آیه 48 سوره مائده ارجاع داد که خداوند خطاب به پیامبر می‌فرماید «به میان مردم برو و بر اساس قرآن حکومت کن» و این همان حکومت دینی برگرفته از قرآن است و در ادامه آیه می‌فرماید «از هوای نفس و تشویش‌هایی که در جامعه وجود دارد تبعیت نکن و مستقیم این کار را انجام بده» که تا این جای آیه را به‌ عنوان نظریه انتصابی استفاده می‌شود اما در ادامه آیه، به جمهوریت جایگاه ویژه‌ای می‌دهد که می‌فرماید «برای تمام بشریت و همه جوامعی که در دنیا وجود دارد و هرکدام از شماها، مسیرهایی قرار دادیم تا به‌ حق برسید و اگر خدا می‌خواست برای تمام شما یک حاکمیت قرار دهد می‌توانست اما واگذار کرد به خود شما».

به نظر می‌رسد جمهوریت، یعنی حکومتی که مردم مسؤولان را انتخاب کنند و قانونی که از مجلس می‌آید به‌ واسطه خود مردم نوشته‌ شده اما نکته قابل‌توجه این است که همه قوانین ما، از بطن دین نیامده و بخشی از بیانیه گام دوم هم اشاره به این موضوع دارد، بنابراین مدل جمهوری مدلی است که خداوند به مردم واگذار کرده تا حکمش را اجرا کنند و یکی از کوتاهی ما همین است که برای مردم تبیین نکرده‌ایم یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی، همین جمهوریت است و جمهوریتی که در کشور ما وجود دارد در مقایسه با دیگر کشورها از جمله عربستان نشان می‌دهد صدها قدم جلوتر هستیم و اگر منطق و عقلانیت حاکم باشد، هیچ انسانی، حتی نامسلمان هم نمی‌پذیرد که جمهوریت از دست برود و به سمت پادشاهی روی بیاورد.

بر اساس منطق حاکمیت ما، آنچه تصویب می‌شود باید به اسلام و احکام شرعی عرضه شود و عدم مغایرت آن اثبات شود، یعنی قانونی که نوشته‌ شده و شاکله در حال اجرا با اسلام مغایرت نداشته باشد که در این موضوع سه مرحله وجود دارد، مرحله اول اسلامیت است، یعنی عدم مغایرت با احکام شرعی یعنی قوانین ما باید، درگاهی به نام شورا نگهبان را طی کند که عدم مغایرت قوانین با اسلام اثبات شود اما مسائل و نواقصی هم وجود دارد و برای تکمیل جمهوریت باید به آن‌ها بپردازیم که از مرحله مغایرت عبور کرده و به قدم دوم، یعنی اینکه روح حاکم بر جامعه باید روح اسلامی باشد.

فارس: آیا گذر از گام اول انقلاب به معنی توفیق در اسلامیت جامعه و نظام است؟

قطبی: اینکه رهبری فرمودند گام دوم، به این معنا است که  هنوز به قله نرسیده‌ایم، الآن در مسیر هستیم، جهت‌دهی ما هم درست است و به سمت قله معین، با خواستگاه توحیدی در حال حرکت هستیم که این مضمون در عبارت‌ها و صحبت‌های رهبری بسیار دیده می‌شود، ولی هنوز به قله نرسیده‌ایم و سال‌ها طول می‌کشد تا خورده نظام‌های اقتصادی، سیاست‌های دولت و…را اصلاح کنیم چراکه مرحله سوم انقلاب اسلامی این است که تمام آنچه قرار است در جامعه اجرا بشود، مستخرج از دین باشد که در این مرحله کاستی‌های فراوانی وجود دارد و در گام دوم، حتی گام‌های بعدی هم مسیری که باید طی کنیم، این‌هاست و دربرش اسلامیت هنوز قدم اول هستیم.

