انقلاب مشروطه اساسا دعوای میان غربگرایان و غربستیزان بود
وی با بیان اینکه ما همیشه یا غربگرا بودیم و یا غربستیز، افزود: فقه ما همیشه درگیر این مسئله بوده است، در واقع مشروطه دعوای میان غربگریان و غربستیزان بود. گویی مشروطه پیروزی غربگرایان و انقلاب اسلامی پیروزی غرب ستیزان بوده است.
حجت الاسلام و المسلمین جعفریان اظهار کرد: ۴۰ سال است که درگیر غربستیزی هستیم و نمیتوانیم از این چارچوب خارج شویم. سید قطب نیز که به نوعی پدر داعش محسوب میشود نیز عقایدی کاملاً غربستیزانه داشت و هدفش از بین بردن غرب بود. در حال حاضر، داعش هم که گفته می شود، مثل القاعده، پدر خوانده اش سید قطب است، به چیزی کمتر از نابود کردن همه فرهنگ و تمدن غرب فکر نمی کند.
وی افزود: در این میانه، وقتی بحث از اصلاح طلبی می کنیم، در آنجا هم همیشه حرفهای ما ناظر به نسبت میان تفکر ما و غرب است. بیشتر اصلاح طلبان و مخالفان آنها، مطالب و مواضعشان ناظر به غرب است.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به زندگی علیاکبر حکمیزاده در تاریخ معاصر ایران، تصریح کرد: در صحبت از اصلاح مذهب و تجددطلبی، باید از این فرد نیز نام ببریم. ما احمد کسروی را نیز به عنوان فردی ضد شیعه میشناسیم که برای برخی این فرد یک تاریخنویس است. کسروی با حکمیزاده دوست شده و این دو با هم تحولی را رقم زدند.
وی گفت: کسروی در سال ۱۳۱۲ مجله «پیمان» را چاپ کرد. از نظر کسروی این نشریه یک نشریه اصلاحی بود. کسروی فارغ از این مورخ باشد یا نه، از نظر اصلاحی، فردی طرفدار زندگی شرقی و کاملا غرب ستیز بود. دست کم در کتاب آیین که یکی از نخستین آثار اصلاحی اوست، اروپانیگری را به شدت نکوهش می کند.
حجت الاسلام و المسلمین جعفریان اظهار کرد: کسروی معتقد است که ما برای اصلاح جامعه خودمان، باید از دام غرب نجات پیدا کنیم. یعنی راه روشنفکران متمایل به غرب، کاملا اشتباه است. کسروی در این راستا کتاب «آیین» را در مخالفت با غرب نوشت. او معتقد بود که اروپا ریشه آسایش جهان را از بین میبرد. وی در خصوص قانونهای اروپایی میگوید «اروپاییها آنقدر نامرد هستند که غلاتشان را در دریا ریخته و ذرهای از آن را به فقرا نمیدهند». وی حتی اختراعات و اکتشافات غربی ها را هم مورد تمسخر قرار می دهد.
وی اضافه کرد: در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ در قم نوعی تفکر مدافع دین و معنویت و ضد غرب به وجود آمد که در میان برخی از طلاب روشنفکر و اصلاح طلب جای زیادی پیدا کرد این جریان با کسروی رفاقت داشت و مثل کسروی در تلاش بود نوعی خردگرایی شرقی بدون تصوف و عرفان ایجاد کند. کسروی معتقد بود که چیزی از اسلام در سطح سیاسی باقی نمانده و تنها دولتی که می شود گفت قدرتی دارد، ترکیه است و به همین خاطر دیدگاه مثبتی نسبت به آتاتورک داشت.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران تأکید کرد: وی نسبت به رضاشاه نیز دیدگاهی مثبت داشت، چون بخشی از نگاه های اصلاحی او با رضا شاه و سیاست های وی نقطه اشتراک داشت. پس از خروج رضاشاه از ایران، آثار اصلاحی او به مرور از میان رفت، امری که کسروی نسبت به آ« چندان خوشبین نبود.
وی ادامه داد:کسروی در اوائل، خیلی موضع صریح در باره شیعه نمی گرفت، اما پس از رفتن رضاشاه وقتی احساس کرد قدرت علما در حال افزایش است در سال 22 شیعی گری را نوشت. کتابی که به لحاظ استدلال کتابی بسیار سبک است.این مسأله سبب تحریک مخالفان وی شد. از او شکایت کردند و بعد هم در سال 1324 توسط فدائیان اسلام ترور شد.
