میراث نه فقط خشت و گل و سفال که آداب، رسوم، سنتها و فرهنگ شفاهی ایرانیان است. در جای جای این مرز و بوم، هزاران نقش و نگار، ناز و کرشمه، سبک و سیاق، آداب و رسوم، آیین و عادتواره، بازی بومی و محلی، آواز و کارآوا، نمایش و نیایش، پوشش و پیرایش، خوراک و تغذیه و… پراکنده است که، نه کسی به فکر ثبت و مستندنگاری آنها است و نه هیچ رسانهای در اندیشهی بازنشر آن است.
روستاهای ایران در بردارندهی حجم انبوهی از میراث گرانبهای فرهنگی و هنری است ولی متاسفانه دهیاران، بخشداران و متولیان امور روستایی تنها رمز موفقیت خود را در سنگ فرش کردن رودخانهها و آسفالت کردن کوچهها میدانند و از سنتها و عادت وارهها و فرهنگ ناملموس و سبک زندگی صادقانه و صمیمی روستایی غفلت کردهاند.
بجاست بخشداران محترم که اولین حلقه مدیریت رسمی روستایی را بر عهده دارند در این زمینه ورود جدیتری داشته و نسبت به احیا و باز زندهسازی سنتها و عادت وارههای بومی و محلی در روستاهای استان اقدام نمایند.
برخی روستاهای استان ظرفیت تبدیل شدن به برندها و نشانهای منطقهای و بلکه کشوری و جهانی را دارا میباشند و نامهربانانه است اگر از این ظرفیت و گوهرهای پنهان بهره کامل برده نشود.