به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، سیدجعفر هاتفالحسینی، دانشپژوه سطح سه رشته مشاوره اسلامی مؤسسه علامه مجلسی(ره) در این نشست اظهار داشت: منظور ما از روانشناسی تغییر دین درواقع تغییر ادیانی است که ابراهیمی محسوب میشوند و هویت دینی دارند؛ اما روانشناسی فرقه، جنبشهای نوپدید دینی کاریزماتیک بهشمار میروند که اجتماعی هستند و بحث ما در این زمینه، شستوشوی دینی یا به قول خودشان اقناع فکری است.
وی درباره تاریخچه تغییر کیش در اصفهان گفت: نخست، میسیونرهایی از انگلیکنها شروع به فعالیت و کتابی به اسم «ینابیع الاسلامی» چاپ کردند که این روش پاسخ نداد. در مرحله بعد، بیمارستان مسیحی زنان، باغ هنر مسیحی، دبیرستان ادب امروز و… را بنا کردند. لازم به ذکر است که تغییر دین بحرانی روانی محسوب میشود. میسیونرها زمانی بحث کلامی میکردند؛ ولی از زمانی به بعد به نقاطی میرفتند که بتوانند افراد بحرانزده را شناسایی کنند، مانند مدرسه ایتام، مدرسه نابینایان و بیمارستانها.
این پژوهشگر میسیولوژی با بیان اینکه اولین خانمی که در اصفهان عضو انگلیکنها مشد، شخصی به نام «سکینه اصفهانی» بود، اضافه کرد: وی بهدلیل بحران خانوادگی، مسیحی شد و سپس آموزش کلام هم دید؛ پس اولین مرحله در تغییر دین، بحران است. بحران سبب میشود تا شخص به دنبال نوعی زندگی و معنویت جدید باشد و برای همین هم تغییر کیش میدهد.
انواع پارادایم در روانشناسی تغییر دین
وی با بیان اینکه در روانشناسی تغییر دین چند پارادایم وجود دارد، ادامه داد: نگاه پارادایم کلاسیک این است که وقتی شخص تغییر دین میدهد، بهطور ناگهانی منفعل و کاملاً ایستا میشود. در پارادایم تدریجی، تغییر دین تدریجی است و فرد حدود ۲٠ سال با افکار تغییر دین مبارزه میکند. در روانشناسیهای کیفی، پارادایم جدیدی به نام «بیوگرافی روایی» وجود دارد که روایت زندگی شخص تغییر کیش داده است.
هاتفالحسینی بیان کرد: یکی از مدلهای بسیار عالی، مدل «لویس رامبو» است که هفت مرحله دارد: ۱ ـ زمینه که به کلی، جزئی و محلی تقسیم میشود. ۲ ـ بحران که عامل تغییر دین است. ۳ ـ جستوجو ۴ ـ برخورد ۵ ـ تعهد ۶ ـ تعامل و ۷ ـ پیامد.
وی افزود: جی لیفتون یکی از روانپزشکان ارتش است که در جنگ کار کرده و به بررسی تأثیر فرقهها بر زندگی افراد میپردازد. او «مدل هشتگانه مرگبار» را ارائه داده است. مدل سهگانه ادگار شاین که در خصوص یخزدگی، تغییردادن و انجماد است، شکستن هویت، ترمیم هویت و تقویت هویت جدید را بررسی میکند.
این نویسنده و پژوهشگر به مدل «شش شرط» مارگارت سینگر هم اشاره کرد و گفت: البته مدل «بایت» جدیدترین مدل از دکتر استیون حسن است که کنترل رفتار، اطلاعات، عاطفه و فکر را شامل میشود.
انواع مدلهای فرقهدرمانی
وی با بیان اینکه در حوزه درمان مدلهای زیادی وجود دارد، اظهار کرد: یکی از آنها «برنامهزدایی» است که منسوخ شده و به این شکل است که شخص را بازداشت میکردند، به اردوگاه میبردند و در بازه زمانی تحت فشار از او میخواستند تا از فرقه جدا شود که این مدل شکست خورد.
