وی افزود: خداوند در آیه ۲۸ سوره رعد میفرمایند: «…
أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ؛ … آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش پيدا مىكند»؛ بنابراین یاد خدا به انسان شادی و نشاط بخشیده و او را آرام میکند. توکل، توسل و حتی گریه و اشک نیز به انسان آرامش روحی میبخشد. از جنبه اجتماعی نیز شادی به رفتارهایی گفته میشود که بهجتآفرین باشد و روان انسان را آرام سازد.رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان بیان کرد: اسلام به رعایت اخلاق، حفظ کرامت انسانی و حرمت دیگران توصیه و سفارش میکند، همه اینها به نوعی فضای آرامش روانی را در جامعه فراهم میسازد و موجب بروز شادی و نشاط میشود؛ بنابراین میتوان گفت بسیاری از آداب و اخلاق فردی و اجتماعی و نیز مباحث معنوی و معرفتی که در اسلام آمده است، میتواند زمینههای بروز شادی و آرامش را ایجاد کند، البته این اتفاق زمانی رخ میدهد که تعریف ما از شادی مبتنی بر دامنه مفهومی وسیعی باشد.
جستجوی آرامش در شادی
حجتالاسلام قطبی خاطرنشان کرد: اگر این تعریف از شادی را ملاک قرار دهیم، بر مبنای آن هر کس میتواند مسیر شادی خود را تعریف کند. اگر هر کدام از ما به دنبال دستیابی به امنیت روان و امنیت خاطر باشیم، راهکارهای متناسب با آن را انتخاب میکنیم. کسی که با مباحث معرفتی و عبادی انس بیشتری دارد، با نماز و روزه و دعا و ذکر و نیایش آرامش پیدا میکند. ممکن است کسی با حزن و اندوه و عزاداری انس بیشتری داشته باشد، در نتیجه با اینها آرامش مییابد و دیگری که بیشتر به مسائل اجتماعی تمایل دارد، با مراودات اجتماعی، نشست و برخاست با دیگران، صله رحم و دید و بازدید به آرامش میرسد. ممکن است کسی به مددکاری و امدادگری علاقه بیشتری داشته باشد که در نتیجه با کمک به دیگران و دستگیری از ایتام و مستمندان برای او آرامش فراهم میشود و دیگری که به آیینهای شاد مثل جشن و سرور تمایل دارد، آرامش را در آنها جستجو میکند.
منشأ شادی، امنیت خاطر است
وی با بیان اینکه منشأ شادی، امنیت خاطر است و مسیر دستیابی به آن، به میل افراد بستگی دارد، ادامه داد: این مسئله که چرا در جامعه ما میل افراد بیشتر به مسائل عبادی و حزن و اندوه میباشد، اولاً باید مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شود که آیا واقعاً همینگونه است و بر فرض اثبات، شاید دلیل آن این باشد که در جامعه اسلامی بیشتر به مناسک توجه کرده و آیینهای عبادی را توسعه دادهایم. امکان دارد اینها ذائقه مردم را به این سمت برده باشد که امنیت خاطر خود را در حوزههای عزاداری، عبادی و مناسکی جستجو کنند، ولی این مسئله نافی نشاطآوری حوزههای دیگر نیست. آنچه پیدا است و ما بیشتر میبینیم، حزن و مناسک است که وجهه عمومی دارد، ولی شادیهای انفرادی کمتر در جامعه به چشم میآید؛ وگرنه اگر بررسی آماری به عمل میآمد، مشخص میشد که درصد زیادی از مردم شادی خود را با کمک کردن به دیگران، ارتباطات اجتماعی، رفتوآمدهای خانوادگی، تفریح کردن، مسافرت رفتن و گردش تأمین میکنند.
