رهبر معظم انقلاب چندین بار ضمن ابزار ناخشنودی از این وضعیت از مسوولین مربوطه مطالبه داشتند که با سیاست های فرهنگی و برنامه ریزی مناسب زمینه لازم را بیش از پیش برای گسترش این مقوله در جامعه فراهم نمایند چرا که نفع آن علاوه بر شخص متوجه اجتماع، فرهنگ و پیشرفت مملکت خواهد بود.
در گرایش به کتابخوانی عوامل و علل متعددی نقش دارند که بارها شنیده ایم اما مهم ترین آنها که کمتر به آن توجه می شود انگیزه سازی، ایجاد علاقه و نیازمندی به کتاب است.اگر تمام زیر ساخت ها و امکانات و منابع در خصوص کتاب و کتابخوانی به وفور دراختیار قرار گیرد اما انگیزه ای برای مطالعه نباشد و افراد جامعه نیازی در درون خویش احساس نکنند وضعیت کتابخوانی روز به روز اسفناکتر و ازین وضعیتی که هست بدتر خواهد شد.
انگیزه و احساس نیاز به کتاب و کتابخوانی زمانی به فعلیت می رسد و بصورت یک فرایند شرطی در می آید که فرد نسبت به مطالعه نگرش مثبت و مطلوبی داشته باشد. دانشمندان علم روانشناسی بر این باور هستند که علاقه و اشتیاق به انجام کاری زمانی اتفاق می افتد و تداوم دارد که نگرش مطلوب و انگیزه هر دو وجود داشته باشد. علاقه و میل سبب شروع کاری می شود اما عاملی که باعث ادامه ی کار می شود نوع نگرشی است که به آن فعالیت داریم.
نگرش های ما از باورها و اعتقادات ما نشئت می گیرند .اگر باور داشته باشیم که برای افزایش سطح اگاهی و رشد در مسیر کمال و سعادت نیازمند به کسب دانش و معلومات هستیم این نوع نگاه ما را به سمت مطالعه و کتابخوانی سوق می دهد.
انسان موجودی جست وجوگر و حقیقت جو است و همواره در تلاش است که پاسخی برای سوالات خود پیدا کند و زندگی شخصی و اجتماعی اش را بر اساس یافته ها و دانشی که کسب می کند بنا می کند. قرار نیست که ما در مسیر زندگی ثابت بمانیم بلکه قصد داریم پیشرفت کنیم و کیفیت زندگی فردی و اجتماعی خود را ارتقا و بهبود ببخشیم و از طریق خودشکوفایی شیوه زندگی بهتری را انتخاب کنیم. بنابراین اگر بخواهیم سطح زندگی را بالا ببریم ناچاریم یادگیری مان را افزایش دهیم . فهم معنای زندگی برای تعامل بیشتر و بهتر با خانواده، جامعه و محیط مستلزم خودشکوفایی ست و حرکت در مسیر خودشکوفایی نیازمند کسب دانش و ارتقای آگاهی است .
آبراهام مزلو از اندیشمندان و نظریه پردازان انسان گرا مفهوم خودشکوفایی را در ذیل نیازهای ذاتی انسان مطرح می کند و اعتقاد دارند که هر انسانی بصورت فطری با نیازهایی به دنیا می آید که رفتار او را شکل و به او جهت می دهد. در مقابل رفتارهای دیگری نیز وجود دارد که غریزی نیستند بلکه اکتسابی هستند . افرادی که خود شکوفا هستند سعی می کنند در جهت سلامت روحی و روانی خویش تلاش کنند در لحظه لحظه زندگی شخصی و اجتماعی به تکامل و رشد گرایش دارند وهمواره تلاش می کنند .این نوع پیشرفت و رشد نیازمند کسب آگاهی و ارتقای سطح معلومات ست که به برکت کتاب و مطالعه صورت می پذیرد.
عطش به فهمیدن معلومات و دانش باید در وجود ما نهادینه و به یک نیاز عمومی تبدیل شود و این چشاندن لذت مطالعه و اشتیاق باید به رفتار کتابخوانی بصورت ثابت تبدیل گردد. این اتفاق نیازمند به تغییر نگرش به مقوله کتاب و کتابخوانی در تفکر جامعه ایرانی دارد.
باید پذیرفت که مطالعه جزء نیازهای فردی و اجتماعی است.و باید بگونه ای جا بیفتد که درصدد حل مسائل به وسیله کتاب برآییم و به عنوان ابزاری کارکردی به آن نگاه کنیم. مطالعه و انس با کتاب شبیه دیگر رفتارها و عادات نیاز به انگیزه دروني دارد و اين مهم به عنوان یک هنجار و رفتار نهادینه نمی شود مگر با ایمان به تاثیر پذیر بودن و مفید بودن آن.