فهم تاریخی دهه 60 و 70 در مقایسه با امروز متفاوت بوده است

فارس: آیا جمهوری اسلامی در مواجهه با چالش‌ها در 40 سال گذشته موفق بوده؟

امامی: در بحث مشکلات و چالش‌ها، اولاً جمهوری اسلامی مسیر خود را طبیعی طی کرد و اینکه چه باید می‌کردیم، حرف عبسی است چراکه فهم تاریخی دهه 60 و 70 و… متفاوت بوده و بودن در هر زمان، شرایط و اقتضاهایی دارد، همچنین در هر دوره درک‌های متفاوتی وجود داشته است و به همین دلیل نمی‌توان امروز راه‌کاری برای برهه‌های متفاوت داد بلکه فقط می‌توان چالش‌ها، مشکلات و تصمیم‌گیری‌های آن زمان را در طول یک طیف زمانی تحلیل و بررسی کرد.

فارس: نگاه و عملکرد جمهوری اسلامی در مقابل غرب مخصوصاً در حوزه فرهنگی را چطور می‌بینید؟

امامی: ما درک صحیح و عمیقی از غرب نداریم و غرب‌شناسی در حوزه و دانشگاه به‌ صورت یک امر واقعی و روح حاکم بر علم وجود ندارد که همین باعث شده دچار بحران تمدن شویم یعنی ما غرب را به‌ عنوان یک جبهه سیاسی می‌فهمیم اما به لحاظ جبهه فرهنگی و تمدنی درک درستی از این مسأله نداریم و به همین دلیل فکر می‌کنیم ساختارها خنثی هستند و هر محتوایی داخل هر ساختاری می‌توانیم بریزیم، مثلاً برای پیشرفت حوزه نظام آموزشی دانشگاهی را وارد حوزه می‌کنیم.

هر ساختاری را نمی‌توان وارد نظام اجتماعی کرد، بلکه باید عناصر آن با بدنه درخت جمهوری اسلامی تصرف بشود تا میوه بدهد، یعنی عنصر انتخابات، نه نظام لیبرال دموکراسی، آن‌وقت مفید است که آن عنصر در بدنه جامعه اسلامی استحاله شده و یک ساختار به نام جمهوری اسلامی تولید کرده و ما می‌توانیم از این میوه استفاده کنیم و ازآنجایی‌که این مسأله درک نمی‌شده، ما در این چهل سال مدام غرب را به اسلام منگنه کرده‌ایم که سبب ایجاد بحران تمدنی شده است.


 

با این وضعیت نه می‌توانیم غربی شویم و نه اسلامی

همین‌طور در مورد بانک‌ها که قراردادهای اسلامی را واردش کرده‌ایم و این بانک نه اسلامی نه غربی و نهاد رهبری که به دانشگاه منگنه کردیم و امروز نه دانشگاه، سکولاریسم را رها کرده و نه نهاد توانسته علم دین را فراگیر کند و در هر حوزه‌ای ورود پیدا می‌کنیم این اتفاق وجود دارد زیرا نگاه ما به غرب نگاهی دقیق نیست و نگاه ما به ساختارهای مدرن مانند نگاه به چاقو است که همین امر باعث بروز مشکلاتی این‌چنین شده یعنی با این وضعیت نه می‌توانیم غربی شویم و نه اسلامی و این یعنی بحران، که باید در گام دوم انقلاب اسلامی حل شود.

ساختارها جهت‌دار هستند و از بطن محتوا بیرون می‌آیند و این امر زمانی اتفاقی می‌افتد که ساختار علمی تصمیم سازی برآمده از انقلاب اسلامی داشته باشیم، وقتی نهاد علمی، طرح و ایده تحول ندارد، سیاست وارد جایی می‌شود که دسترسی دارد و ساختارها را وارد می‌کند، بنابراین در این 40 سال باید ساختار علمی شکل می‌گرفت همان‌طوری که اکنون در وضع بحران تمدنی هستیم و در مورد سند 2030 مشهود است چراکه در این سند 17 محور مشخص‌شده که تمام سبک زندگی و حوزه تمدنی ما رو اشغال می‌کند و ما هم گمان می‌کنیم این ساختارهای خنثی هستند، از این‌ جهت دقیقاً کاری که در حوزه بانک صورت گرفت، در حوزه 2030 درحالی‌که انجام است.

