ویلیام جیمز روانشناس در اثر کلاسیک خود، یعنی گونه گونی های تجربه دینی می گوید که ما انسان ها ذاتا به دنبال احساسی فراتر از خویش هستیم که تجربه های نجات، به وسیله آن به دست می آیند. شاید خود و نفس گسترده دری است که ملکوت از آن برای ورود به درون زندگی انسان های روی زمین استفاده می کند. در بخش های بعدی به دریافت های متفاوت از ملکوت و وضعیت خویش و احساس فراتر از خود که رستگاری به وسیله آنها به دست می آید، می پردازیم. در تاریخ پژوهش بشر، نه تنها تفاوت هایی بین ادیان درباره رستگاری می بینیم ، بلکه در هر سنت نیز تفاوتی های زیادی دری برداشت آنان از رستگاری می بابیم. آنچه میان ادیان مشترک است، بینشی اساسی است که در همه سنت های دینی یافت می شود و عبارت است از: این جهان جایی نیست که ما در آن ناامیدانه از دست برویم و گرچه ممکن است این جهان زشت و گمراه کننده به نظر آید و ما جاهل و یا گناهکار باشیم، باز هم راهی هست که از تاریکی به روشنایی و از گم گشتگی به رستگاری رهنون می شویم.