شادی امری درونی و با میل رفتاری به دست میآید
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان تصریح کرد: شادی لزوماً باید انسان را به ساحل امن آرامش روان برساند، حتی به اندازه دانه سیبی که به فقیری بدهد؛ در غیر این صورت مثلاً اگر کسی که آرامش روان ندارد، در محیطهای پر سر و صدای جشن و سرور نیز حضور پیدا کند، از درون آرامش پیدا نخواهد کرد. اگر دادن سیب به فقیر به انسان آرامش و امنیت خاطر بدهد، آن وقت شادی امری درونی است که از بیرون و با میل رفتاری به دست میآید و این میل رفتاری را هر کس خودش تعیین میکند. نمیتوان به مهندسی جامعه پرداخت و مثلا اعلام کرد که سی درصد شادیها باید از مسیر اجتماعی و هفتاد درصد از مسیر مناسکی تأمین شود، چنین چیزی امکانپذیر نیست. این خود افراد هستند که بر اساس ذائقه و میل باطنیشان، مسیر کسب نشاط را تعیین میکنند.
دستیابی به نشاط مبتنی بر فضایی کاتالیک یا خودجوش در جامعه
وی بیان کرد: برای دستیابی به نشاط باید فضایی کاتالیک یا خودجوش در جامعه حاکم باشد و افراد از درون مسیر شادی را انتخاب کنند. در مسائل مردمی و فرهنگی، نمیتوان از بیرون مرزی تعیین کرد و به افراد گفت باید از مسیرهای تعیین شده شادی خود را تأمین کنند. اگر به رفتار کودکان دقت کنیم، میبینیم یک کودک با جستوخیز کردن و دیگری با نقاشی کردن آرامش پیدا میکند، نمیتوانیم از کودکی که نقاشی میکشد، جستوخیز کردن را بخواهیم و بالعکس، بلکه باید تمایل خود آنها را در نظر بگیریم. در مدیریت فرهنگی، باید از بیرون زمینه تمام عرصههای شادیبخش مشروع در جامعه فراهم شود تا هر کس بر اساس میل باطنی خود و تا جایی که شرع اجازه میدهد، از همان مسیر شادی و نشاط و امنیت خاطر خود را تأمین کند.
نظرسنجیها راجع به وضعیت شادی در جامعه دقیق نیست
حجتالاسلام قطبی در پاسخ به این سؤال که فرهنگ رایج در جامعه ایرانی چقدر شادیبخش است، گفت: امکان دارد من از زاویه نگاه خود بگویم جامعه ما فلان درصد شاد است و فلان درصد شاد نیست و شخص دیگری با زاویه نگاه خود درصد دیگری را اعلام کند، ولی به نظر من این سوال را خود مردم باید جواب دهند، یعنی آنها فرهنگ امروز جامعه را چقدر زمینهساز شادی دانسته و چقدر زمینهساز شادی نمیدانند؛ بنابراین داوری بیرونی غلط است و به علاوه، آمارها و پیمایشهای نظرسنجی دقیق دائمی نیز در دست نیست؛ لذا نمیتوان قضاوت کرد. اگر از من نوعی پرسیده شود، ممکن است زمینههای نشاطبخش جامعه را مطلوب ارزیابی کنم و از شخص دیگری سؤال شود، عکس نظر من را بگوید. نه حرف من درست میباشد و نه حرف او، چون من بر اساس شهود خودم و او نیز بر اساس شهود خودش داوری میکنیم و آمارهای میانگین و گرانیگاهی اجتماعی هم نداریم.
وی افزود: اگر داوری نهایی را به عهده مردم بگذاریم، مسئله دیگری پیش میآید و آن اینکه مثلاً یک نفر تعریفش از شادی مثل من است و بر این اساس، یک نوع آمار به دست میآید؛ ولی کسی که شادی را فقط در جشن و سرور تعریف میکند، آماری که از این طریق به دست میآید، حاکی از این باشد که میزان شادی در جامعه اندک میباشد، بنابراین بستگی به تعریف ما از شادی و نشاط دارد. اگر تعریف ما از شادی همانی باشد که من ارائه دادم، تصور شهودی خودم این است که جامعه ما تا حد زیادی تأمین کننده مسیرهای کسب آرامش به حساب میآید؛ البته افراد جامعه باید مهارتهای لازم را فرا گرفته، روشها توسعه یافته و زمینهها فراهم شود، ولی در مجموع فرهنگ ما ظرفیت خوبی در این حوزه دارد که برای نمونه میتوان به سیل اخیر اشاره کرد، یعنی در اوج آسیبها و شرایط سخت زندگی، مردم به کمک یکدیگر شتافتهاند و از این طریق، نشاط خود را تأمین میکنند.