فارس: آیا آرمان‌گرایی و امید به آینده با انتقاد و واقعیت‌گرایی تقابل دارند؟ چه دیدگاهی برای تحقق تمدن اسلامی لازم می‌دانید؟

امامی: اگر در مباحث، فهم تاریخی صحیح ایجاد شود مشکلات نمی‌توانند امیدها را از بین ببرند، وقتی ببینیم مسیری را شروع کردیم که جهت‌گیری آن تمدنی و فرهنگی است و تمدن‌های دیگر هم با عبور از مشکلات و معضلات، سامان داده‌شده‌اند، امید از بین نمی‌رود اما این درک بیشتر نیروهای انقلاب و مردم از انقلاب اسلامی، تنها یک انقلاب سیاسی است.

امروزه رسانه به دلایل مختلف مانند اینکه امید از بین نرود از دست نهادهای رسمی خارج‌ شده و علت گرایش اجتماعی مردم به افراد و رسانه‌های غیررسمی این است که ما تصور می‌کنیم مسائلی مثل تتلو و… نباید از رسانه‌های رسمی مطرح شود که نتیجه آن بلند شدن رسانه‌های غیررسمی است، بنابراین خود، بستری برای بیشتر دیده شدن رسانه‌های غیررسمی را فراهم کردیم.

با ایجاد بینش تمدنی، امید تقویت می‌شود

همان‌طوری که رهبری در دیدار سال گذشته مطرح کردند، هند بعد از انقلاب و خروج انگلیس‌ها، میدانی را به اسم سردار انگلیسی بود که همان‌جا جنایت کرده بود و این نشان می‌دهد که انقلاب کشورهای مختلف از جمله هند، انقلاب فرهنگی تمدنی نیست اما انقلاب ما تمدنی است بنابراین حساسیت یک انقلاب و رهبری، حتی به اسم‌ها نشان می‌دهد این انقلاب فرهنگی و تمدنی است پس وقتی این بینش تمدنی ایجاد شد امیدها تقویت و مشکلات خورد هم به چشم نمی‌آید.

فارس: نقش حوزه‌های علمیه در تحقق تمدن اسلامی چیست؟ آیا مرجعیت و روحانیت در این 40 سال به وظیفه تمدن سازی خود به‌درستی عمل کرده است؟

قطبی: بر آنچه قبل از انقلاب در حوزه‌های علمیه اتفاق می‌افتاد می‌توان بیشتر اصطلاح فقه مدرسه‌ای گذاشت، یعنی فقهی که کاملاً برمدار فضای آموزشی پیش می‌رفت و خروجی‌های آن صرفاً ناظر بر احکام بود، پس از انقلاب با تغییراتی که در ساختارها پیش آمد، به‌جایی رسیدیم که حداقل قوانین و مقررات ساختارها و سیستم و همچنین روش‌ها و الگوهای میدانی نباید مغایر با شرع مقدس باشد اما راهکاری که آن زمان در متن قانون آمده مشکلاتی دارد، برای مثال هنگامی‌که بنیاد مسکن تأسیس شد، در اساسنامه آن آورده شده که یک نفر از سه متولی موسسه باید نماینده ولی‌فقیه و البته فقیه باشد و بتواند مباحث فقهی را حل کند که در واقع وظیفه این فرد نظارت بر امور فقهی مصوبات و قوانین مسکن و شهرسازی است و به همین صورت در شورا و سازمان‌های مختلف اجرایی و عملیاتی از جمله شورای اقتصاد پول، جهاد کشاورزی و… آورده شده است.

اما حاصل تربیت فقه مدرسه‌ای نمی‌توانست فقه اسلامی را در سازمان‌های مذکور پیاده‌سازی کند و نقطه‌ضعف نخست ما این بود که متولیان یا دانش‌آموخته‌های فقه مدرسه‌ای را متولی فقه حکومتی کردیم که باعث شد به این نتیجه برسیم که در حوزه‌های علمیه فقها را صرفاً بر اساس فقه مدرسه‌ای تربیت نکنیم بلکه به تربیت بر اساس فقه حکومتی هم‌نظر داشته باشیم، همچنین در دانشگاه‌ها هم به همین شکل است، برای مثال اگر پزشکی حاذق و بین‌المللی را بر منصب وزارت قرار دهیم قطعاً پیشرفت نخواهیم داشت مگر این‌که قابلیت‌های مدیریتی و وزارتی داشته باشد و بر اساس نظام‌های مدیریتی رشد کرده باشد.


 

کرسی‌های آزاداندیشی برای جرأت دادن به فضلا است برای آنکه حرفشان را بزنند

این اتفاق از ده سال پیش در حوزه‌های علمیه تا حدودی شروع‌شده و هم‌اکنون وضعیت بهتری داریم اما تغییر این سامانه حداقل 40 سال به طول می‌انجامد، البته ورود رهبر انقلاب به این بحث و تأکیدات ایشان به مراجع و مدارس برای میدان دادن به نوع تفکر سیستمی و از طرف دیگر پرداختن به بحث کرسی‌های آزاداندیشی به‌منظور جرئت دادن به فضلا حوزه برای این‌که حرفشان را بزنند و یا فرمان آتش به اختیاری به طلاب و جوانان نشان از تحریک همه ظرفیت‌ها است تا اتفاقی بزرگ رقم بخورد و این ضعف‌ها برطرف شود.

فارس: چه میزان فقه در مسائل روز جامعه ورود موفق داشته است؟

قطبی: حضور فقها در این حوزه اصلاً رضایت‌بخش نیست، چراکه برای مثال کشور ما نزدیک به 20 ماه درگیر مذاکرات برجام بود اما چند نفر می‌توانند این موضوع را از منظر دینی و فقهی موردبحث و گفت‌وگو قرار دهند؟ آن‌هم مسأله‌ای به این مهمی که کل نظام را درگیر کرده و اساساً گفتمان انقلاب اسلامی سبب رویارویی با این مسأله شده است، البته علت این ضعف، کمبود فقیه نیست چراکه ما طلبه و علمایی که درس خارج خوانده و فقه تدریس می‌کنند، بسیار داریم و این انتظار می‌رفت که بخشی از درس خود را به مباحث مختلفی همچون فقه سیاسی، فقه روابط بین‌الملل، فقه برجام و… اختصاص دهند.

فارس: با توجه به آن‌که تمدن اسلامی مرحله نهایی 5 مرحله انقلاب اسلامی است آیا تحقق آن متوقف بر تکمیل و اجرای چهار مرحله ماقبل است و یا امکان اجرا و تحقق هم‌زمان مراحل وجود دارد؟

امامی: مراحل 5 گانه انقلاب که رهبری فرمودند را باید به دید هم‌زمانی نگاه کرد و نکته دیگر اینکه بحث زمانی به معنای تمام شدن مرحله قبل نیست و اساساً در تمدن، هر مرحله‌ای که شکل می‌گیرد، مرحله قبل خود را کامل می‌کند همان‌طوری که انقلاب اسلامی با توجه به ظرفیت‌هایی که بحث شد، ظهور تمدنی داشته اما اساس تمدن این‌گونه نیست که بگوییم به تمدن رسیدیم و تمام شد بلکه مسیری که طی می‌کنیم، در هر گام یکی از ابعاد تمدنی شکل می‌گیرد و باید توجه کرد، انقلاب اسلامی اتفاقی نیست که در تاریخ ادامه پیدا کند.

