رابطة میان دین و اخلاق، برخی از فلسفیاندیشترین اذهان را از مَطلع تفکر بشریت به خود مشغول داشته و بهویژه از دهة هفتاد میلادی بهبعد، دوباره در معرض توجه قرار داده است. برخی استدلال کردهاند که مقبولات دینی، نقشی اساسی در کُنش اخلاقی دارند و دین شرطی است برای اخلاق. سایرین، این نظر را رد کرده، تلاش نمودهاند که شرح دهند اخلاق، خودآیین است. برخی نیز از موضعی افراطیتر گفتهاند دین، مصدّع امر اخلاق است و آن را تضعیف میکند. بااینحال، فقدان تحلیلی نظاممند و انتقادی از پرسشهای بنیادین حاوی این رابطه هنوز احساس میشود.
دین و اخلاق، کوششی است در استقرار مبانی نظری مورد نیاز برای تحلیلی سزامند از رابطة این دو، و دغدغة اصلیاش تمهید بر تمایزی بنیادین میان دو طریقة توقف اخلاق بر دین است؛ دو طریقهای که نویسندگان با عناوین «توقف شدید» و «توقف خفیف» از آنها یاد کرده و کوشیدهاند اثبات کنند که اخلاق، به دین وابسته نیست؛ لیکن هیچگونه تناقضی هم میان آندو وجود ندارد.