به گزارش ایکنا از اصفهان، زهرا ابراهیمی، کارشناس اخلاق و تربیت دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده، به نقد صحبتهای حجتالاسلام اسماعیل رمضانی در برنامه «سحرنشینی» شبکه دو سیما پرداخته است. این یادداشت را در ادامه میخوانیم.
از مهمترین مؤلفههای تبلیغ میتوان به زمانشناسی، مکانشناسی و مخاطبشناسی اشاره کرد. در جهان دیجیتال این سه مؤلفه را باید به توانایی، قدرت و سرعت انتقال محتوا و میزان تأثیرگذاری رسانه بر مخاطب افزود. در این شرایط، نه هر کلمه که هر حرف ظرفیت این را دارد که موجبات هدایت یا ضلالت مخاطب را فراهم آورد.
حجتالاسلام رمضانی در گفتوگوهای اخیر خود در رسانه ملی با کمدقتی نسبت به تأثیر فراوان کلام، سخنانی بیان کرد که جا دارد به تبیین و تصحیح آن پرداخته شود. پیش از آنکه بخواهیم نقدی به کلام وی داشته باشیم، لازم است توجه صداوسیما را به مسئولیت خطیری که در انتقال صحیح مفاهیم دینی برعهده دارد، معطوف کنیم. انتقال ناقص مفاهیم دینی چه از سوی کارشناس دین و چه از طریق رسانه میتواند به سردرگمی مخاطبان و حتی به انحراف کشیدهشدن آنها منجر شود؛ به همین دلیل کیفیت تبیین موضوع در رسانه شوخیبردار نیست.
با توجه به نقش رسانهها در شکلدهی افکار عمومی، هیچ سهلانگاری یا مسامحهای از سوی رسانه یا کارشناس مدعو مورد پذیرش نیست. نظر به دشمنیها و هجمههایی که دشمنان در سالهای اخیر نسبت به حوزه و روحانیت داشته و دارند، ضرورت توجه به این امر بیشتر میشود. اصول اخلاق رسانهای حکم میکند که صداوسیما در این خصوص دقت بیشتری داشته باشد. تمایز قائل شدن میان برنامهای تخصصی با مخاطبان اهل فن و برنامهای عمومی با مخاطبان عام از دیگر بایدهای رسانه است که توجه به آن ضرورت دارد.
آقای رمضانی در موضوعی با عنوان شیوههای ارتباط با قرآن به مهجوریت قرآن اشاره و پای این مهجوریت را به حوزه نیز باز میکند. وی در بخشی از کلامش میگوید که مهجوریت قرآن از بیدینی مردم نیست، بلکه از تصور تخصصیبودن فهم آن است و اینگونه نتیجه میگیرد که علت دوری مردم این است که بین خود و قرآن واسطهای برای فهم قرار میدهند، حال آنکه با حذف این واسطه به راحتی میشود قرآن را فهم کرد.
با مراجعه به قرآن درمییابیم که درک انسان از آیات الهی به دو شکل مطرح شده است؛ در بعضی از آیات خداوند قرآن را عامل هدایت برای همه انسانها دانسته و یا همه مردم یا مؤمنان را خطاب قرار داده و در بعضی از آیات، تبیین کلام خدا را برعهده پیامبر(ص) گذاشته است؛ بنابراین توجه صرف به یکی از این دو بعد و رهاکردن بعد دیگر میتواند آسیبهایی به دنبال داشته باشد. به نظر میرسد آقای رمضانی با پررنگکردن موضوع فهم عموم از قرآن، نیاز به متخصص را در فهم قرآن کمرنگ کرد و این دقیقاً جایی است که ناخواسته دچار خطا شده است.
قرآن کتاب هدایت بشر است و همگان توانایی برخورداری از این هدایت را دارند. این هدایت مختص یک گروه یا قشر خاص نیست؛ اما نکته اینجاست که فهم چگونه هدایتشدن و چگونه بهرهمندشدن برعهده متخصص دین است. آقای رمضانی به جای اینکه بگوید تشویق به خواندن قرآن باید انجام و نهی از فهمیدن حذف شود، باید میگفت برای تطهیر، تصحیح و تکمیل فهم خویش از قرآن به اهلش مراجعه کنید. البته او در بخشی از کلامش به حذف واسطهها در فهم و تبدیل آن به ناظر در فهم اشاره کرد؛ اما با ردشدن از این موضوع و ناتمام گذاشتنش و تأکید فراوان بر فهم فردی موجبات آسیبرسانی به مخاطب را فراهم کرد.
موضوع دیگری که به نظر میرسد آقای رمضانی به درستی تبیین نکرده، این است که اگر ما حوزه را تنها مرجع فهم قرآن میدانیم، منظور محدودکردن مسیر فهم برای دیگران نیست. اینکه همگان قرآن را میفهمند و اینکه چه کسانی درست میفهمند، دو موضوع جداگانه است که باید برای مخاطب تشریح شود تا دچار سوءبرداشت نشود. نتیجه تمسک به این عقیده که فهم قرآن برای همگان میسر است، نه تنها به حذف روحانیت و حوزه که به حذف اهلالبیت(ع) و روایات و احادیث میانجامد.
البته این کلام آقای رمضانی را که معتقد است قرآن حتی در ساختار حوزه وجود ندارد، نمیتوان با هیچ توجیهی تطهیر کرد. آنچه از کتب تفاسیر در دستان شیعه قرار دارد، محصول حوزه است که اگر نبود، ایشان نیز نمیتوانست در مقام یک مبلغ دین از فهم قرآن حرفی بزند. اینکه آقای رمضانی در مثال میگوید به دانشجویی گفتم قرآن بخوان و او خواند و معنایش را فهمید، صرفاً فهم ظاهری و سطحی از قرآن است. اگر منظور از فهم قرآن این است، طبیعتاً با صرف داشتن سواد خواندن و نوشتن میسر خواهد شد، حال آنکه همواره در نگاه دین از برداشتهای سطحی و ظاهری برحذر و به فهم عمق آیات و مقاصد و اهداف آن دعوت شدهایم.
نکته دیگر اینکه دعوت قرآن به تفکر، تعقل و تدبر را نباید به معنای ارائه مجوز برای فهم شخصی دانست. دعوت به تفکر این نیست که من از قرآن هرچه فهمیدم، لزوماً خوب است، بلکه منظور از تعقل و تدبر این است که من فهم خویش را با فهم اهلالبیت(ع) همسو کنم و طبیعتاً برای این کار، نیازمند رجوع به تفاسیر هستم.
اینکه انسان بخواهد توصیه کند مردم از قرآن فاصله نگیرند و با آن مأنوس باشند، توصیه خیرخواهانهای است؛ اما اینکه چگونه انس بگیرند، اهمیت بیشتری دارد که آقای رمضانی به آن دقت نکرده است. ایجاد تصور غلط از فهم آسان قرآن برای همگان میتواند باعث سطحینگری و دوری از تفکر عمیق در معانی قرآن شود.
آقای رمضانی با جستوجویی ساده به راحتی میتواند نقش علما و حوزههای علمیه را در تبیین معارف قرآن مورد ملاحظه قرار دهد. رشتههای تخصصی علوم قرآنی، آثار تفسیری علما، برگزاری نشستهای قرآنی، پژوهشها و پایاننامههای قرآنی، نقش قرآن در مبانی فقهی و اصولی، دروس اخلاق با تکیه بر آموزههای تربیتی در حوزهها، مفسران برجسته حوزوی، دروس تفسیر در حوزه و…، همه از مهمترین مصادیق حضور قرآن در حوزههای علمیه است.
لازم است دقت شود که بازتاب سخنان آقای رمضانی در رسانه میتواند باعث به چالش کشیدن مرجعیت حوزه و شکلگیری الگوهای جدیدی از دینداری شود که خطرات فروانی به دنبال خواهد داشت. سخنان ایشان با آیاتی همچون «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»، «وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»، «وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ» و آیات بسیار دیگر نیز در تضاد است.