 هر نظام اجتماعی که ظهور پیدا می‌کند، بر سطوح مختلف آن به‌تدریج افزوده می‌شود، یعنی ایده انقلاب اسلامی که ایده مقاومت است، در حوزه‌های مختلف ظهور و بروز پیدا می‌کند و نظام‌های اجتماعی شکل می‌گیرد و این نظام‌ها، جامعه، دولت و کشور را به اسلام و درنهایت به تمدن اسلامی نزدیک می‌کند، بنابراین می‌توان گفت تمدن‌ها با ظهور نظام‌های اجتماعی ایجاد می‌شوند که این مراحل اشاره‌شده در بیانیه گام دوم صرفاً ناظر بر مرحله دوم یا سوم نیست، بلکه یک سری دستاورد است که در حوزه‌ای ظهور و بروز دارد.

تمدن مرحله آخر نیست

در واقع ما از یک مرحله‌ای به بعد در تاریخ، ظهور تمدن شیعه را می‌بینیم که در دوره صفویه یک تمدن خاص آن زمان را داشتیم و الآن در انقلاب اسلامی، نظام سیاسی و امنیتی شکل‌گرفته و مباحث عقلانی ما در حال رشد است، پس حظی از تمدن را دارا هستیم، بنابراین تمدن مرحله آخر نیست و در هر مرحله‌ای حظی از این تمدن شکل‌گرفته است.

در واقع باید گفت در برخی از حوزه‌ها می‌توانیم سیاست‌گذاری کنیم اما برخی دیگر از دست ما خارج است بنابراین آینده تمدنی ما به لحاظ زمانی مبهم است، چرا که ظرفیت‌های تاریخی در طول زمان متغیر است بنابراین ممکن است در طول مسیر و زمان ظرفیت ما کم یا زیاد شود و امروز امکان‌های تاریخی ما در منطقه بسیار است و می‌توانیم اثرگذاری فرهنگی داشته باشیم، بنابراین نمی‌توان زمان تعیین کرد، همان‌طور که غربی‌ها و یا صفویه نتوانستند و از آنجایی‌ که گرفتار تاریخ هستیم، باید امکانات و موانع تاریخ را در نظر داشته باشیم.


 

فارس: آیا می توان زمان دقیقی برای تحقق تمدن نوین اسلامی تعیین کرد؟

قطبی: در مسیر تمدن، ما گرفتار تاریخ و در حال حرکت در بستر رودخانه‌ای هستیم ولی موضوع اراده انسان، ساخت و تصرف در آینده را هم نمی‌توان نفی کرد و اساساً پیامبران برای ساختن آمدند اما مشخص کردن یک افق (که در تفکر انقلاب اسلامی، تمدن نوین اسلامی خوانده می‌شود و الگو پیشرفت هم ناظر بر همین موضوع و تعیین کنند مسیر دست‌یابی به این افق است) و تعیین زمان‌بر اساس منطق برنامه‌ریزی مرسوم دنیا صرفاً به این معنا نیست که وقتی گفته می‌شود 50 سال، دقیقاً 50 سال دیگر باشد و بر اساس آینده‌نگری مبتنی باشد بر شاخصه و سنجش‌هایی که در همین بحث تمدن اسلامی به آن اشاره‌هایی شد.

تصویر ذهنی ما بر اساس تجربه‌ای که 4 دهه طول کشید تا انقلاب تثبیت شود و الآن در میانه راه دولت سازی هستیم و تا حدی نگاه، بینش‌ها و اندیشه‌ها به سمت ما جلب شده و حظ جدیدی از فقه پیداکرده‌ایم، شاید تا 40 سال آینده به‌ جایی برسیم که شعاع تأثیر خود را نشان دهد، همان‌طوری که انقلاب اسلامی، الآن هم در افق مقاومت، عزت بین‌المللی، امنیت و دفاعی برای بسیاری کشورها الگو حساب می‌شود البته درست است که در مباحث اقتصادی، تربیت و… به مرحله الگو شدن نرسیده‌ایم و اتفاقات زیادی در طول مسیر به وجود آمده، اما در مبانی ثبات وجود دارد و در 40 سال دیگر می‌توانیم بسته حاکمیتی پیشنهاد دهیم که دارای دو ویژگی است، آشفتگی حاکمیتی را برطرف می‌کند و در راستای دین است.

