شاید در نگاه اولیه پرسش فوق مقداری عجیب به نظر برسد که مگر خانوادهها هم در موضوع تولید و سرعت بخشی و جهش دادن به تولید کشور میتوانند موثر باشند؟ مگر خانواده، کارگاه یا کارخانه تولیدی است؟ اما اگر نگاهی کارشناسانه و البته کارکردگرایانه به خانواده داشته باشیم، درخواهیم یافت که خانواده به عنوان هسته اولیه تشکیل دهنده جامعه است و اساساً مصرف که مرحله بعد از تولید است در خانواده کلیک میخورد و نوع مصرف به تولید جهت میدهد. بنابراین با صرف نظر از اقدامات حاکمیتی(مانند گمرک، مالیات، جلوگیری از قاچاق و…) در این موضوع، این خانوادهها هستند که با رفتارشان شکل، نوع و میزان مصرف را به جامعه تولیدگر منعکس میکنند و بر جهش یا رخوت و رکود تولید تاثیر بسزایی خواهند داشت.
اکنون باید ببینیم که یک خانواده متعهد ایرانی با چه راهکارهایی میتواند به تولید کشورش سرعت ببخشد؟
۱. ایجاد و تربیت نیروی انسانی. خانواده اولین محل پرورش نیروی انسانی سالم و مولّد کار است. این خانوادهها هستند که یا با تربیت صحیح فرزندانشان انسانهایی تولیدگر و عاشق کار تحویل جامعه میدهند یا آنکه با اهمال در تربیت، انسانهایی تنبل و صرفا مصرفگرا.
۲. به کاراندازی ارث، عیدی و هدایا در چرخه تولید. با کمی دوراندیشی به جای نگهداری صرف آنها در کمد و میز یا زیرفرش میتوان این اموال را به سرمایه و ثروتی برای آینده خانواده تبدیل کرده و به شتاب تولید در کشور هم کمک نمود. طبق گزارش رییس اتحادیه طلا و جواهر کشور فقط در سال ۹۶ حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ تن طلای ساخته شده، توسط مردم خریداری شده و در منازل آنان نگهداری می شود که اگر این میزان طلا وارد چرخه صحیح تولید شود آن وقت باید صحبت از جهش تولید در ایران داشت.
۳. مدیریت بخردانه. بدون شک کنترل احساس و ندیده گرفتن اظهار نظرهای نامسئولانه اطرافیان در انتخاب الگوی مصرف و خرید کالاها و خدمات، از ویژگیهای مدیریت اقتصاد خانواده است. در مدیریت بخردانه، اینکه دیگران چه میگویند و انگارههای فرهنگی، افکار عمومی و عرف چه اجبارهایی را مطرح میسازند، باید متأثر از امکانات و ضرورتهای مادی خانواده و در جهت شکوفایی استعدادها و خلاقیتهای انسانی آنان قرار گیرد، نه اینکه ماشینوار تقلید شود. اگر این رویه معیوب را همه خانواده ها در پیش بگیرند باید فاتحه تولید یک کشور را خواند. امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن يارى كردنش نيكو و خرجش سبك است، زندگيش را خوب اداره ميكند، از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود (يعنى از يك راه دو بار گول نميخورد، بلكه در همان بار اول عبرت ميگيرد).
۴. اصل قراردادن سادهزیستی در زندگی به طوری که افراد عضو خانواده براساس اولویتهای مورد نیاز حتمی و ضروری خانواده مخارج خود را مدیریت کنند. باید گفت که بین اشرافیگری و نابود کردن تولید داخلی بویژه تولیدهای خرد، رابطه قاعدهمند و معناداری وجود دارد.
۵. راهاندازی کارگاههای تولیدی کوچک در خانه. با یک سرمایه اندک به عنوان مثال میتوان تولیدات پوشاک مانند جوراب و دستکش و … یا تولید مواد غذایی مثل تهیه فلافل، ترشی و خیار شور، مرباجات یا نان خانگی راه اندازی نمود و در روستاها و مکانهای مناسب به پرورش مرغ خانگی یا دامداریهای کوچک یا پرورش قارچ اقدام کرد. این اقدامات اگر به طور گسترده صورت گیرد به درآمد خانواده کمک میکند و بالطبع به چرخه تولید سرعت میبخشد.
۶. خرید کالاهای وطنی. از مهمترین اقدامات یک خانواده چه در زمان خرید کالاهای مصرفی روزانه چه برای خرید جهیزیه یا سایر کالاهای مورد نیاز، تعصب بر خرید کالاهای تولید داخل باید باشد. تقویت روحیه و عزم جهادی در تمامی خانوادهها به طوری که در سختترین شرایط خرید اجناس و کالاهای تولید داخل را بر کالاهای خارجی ارجح بدانند از لوازم قطعی و بدون تردید در حمایت از تولید داخلی و جهش بخشی به آن است.
آنکه در شرایط سخت کنونی هرچند مثل همیشه فرهنگ زیربناست لکن از اولویت بخشی مقطعی به اقتصاد نباید فراموش کرد و از بهترین کمکهای اقتصادی کمک به چرخه تولید کشور خواهد بود و در کشور ما که خانواده به عنوان اصلیترین رکن و تأثیرگذارترین نهاد محسوب میشود باید اعضای آن که هرکدام یک عضو از جامعه هستند، اقتصاد جامعه را صرفا دولتی نبینند، بلکه مانند یک عضو جدید او را قلمداد کنند و با راهکارهای فوق از زاویه تولید با او رفتار کنند.
یادداشت از میثم یاسا، کارشناس مرکز ملّی پاسخگویی به سؤالات دینی