هاتفالحسینی با اشاره به مدل درمانی دیگری که در آمریکا شکل گرفت، توضیح داد: در مدل مشاوره «خروج از فرقه» تلاش میشود فرد با مشاور صحبت کند تا از فرقه خارج شود. چون در خصوص فرقه، فرد دچار شستوشوی ذهنی است و نمیتواند حقیقت را دریابد، پس رابطه میان مشاور و فرد رابطه خوبی نیست.
وی درباره مدل سوم که متعلق به استیون حسن است، گفت: وقتی وی به فرقه قدم گذاشت، دچار تصادف شد و خانواده از او مراقبت کرد و به استیون یاری رساند تا از فرقه خارج شود؛ چون عاطفه و علقهای میان اعضای خانواده وجود دارد؛ پس این مدل، خانوادهمحور است و باور دارد که برای درمان، بهترین کار درواقع توانمندکردن خانواده محسوب میشود. در این رویکرد تمام تلاشی که خانواده را توانمند کند، نگاهش را تغییر دهد، استرسش را کنترل کند و شبکهمحور شود، تعریف میشود. یکی از وجوه موفقیت این مدل، کاملاً مردمیبودن آن است.
این پژوهشگر میسیولوژی بیان کرد: استیون حسن یهودیالاصل است و دکترای روانشناسی از آمریکا دارد. در ۱۸ سالگی جذب یک فرقه شد و در ۲۵ سالگی از آن روی گرداند. طبق آن شیوهای که از فرقه برگشت، مدلی تعریف کرد که «رویکرد استراتژیک تعاملی» نام دارد؛ درواقع این مدل، خانوادهمحور است و دو شاکله اصلی دارد؛ مدل سیستمی که تلاش میکند روابط خانوادگی را بهبود ببخشد و مدل شناختی رفتاری که کمک میکند تا خانوادهها شناخت و به تبع آن احساسات و رفتار خود را کنترل کنند.
سیر گرایش فرقهای
وی با بیان اینکه در روانشناسی فرقه، چیزی به نام تعامل با هویت دوگانه وجود دارد، اظهار کرد: به عبارتی کسی که قدم به فرقه میگذارد، هویت و جایگاه اجتماعی و فکریاش دچار تغییر و همچنین نگاه، کلام و جهانبینیاش هم متفاوت میشود. ما هویت اصیل دینی و هویت فرقهای داریم. در صورتی هم که موفق شویم از فرقه بیرون بیاییم، نوعی هویت پسافرقهای پیدا میکنیم.
هاتفالحسینی ادامه داد: وقتی درباره شستوشوی ذهنی صحبت میکنیم، یعنی فرد نمیتواند حقیقت را بفهمد و انگار در اتاقی تاریک به دنبال در خروجی است و بدترین شرایط زندگی را تجربه میکند. تنها امیدی که دارد، چارچوب عاطفی خانوادگی است که او را به سمت درمان ببرد.
وی درباره زمینه «رویکرد استراتژیک تعاملی» توضیح داد: زمینه این رویکرد این است که به خانواده کمک میکند تا شرایط و هویت فرقهای عضو خانواده را شناسایی کند، تاکتیکهای فرقه را هم بشناسد، بهسوی تعامل با هویت دوگانه برود و در نهایت مداخله سه هویتی برای فوبیا انجام دهد.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه فرقهها برای ماندگاری شخص درون فرقه از فوبیا استفاده میکنند، افزود: برای حذف این فوبیا نوعی مدل مداخله سهمرحلهای وجود دارد که جزو «رویکرد استراتژیک تعاملی» بهشمار میرود.
ابهام مفهوم خانواده در مدل استیون حسن
در ادامه محمدمهدی جندقیان، مدیر گروه فلسفه و کلام اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان با اشاره به سخنان هاتفالحسینی گفت: این مباحث حسب مطالعات شما دو جنبه دارد؛ جنبه تبلیغ فرقهها، ادیان، مذاهب و سازوکارهای جذب که توضیح داده شد چه اتفاقی میافتد که جریانی مذهبی وارد سرزمینی میشود و تودههای مردم را جذب میکند. دوم اینکه چگونه با کسی که جذب کیش، دین و فرقه شد، باید رفتار و تعامل داشت و اگر قبول کرد که به خطا رفته است، چطور میتوان او را به فضای مذهبی خود برگرداند.
وی با اشاره به سه تجربه فرقهدرمانی از ایالات متحده آمریکا بیان کرد: ما هم به نوعی با این تجربیات در کشور خود دست و پنجه نرم کردهایم. در مرحله اول با این افراد، رفتار پلیسی صورت گرفت تا آنان را تحت فشار از فرقه برگردانند که راهکار مؤثری نبود. روش دوم، مشاوردرمانی بود که شرایط کنونی ما بهشمار میرود و در حدود یک سال است که در کشور اجرا میشود؛ به این شکل که از فرد موجهی در مقام مشاور استفاده و افراد جذب فرقه را به شرکت در جلسات مشاوره تشویق یا اجبار میکنیم. این شیوه هم زیاد پاسخگو نیست؛ چون مشاوره براساس خواست خود فرد شکل نمیگیرد و در این زمینه آزادی ندارد.
مدیر گروه فلسفه و کلام اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان درباره سومین راهکار که بر محور خانواده بود، اظهار کرد: نکته اصلی این است که وقتی میگوییم خانوادهمحور، آیا باید فرد را در فضایی که در حال زیست است، مورد رصد، بازبینی و درمان قرار دهیم؟ یا خانواده مفهومی نسبی دارد و غیر از بستگان درجه یک، معنای گستردهتری را از دوستان یا جامعهای که بر اساس کلونی درستی شکل گرفته است، شامل میشود؟
وی ادامه داد: به عبارتی مفهوم خانوادهای که از سوی استیون حسن مطرح شده، مبهم است. اگر خانواده را با مفهوم دوم در نظر بگیریم، وقتی کسی به فرقه گرایش پیدا میکند، همه هممحلهایها یا هممسجدیها باید درصدد اصلاح برآیند؛ یعنی تک تک ما موظف و مسئول هستیم. صحبتکردن، هدیهدادن، دلجوییکردن و رفع مشکلات اجتماعی، فکری و اعتقادی، راههایی برای برگرداندن فرد به نقطه آغازین ایمانی و ایدهای بسیار خوب است.
تغییر دین به اجتماع گره خورده است
سپس سیداحمد حسینی بهارانچی، کارشناس ارشد کلام و روانشناس مثبتگرا بیان کرد: در فضای روانشناسی با شناخت رفتار روبرو هستیم و تمرکز بر فرد است، در حالی که تغییر دین به اجتماع گره خورده است؛ یعنی با ترکیبی از روانشناسی و جامعهشناسی رودررو هستیم. در ایران تغییر کیش به سمت مسیحیت است؛ ولی در ایالات متحده این تغییر به سمت اسلام پیش میرود و نشان میدهد که فرای مسئله حقیقتیابی، مسائل اجتماعی هم مؤثر هستند و هویت اجتماعی اگر ضعیف باشد، در تغییر کیش تأثیر خواهد داشت. آیا درباره زیرساختهای اجتماعی در این زمینه گفتوگو شده است و چه راهکارهایی وجود دارد؟
نقش امت در جلوگیری از گرایش به فرقه
در پایان هاتفالحسینی در پاسخ به این مطلب که روانشناسی تغییر دین و روانشناسی فرقه، مسئلهای فردی است، گفت: اولین عامل که باعث تغییر کیش میشود، بحران اعم از اقتصادی، اجتماعی، روانی و معنوی است؛ پس تغییر دین در حوزه روانشناسی اجتماعی نمیگنجد.
وی تصریح کرد: از سویی، چیزی به اسم «شکست هویتی» وجود دارد؛ همچنین امتی وجود دارد که ممکن است گسست پیدا کند و زمینه سستی خانوادهها را فراهم آورد. تا وقتی فرد در قالب جامعه و امت دینی قرار نگیرد، مشاوره فردی اثرگذار نخواهد بود، هرچند میتوان آن را مدیریت کرد. از سوی دیگر در چند سال اخیر، فاصله ما با نسل جوان بیشتر شده و این بحران را تشدید کرده است. همه اینها میتواند عواملی در راستای پاسخ به این پرسش باشد که چرا تغییر فرقه در ایران با ایالات متحده متفاوت است.