و صحبت پایانی…؟

امامی: این بحث مهمی است که اگر ما می‌خواهیم تمدن را بسازیم پس امام زمان چکار می‌کند؟ ماهیت تمدنی که ما می‌سازیم و تمدنی که امام زمان (عج) خواهند ساخت، متفاوت است و این تفاوت‌ها مهم است چراکه به نظر می‌رسد تمدنی که در عصر غیبت از آن صحبت می‌شود، تمدنی است که نمی‌تواند فارغ از فرهنگ‌ها، اتفاقات تاریخی و تمدن‌های دیگر شکل بگیرد و به همین دلیل نسخه ما، نسخه تصرف است، اما پس از ظهور حضرت، نسبت‌ها فرق می‌کند.

تمدن نوین اسلامی تمدنی با الگوهای تصرف است چراکه ما نمی‌توانیم تمدنی جهانی شکل بدهیم و همیشه در تصرف ساختارهای مدرن فرهنگ غرب باید خودمان را پیدا کنیم، اما تمدنی که حضرت شکل می‌دهند، تمدنی فارغ از دیگران و تمدن مؤسس است، یعنی ممکن است نظام سیاسی مردم دینی و جنس ین نظام سیاسی مهدوی نباشد و به نظر می‌رسد، در عصر غیبت و در هر دوره‌ای از تاریخ تمدن‌هایی که شکل می‌گیرد مبتنی بر تصرف است چراکه ما گرفتار تاریخ هستیم اما در تمدن حضرت، ایشان تاریخ‌ساز هستند و از دل تاریخ تمدن تاریخی شکل می‌گیرد.


 

اصل نظام و پیشرانی آن به دست جوانان است

 قطبی: ضلع اول و روح حاکم در بیانه گام دوم انقلاب، جوانان گرایی است که باید به آن توجه جدی کرد چراکه اساساً مقام معظم رهبری، حرکت تمدنی، آینده سازی و پیش‌رانی را به جوانان منتقل کردند و اینجا می‌توان تعبیر ظریفی به کاربرد که ایشان از مسؤولان ناامید شده‌اند، چراکه مقام معظم رهبری وظایف کلی را به مجلس یا دولت ابلاغ می‌کردند اما برای رسیدن به الگوی پیشرفت گفتند ابتدا نخبگان، اندیشمندان و هرکسی در علم و دانش خود نظر دهد، یعنی از فضای شعاری جداشده و عالمانه به بحث و گفت‌وگو بنشینید و یک‌قدم جلوتر، آن این است که اصل نظام و پیشرانی آن به دست جوانان است.

ضلع دوم، امید است به‌طوری‌که مقام معظم رهبری از ابتدای بیانیه، امید می‌دهند و می‌گویند ما از صفر شروع کردیم از جایی که رویارویی عدالت و ظلم بوده، از جایی هیچ جیزی نداشتیم و دشمن نتوانست از پس ما برآید اما اکنون نظام و حاکمیت داریم و دیگر اصلاً نمی‌توانند از پس ما برآیند، درواقع از نقطه صفر شروع کردیم و الآن روی قله ایستاده‌ایم و آینده بلندمدتی هم ترسیم می‌کنیم که این امید است.

ضلع سوم اراده است که باید ایستادگی، مقاومت، و کسب علم و معرفت کرده و مسؤولیت را بپذیریم و اگر در ادبیات رهبر معظم انقلاب جست‌وجو کنیم، می‌بینیم در ادبیات ایشان واژه‌هایی که مربوط ب به این سه کلمه، یعنی جوان‌گرایی، امید و اراده است فراوان یافت می‌شود و در حقیقت این سند یک خط ممتد جوان، امید و اراده است که اگر بتوانیم به جوانان امید دهیم و اراده قوی داشته باشند، یقیناً انقلاب به آن تمدن خواهد رسید و در عین‌ حال هرکدام از این ضلع‌ها مخدوش شود، آینده به زمین خواهد خورد.

مشاهده در خبرگزاری فارس

 

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *