امروزه شاهدیم در تمامی کشورها، برای مصرف فرهنگی برنامهریزی میکنند؛ به این معنا که دولتها با سیاستهایی که اتخاذ میکنند، درصدد این هستند تا بتوانند الگوی مصرف فرهنگی مختار خویش را در تمامی سطوح جامعه گسترش دهند. این سیاستها ممکن است نظام ارزشی و هنجاری باشد که در متن فرهنگ است و مورد خواست مردم است، یا ممکن است تولید و یا بازتولید متن دین در عرصۀ فرهنگ باشد و همچنین ممکن است ایدئولوژهای طبقۀ حاکم باشد. از هر رویکردی که به مقولۀ مصرف فرهنگی نگاه بیاندازیم درمییابیم فهم اینکه در یک جامعه سیاستمداران و نخبگان جامعه چگونه به مصرف فرهنگی نگاه میکنند، امریست کاملاً ضروری. بر همین اساس، ما ابتدائاً نیازمندیم این نوع نگاه به فرهنگ و مشتقات آن را در آن حوزۀ خاص مصداقیابی کرده و بازشناسیم و سپس در مقام مقایسه با عناصر فکری نظام توسعهای حاکم در دنیای کنونی نقاط افتراق و اشتراک و مزیتهای نگاه مختار خویش را دریابیم و سرانجام به ارائۀ مدل جمعبندیشدۀ خویش بپردازیم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیگیری مقدمات تشکیل حکومت اسلامی در ایران طبیعتاً اندیشۀ رهبران دینی این حکومت بهعنوان مهمترین منابع فکری در تحلیل گفتمان این انقلاب محسوب میشوند که در این نوشتار بهدنبال آنیم.