دستگاه های بزرگی همچون فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و آموزش و پرورش، بیشترین سهم را در این گُنگ صفتی و کور چشمیِ نسل نوخاسته نسبت به کتاب دارند.
چهار دهه از انقلاب اسلامی می گذرد ولی هنوز برای کتاب که سرحلقه حرکت، توسعه و پیشرفت جوامع است چشم انداز دقیق نداریم و معلوم نیست نقش نهادهای فرهنگی و رسانه ها در ترویج و توسعه فرهنگ مطالعه چیست. معلوم نیست اقتصاد کتاب و نشر با چه سیستمی باید تعادل پیدا کند، معلوم نیست شبکه های تولید و توزیع کتاب به کدام سو باید پیش بروند، هنوز رسانه ملی کتاب را صرفا به عنوان یک کالای مصرفی معرفی می کند و نقش اساسی کتاب در هستارهای عینی و فرارفتارهای انسانی در فیلم ها و سریال ها مورد توجّه عمیق قرار نگرفته است. آموزش و پرورش تنها بر کتاب های درسی تکیه دارد و تکلیف شب را برای دانش آموزان واجب تر از مطالعه و دستگرمی با کتاب می داند. هنوز کتابفروشی ها و فروشگاه لوازم التحریر از هم متمایز نشده اند و… .
انس با کتاب و مطالعه، شناخت دقیق کتاب، مهارت گزینش کتاب خوب، دسترسی متوازن و روان به کتاب، امکان تبادل کتاب، امکان کاربست کتاب در متن زندگی، امکان تامین نیازهای روحی و معنوی انسان با کتاب و… از مهم ترین حقوق کودکان، نوجوانان وجوانان به شمار می رود که با هیچ توجهی نسبت به آن، کمتر فعالیتی از سوی نهادهای متولی در این زمینه صورت نگرفته است.
سهم امانی در توزیع کتاب نسبت به هدیه و خریدِ ملکیِ کتاب ناچیز است و می بایست فرصت استفاده از امانتِ کتاب چندین برابر افزایش یافته و کتابخانه های عمومی از سایه نشینی به راهرور نشینی تبدیل شده و کتاب را بر سرِ راه افراد قرار دهند، صدا و سیما باید کتاب را خوراکِ اصلی و دستمایه زیربنایی برای برنامه های خود بشمارد و مدارس باید زندگی کردن با کتاب را به دانش آموزان بیاموزند تا شاید غمنامه کتاب در جامعه لباس عزا از تن بدر کند و این یار مهربان، دوباره مهربانیش را از سر بگیرد.