حجت الاسلام و المسلمین جعفریان گفت: وقتی پیمان در تهران منتشر شد، یعنی آذرماه 1312، درست ۹ ماه بعد از انتشار مجله پیمان، مجلهای شبیه به آن به نام مجله «همایون» در قم متولد شد که علی اکبر حکمیزاده آن را داره می کرد. حکمی زاده همان مواضع کسروی را در دفاع از دین با نگاه اصلاحی داشت و مجله همایون در شکل و قیافه همان درآمد. حکمی زاده و دوستانش غرب را منشأ رواج کارهای غیر اخلاقی دانسته و مثل کسروی شرق گرا بودند.
وی اذعان داشت: قبل از اینکه حکمیزاده کار در مجله همایون را شروع کند، کتابی نوشت به نام «راه نجات از آفات تمدن عصر حاضر» و در آن تصویر سیاهی از فسادهای جامعه بدست داد که همه ناشی از تمدن حاضر بود.. او معتقد بود رضاشاه در ایران مسبب فساد و فحشا بوده که این هم متاثر از غرب است. با این حال، در کل، از کارهای رضاشاه برای اصلاح لباس و دین و امثال آن، تا اندازه ای دفاع می کرد.
این پژوهشگر تاریخ گفت: حکمی زاده یازده شما از همایون را درآورد و خودش بیش از سی مقاله در آن نوشت. آن وقت، اینها یک گروه بودند که در مدرسه رضویه مستقر بودند. علی اکبر برقی، ابوالحسن طالقانی، محمد تقی اشراقی و مانند اینها مقاله در همایون می نوشتند. حکمی زاده نسبت به مراسم عاشورا و نیز اهل منبر، مواضع انتقادی داشت و مقالاتی می نوشت.
وی افزود: پس از تعطیلی همایون، حکمی زاده، مدتی به عنوان معلم در آسیابک زرند، و بعدها در یک دفترخانه کار می کرد. وی این زمان به تهران می رفت و در جلسات کسروی و شریعت سنگلجی هم رفت و آمد داشت. همچنین در مجالسی که در منزل عباسقلی بازرگان برای مباحثات دینی برپا می شد، شرکت داشت. پدر حکمی زاده، مرحوم آقا شیخ مهدی پایین شهری، خواهر آقای طالقانی را داشت و از این جهت، او با آقای طالقانی هم رفاقت داشت.
حجت الاسلام و المسلمین جعفریان گفت: حکمی زاده احتمالا سال 1317 به دانشکده معقول و منقول رفته و سال 1319 مدرک خود را گرفته است. پس از شهریور بیست و رفتن رضاشاه و باز شدن فضا و همان طور که اشاره کردیم تقویت امر دین و مذهب، حکمی زاده هم مثل کسروی قدری تند تر شد. وی در سال ۱۳۲۲ کتاب «اسرار هزارساله» را به چاپ رساند که بحثهای زیادی پیرامون این کتاب به وجود آمد. او در این کتاب ۱۳ پرسش از روحانیت را مطرح میکند.
وی تصریح کرد: چهار نفر در پاسخ به این کتاب، کتاب مینویسند که اولین آنها محمد خالصیزاده است. در ادامه، همتآبادی کتاب «پاسخنامه اسلامی» را با جوابهایی ملایمتر و معقولتر در جواب اسرار هزار ساله نوشت. در نهایت امام خمینی (ره) نیز کتاب «کشفالاسرار» را در پاسخ اسرار هزار ساله نوشت و کسروی و حکمیزاده را در آن کتاب مورد عتاب قرار داده و به آن ۱۳ سوال پاسخ دادند. حکمی زاده بعد از نگارش شیعی گری، همچنان به کار در دفترخانه ادامه داده است. مدتی هم در وزارت دارایی بوده و در نهایت به اداره کشاورزی رفته است. وقتی کسروی در سال 24 ترور شد، احتمالا حکمی زاده به کلی از م و تهران فاصله گرفته و بیشتر در حیدرآباد کرج سکونت گزیده است.
این پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: در ادامه حکمیزاده، به صورت مکاتبه ای با دانشگاه یوتا در امریکا ارتباط برقرار کرده و در رشته مرغداری تحصیل کرده است. او از سال 28 یک مرغداری در یوسف آباد تهران به راه انداخت که تا سال 48 داشت. پس از آن، مرغداری را به محلی در نزدیکی اسلامشهر منتقل کرد. حکمی زاده پس از کتاب اسرار هزار ساله، دیگر در عرصه مطالعات دینی ظاهر نشد و تا آنجا که می دانیم چیزی از او منتشر نشد. او باقی عمر خود را که در 12 مهر سال 66 درگذشت، به کار مرغداری پرداخت و برای اولین بار مجله مرغداری در ایران منتشر کرد.