عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

عنوان منو

اسطوره سازي هاي نمايشي و دروغين

نمي تواند ياد امير مؤمنان علي عليه السلام را از رمضان المبارك وقرآن جدا كند!؟

معاون فرهنگي تبليغي دفتر اصفهان در گفتگو با روابط عمومي دفتر اصفهان ،گفت:اين روزها شاهديم كه دست هاي مرموز اسلام آمريكايي و وهابيت پليد در تلاش هستند تا با اسطوره سازي هاي دروغين  هاليوودي ونمايش آن در رسانه هاي  جهاني ،نام مقدس اميرمؤمنان علي عليه السلام را  كه از دير باز در جهان اسلام و همه دنيا ،با ماه مبارك رمضان و بهار نزول قرآن ،گره خورده وعجين شده است ،از أذهان محو كنند وديگري را به جاي او بنشانند! حال آن كه زهي خيال باطل ! در واقع عرض و آبروي خود را در معرض زوال ابدي و حتمي قرار داده اند؛هرچند كه ديگر در منظر دنياي اسلام وآزادگان جهان ، سر سوزني اعتبار و آبرو براي آنان باقي نمانده است.اين بيچاره ها به اين حقيقت توجه نكرده اند كه :«علي مع القرآن والقرآن مع علي» ! وي افزود:هرگز نمي توان نام علي عليه السلام  را از خاطره شكوهمند نزول دفعي قرآن در ليله القدر رمضان المبارك، منفك ساخت . علي عليه السلام، ماه هميشه جاويد شب هاي رمضان وخورشيد ي هميشه تابان، در آسمان روزهاي آن است. نام علي عليه السلام وعروج او در شب قدر به ملكوت اعلي، بي اختيار رمضان و ليله القدر و نزول قرآن را تداعي مي كند و رمضان و ليله القدر و نزول قرآن در آن، بي اختيار نام زيباي علي را بر صفحه اذهان حاضر مي كند ؛همانطور كه ولادتش ،با كعبه و كعبه با ولادتش، به سختي عجين شده است و هريك، تداعي گر ديگري است.
حجت الاسلام والمسلمين صافي اصفهاني ، در ادامه به اخلاص،عدالت وشجاعت به عنوان سه ضلع مهم شخصيت امير مؤمنان علي عليه السلام كه  هيچ كس را در ميان صحابه  ،ياراي دسترسي به اين اضلاع مهم شخصيتي نيست ، اشاره كرد و گفت:
به نظر من مهمترين اوصاف مولاي متقيان امير مؤمنان علي عليه السلام كه در اين عصر مي تواند بهترين ترجمان وتبيين از شخصيت بي بديل آن حضرت باشد ومجال عرض اندام را از اسطوره هاي خيالي سلب كند  ،سه ضلع اصلي ومهم شخصيت آن بزرگوار يعني اخلاص ،عدالت وشجاعت است.
1- اخلاص ! آنچنان اخلاصي كه يك عمل او را وزن واعتباري مي بخشد بالاتر از عبادات همه جن وانس از آغاز تا پايان خلقت. او در هرعمل خويش ، تنها به رضاي خدا فكر مي كند. از اينرو چون قبله ي عمل خداست ،عمل بزرگ مي شود؛ بزرگ وبزرگ تر،تا بدانجا كه عظمتي مي يابد نامنتها ونامحدود كه با هيچ مقياسي ، قابل توزين نيست .كدام مقياس در جهان بزرگ تر وشكوهمند تر از ميزان عبادات جن وانس است؟! عمل امير مؤمنان آنچنان رنگ خدايي به خود گرفته كه با اين مقياس نيز قابل سنجش نيست. حال آن كه امروز مهترين درد جانكاه بشريت ، درد خود بيني وخود خواهي وخودپرستي است .انسان امروز مبتني بر اومانيزم  ارمغان  غرب ،همه چيز را براي خود وجامعه ونژاد خود مي خواهد وخود را براي هيچ.او آنچنان در حصار خود فرو رفته كه به هيچ چيز جز منافع خويش نمي انديشد .في الواقع به يك بت پرستي مدرن گرفتار آمده است وآن بتِ نفس وخود حيواني است وبه همان نسبت كه اين خود، كوچك وخرد وحقير است ، عملكرد هاي اين انسان نيز بي رنگ وبو وخرد وحقير وبي خاصيت شده است.اما انساني كه امير مؤمنان عليه السلام به نمايش مي گذارد ، انساني است كه آني وكمتر از آني به خود نمي انديشد.او جلوه ي فياضيت خداست وبه همانسان كه خدا ي غني علي الاطلاق ،هيچ فعلي را براي خود به انجام نمي گذارد واز هر نياز واحتياجي مبرا ست وفيض ابدي وسرمدي ولم يزل ولايزال او لحظه اي منقطع نمي شود ؛ او نيز هيچ نيازي براي خود نمي انديشد ولحظه اي از انديشه واقدام در توسعه اخلاق وادب وفرهنگ جوامع بشري باز نمي ايستد.
2- عدالت ! عدالتي كه چشمان بشريت را خيره وعقولشان را حيران ساخته است.او هيچ تبعيض وچينش زشت وناهنجاري را بر نمي تابد وتحمل نمي كند.او مرد حق و عدالت‏ است وسخت در تكاپوست تا همه انسان ها را از حقوق مادي ومعنوي خود برخوردار كند . اودر اين امر به قدرى شدت عمل به خرج ميداد كه فرزند دلبند خود را با سياه حبشى يكسان ميديد و محال بود كوچكترين تبعيضى را حتى در باره نزديكترين كسان خود اعمال نمايد؛ چنانكه برادرش عقيل هر قدر اصرار نمود نتوانست از آنحضرت چيزى اضافه بر سهم مقررى خود از بيت المال مسلمين دريافت كند.و شگفت‏تر از داستان عقيل داستاني است كه آن حضرت در باره ي  شخصى به نام اشعث‏بن قيس كه از منافقين بود، نقل مي فرمايد: شبانگاه با هديه‏اى كه در ظرفى نهاده بود نزد ما آمد و آن هديهحلوائى بود كه از آن اكراه داشتم ؛گوئى به آب دهن مار ،خمير شده بود! گفتم آيا اين هديه است‏يا زكات و صدقه ؟ صدقه كه بر ما اهل بيت‏حرام است !گفت نه صدقه است و نه زكات! بلكه هديه است! گفتم مادرت در مرگت گريه كند ! آيا از طريق دين خدا آمده‏اى كه مرافريب دهى؟آيا به خبط دماغ دچار گشته‏اى و ديوانه شده‏اى يا هذيان ميگوئى كه براى فريفتن على آمده‏اى؟!و الله لو اعطيت الاقاليم السبعة بما تحت افلاكها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها جلب شعيرة ما فعلته… به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاى آنها است‏به من بدهند كه خدا را درباره مورچه‏اى نا فرمانى كنم وپوست جوى را از او بگيرم ،هرگز نميكنم ! اين دنياى شما در نظر من پست‏تر از برگى است كه ملخى آنرا در دهان خود ميجود! على را با نعمت زودگذر دنيا و لذتى كه پايدار نيست چكار است؟ما لعلى و لنعيم يفنى و لذه لا تبقى!
طلحه و زبير در زمان خلافت على عليه السلام با اينكه ثروتمند بودند چشمداشتى از آنحضرت داشتند.على عليه السلام فرمود دليل اينكه شما خودتان را برتر از ديگران ميدانيد چيست؟ عرض كردند در زمان خلافت عمر مقررى ما بيشتر بود !حضرت فرمود در زمان پيغمبر صلى الله عليه و آله مقررى شما چگونه بود؟ عرض كردند مانند ساير مردم !على عليه السلام فرمود اكنون هم مقررى شما مانند ساير مردم است !آيا من از روش پيغمبر صلى الله عليه و آله پيروى كنم يا از روش عمر؟ چون جوابى نداشتند گفتند ما خدماتى كرده‏ايم و سوابقى داريم!على عليه السلام فرمود خدمات و سوابق من به تصديق خود شما بيشتر از همه مسلمين است و با اينكه فعلا خليفه هم هستم ، هيچگونه امتيازى ميان خود و فقيرترين مردم قائل نيستم!
جرجى زيدان در كتاب تاريخ تمدن اسلام ، مينويسد:ما على بن ابيطالب و معاوية بن ابى سفيان را نديده‏ايم  ونميتوانيم آنها را از هم تفكيك كنيم و به ميزان ارزش وجود آنها پى ببريم؛ مگر از روى سخنان و نامه‏ها و كلماتى كه از على و معاويه مانده است .تنها با تامل دراين ميراث مكتوب بجامانده پس از چهارده قرن است كه به خوبى ميتوانيم درباره آنها قضاوت كنيم.معاويه در نامه‏هائى كه به عمال و حكام خود نوشته است ،بيشتر هدفش اينست كه آنها بر مردم مسلط شوند و زر و سيم به دست آورند ؛سهمى را خود بردارند و بقيه را براى او بفرستند ! ولى على بن ابيطالب در تمام نامه‏هاى خود به فرمانداران خويش قبل از هر چيز اكيدا سفارش ميكند كه پرهيزكار باشند و از خدا بترسند،نماز را مرتب و در اوقات خود بخوانند و روزه بدارند،امر به معروف و نهى از منكر كنند و نسبت‏به زير دستان رحم و مروت داشته باشند و از وضع فقيران و يتيمان و قرض داران و حاجتمندان غفلت نورزند و بدانند كه در هر حال خداوند ناظر اعمال آنان است و پايان اين زندگى گذاشتن و گذشتن از اين دنيا است.
3- شجاعت ! در واقع اين شجاعت واراده وعزم قوي در اعتلاي حق وحقيقت ،مولود دو ويژگي پيشين است ؛چراكه اخلاص وحق طلبي اگر در باور انسان ريشه كند، آنچنان قدرتي به انسان مي بخشد كه هيچ مانعي را بر سر راه خود برنمي تابد. نكته اي كه بايد بر آن تاسف خورد اين است كه در تبيين صحيح شجاعت اميرمؤمنان نيز در حق ايشان از سوي دوست ودشمن جفا وستم شده است وشجاعت حيدري را كه مولود اخلاص وعدالت طلبي ايشان مي باشد ،به خشونت وكوبندگي تعبير نموده اند كه با روح تعاليم اسلام وسيره آن امام بزرگوار سازگار نمي باشد.
بنا براين شجاعت اميرمؤمنان نيرويي است كه در آن بزرگوار در پرتو تقوا واخلاص وعدالت طلبي ايجاد شده است.نيرويي كه هركز وسوسه هاي نفساني وكيد ها وهياهوهاي دنيا طلبان ، ياراي شكست وبروز تزلزل درآن را ندارند وآنجا كه حق وحقيقت حكم براند ،علي عليه السلام قاطعانه ومحكم واستوار در اجراي آن حكم نقش آفريني مي كند .صلي الله عليك يا امير المؤمنين.

مطالب مرتبط

نظرات

دیدگاه های ارسال شده پس از تایید منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *